یک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران معتقد است که گفتمان اعتدالگرایی در صورتی که نتواند استعداد هژمونیک و استعاری خود را حفظ کند و به مثابه برترین بازی در شهر در آینده نیز نقشآفرینی کند دیری نخواهد پائید که عبور از آن آغاز خواهد شد.
دکتر محمدرضا تاجیک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در گفتگو با مهر، به بررسی عناصر و مؤلفههای گفتمان اعتدالگرایی که توسط رییس جمهوری منتخب مطرح شده پرداخت که در ادامه از نظر میگذرد.
زمینههای شکلگیری گفتمان اعتدال چیست؟
گفتمان اعتدال استعاریترین، هژمونیکترین، تاریخیترین و ایرانیترین گفتمانِ تاریخی ایرانیان است. ایرانیان، اگرچه در گذر تاریخ دیرینه خود گاه بر مشرب افراط و گاه دیگر بر مکتب تفریط درآمدهاند، اما همواره به سبب آموزههای دینی و فرهنگی خود اشتیاقی وافر به اعتدال و میانهروی داشتهاند. در ادبیات قرآنی ما، بسیاری از مفاهیم و واژگان همچون «قوام»، «وسط»، «قصد»، «سواء» و «حنیف» به نحوی از انحاء به مفهوم اعتدال دلالت میدهند. ادبیات منثور و منظوم این مرز و بوم، از فردوسی و جامی و سعدی و صائب، تا نویسندگان و شعرای معاصر، نیز سرشار از فرازهایی در توصیف و توصیه اعتدال است. اما اعتدالگرایی کنونی، واکنشی در برابر افراطیگری نیز هست. در چند سال گذشته، افراطیگری روح و روان و جسم جامعه ما را سخت آزرده است و هزینههای گزافی در عرصه داخلی و خارجی به آن تحمیل کرده است.
مشخصهها و مولفههای گفتمان اعتدالگرایی در ابعاد داخلی و بینالمللی چیست؟
اعتدال، نه از خصلت رادیکال برخوردار است و نه محافظهکار. اعتدال، همان قرار گرفتن در طریق وسطا است، و طریق وسطا همان صراط مستقیم است. اعتدال، بهرسمیت شناختن بافت و تافت متکثر و متنوع جامعه است. اعتدال، مطلق و قدسي نكردن خود و پندارهاي خود، و سيرت و صورتي شيطاني نبخشيدن به رقباي خود است. اعتدال، پرهیز از باورهای منجمد و متصلب، و پرهیز از انجماد و انبساطهای دفعی و فصلی سياسي و مرامي است. اعتدال، پرهیز از خشونت و تنش (در عرصه داخلی و خارجی) و پرهیز از دشمنسازی است. اعتدال، قانونمداری و اخلاقمداری و مردممداری است. اعتدال، هر چیز و هر کس را بر اساس استعدادها و شایستگیهای وجودی در جای مناسب خود قرار دادن است.
آسیبهای متوجه این گفتمان چیست؟
یکی از آفات گفتمان اعتدال، همان است که امثال صائب نمیپسندند. صائب، در نقد و نفی میانهروی یا اعتدال افراطی میسراید: نرمی ز حد مبرکه چو دندان مار ریخت / هر طفل نه سوار کند تازیانهاش. پس، همانگونه که به بیان بزرگی «بیش از حد عاقل بودن کار عاقلانهای نیست»، بیش از حد میانهرو بودن نیز اعتدال نیست، و یا همانگونه که به بیان سعدی: «خشم بیش از حد گرفتن وحشت آورد و لطف بیوقت هیبت ببرد»، میانهروی و اعتدال نیز، به شرط رفتار بهنگام و درخور پذیرفته است. باز به بیان شیرین سعدی: «نه چندان نرمی کن که بر تو دلیر شوند و نه چندان درشتی که از تو سیر گردند.» آسیب و آفت دیگر این گفتمان در مترادف پنداشتن اعتدال با مواضع فراجناحی نهفته است. همانگونه که فزون-اعتدالگرایی اعتدال نیست، فزون-فراجناحگرایی نیز به معنای پرهیز از افراط و تفریط نیست. تاکید میکنم، اعتدال ضرورتا به معنای فراجناحی بودن و ترکیبی متوازن و متعادل از گروهها و احزاب را با / در خود داشتن، نیست، و نیز اعتدال لزوما به معنای ایجاد جغرافیای مشترک و متوازن گفتمانی (در اینجا مراد ترکیبِ متوازن و برابر گفتمان اکثریت با گفتمان اقلیت است) نیست. تحقق گفتمان اعتدال، بیش و پیش از هر چیز، مستلزم سپردن تدبیر منزل به عاقلترین و کارآمدترین آحاد جامعه است، ولو اینکه اکثر آنان از یک طیف سیاسی و گفتمانی باشند.
با توجه به کدر بودن گفتمانها، گفتمان اعتدالگرایی چه نسبتی با گفتمانهای گذشته (اعم از اصولگرایی عدالتمحور، اصلاحطلبی مبتنی بر توسعه سیاسی، سازندگی مبتنی بر توسعه اقتصادی و گفتمانهای پیشین) خود دارد؟
گفتمانهای ذکرشده هیچکدام دقایق تعریفشده و حریم تثبیتشده و کلیتی تدوینشده نداشته و ندارند. از اینرو، گاه در طرح و تمرکز بر برخی مفاهیم و اصول با یکدیگر همپوشانی و اختلاط پیدا میکنند. اما در فضای سیاسی امروز ایران، جریانهای سیاسی را بحث در الفاظ (دالها) نیست، بلکه در مفاهیم (مدلولها) است. به بیان دیگر، گروهها و جریانهای جامعه ما در بسیاری از الفاظ یا دالها با هم مشترکند، اما زمانی که به تعریف و تعیین مصداقهای از الفاظ مشترک میپردازند، اختلاف و تفاوت آغاز میشود. برای نمونه، تمامی جریانهای سیاسی از عدالت، اعتدال، اصلاح، مردم، توسعه، امنیت، عقلانیت، و.... سخن میگویند، اما بحث از مدلولها آغاز میشود، جنگ هفتاد و دو ملت شکل میگیرد. اکنون دقیقا نمیدانیم که جریان پیروز چه تعریفی از دقایق و عناصر گفتمان اعتدال ارائه میکند، اما همینقدر میدانیم که گفتمان اعتدال تلاش دارد جایی در جغرافیای مشترک آحاد معتدل طیفهای مختلف عمارت خود را بسازد. اینکه در ساختن این عمارت چقدر موفق خواهند بود، باید اندکی بیشتر تامل کنیم.
چشمانداز آتی این گفتمان چیست و موفقیت آن منوط به چه عواملی است؟
آینده این گفتمان در گرو عوامل بسیاری از جمله: از «افق» تبدیل به «راه» شدن، از «شعار» تبدیل به «برنامه» شدن، از «گزارههای پراکنده» تبدیل به «گفتمان» شدن، از «گفتار» تبدیل به «عمل» شدن، و در عمل رهگشا شدن است. صرفا در اینصورت است که این گفتمان میتواند استعداد هژمونیک و استعاری خود را حفظ کند و به مثابه برترین بازی در شهر در آینده نیز نقشآفرینی کند. در غیر اینصورت دیری نخواهد پائید که عبور از آن آغاز خواهد شد.