bato-adv
کد خبر: ۱۵۶۸۵۲

شیخ دیپلمات و مذاکرات هسته ای ایران با 1+5

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۶ - ۲۹ تير ۱۳۹۲
فرارو- علی منتظری گزارشی تحلیلی درباره وضعیت پرونده هسته ای و رویکردها و راهکارهای روحانی در روزنامه السفیر منتشر کرده است.

متن این گزارش به این شرح است:

1-  نتیجه مذاکرات 5+1 ناموفق بوده است
شیخ حسن روحانی مسئول مذاکرات هسته ای ایران در عهد ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، این بار به عنوان رئیس جمهور ایران در آستانه ورود به گفتگوی هسته ای جدید با 1+5 است. روند گفتگوهای هشت سال اخیر در دوران محمود احمدی نژاد نشان می دهد که جامعه موسوم به جامعه بین الملل به رهبری امریکا موفق شده است طی هشت سال اخیر چند قطعنامه ظالمانه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل صادر کند. سه قطعنامه از این قطعنامه ها در دوران تصدی سعید جلیلی مسئول مذاکرات هسته ای ایران در عهد احمدی نژاد بوده است که پس از علی لاریجانی دبیری شورای امنیت ملی ایران و گفتگوهای اتمی با 1+5 را به عهده گرفته است. در عهد شیخ حسن روحانی، ایران با سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در سطح وزرای خارجه با این کشورها گفتگو می کرد اما با آمدن احمدی نژاد آمریکا نیز به این مذاکرات افزوده شد تا فشارها بر ایران افزایش یابد و این در حالی بود که سطح عملی مذاکرات 1+5تا سطح مدیران کل وزارت خارجه ها تقلیل یافت تا به رغم عضویت همه نمایندگان کشورهای صاحب حق وتو در آن،اما مذاکرات سودی برای ایران نداشته باشد.

تمامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایران به جز دکتر سعید جلیلی انتقادات جدی را متوجه دولت احمدی نژاد و تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست جلیلی جوان و مشاوران و دستیاران جوانش کردند و این نشان می دهد که سیاستمداران ایران در دو جبهه اصلاح طلبان و محافظه کاران(اصولگرایان) از روند مذاکرات هسته ای در دوران احمدی نژاد و ریاست جلیلی رضایت ندارند و به نحوه و چگونگی مذاکرات و تیم تشکیل دهنده آن اعتراض های شدیدی دارند گرچه همه آنها بر مبدء حفاظت از تکنولوژی هسته ای صلح آمیز و حفظ دستاوردهای آن و به خصوص روند غنی سازی اورانیوم در داخل به منظور تامین نیازهای داخلی کشور و عدم هرگونه وابستگی این تکنولوژی به خارج تاکید و اجماع دارند.

سه قطعنامه 1803 و 1835 و 1929 شورای امنیت با هدایت آمریکا و همراهی تاسف برانگیز روسیه و چین  به تصویب رسید و به دنبال آن امریکا نیز تحریم های بین المللی اقتصادی خفه کننده یکجانبه ای را علیه دولت و شهروندان ایران به رغم مخالفت روسیه و چین به تصویب رساند،تحریم هایی که اگر علیه هر کشوری تا کنون اعمال شده بود آن کشور را از نظر اقتصادی نابود می کرد اما ایران با تکیه به توانایی های داخلی در برابر آن مقاومت کرده و هیچ تغییری در برنامه هسته ای صلح امیز خود ایجاد نکرده است.

منتقدان مذاکرات هسته ای در داخل ایران معتقدند به دلیل اسلوب و شیوه غلط مذاکرات هسته ای این سه قطعنامه صادر و زمینه تحریم های سنگین علیه ایران ایجاد شده است.

بر همین اساس این گروه از منتقدان معتقدند بیانیه تهران در قالب سه کشور ایران،ترکیه و برزیل(17/5/2010)که طی آن تهران پذیرفته بود تا 1200 کیلوگرم از اورانیوم غنی شده تا سقف 5 و 3 دهم درصد را در قبال دریافت 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا سقف 20 در صد را به خارج از کشور و ترکیه منتقل کند هم موجب نشد تا آمریکا از فشارهایش علیه ایران دست بردارد و در همین راستا چند روز پس از بیانیه تهران، قطعنامه 1929 را از طریق شورای امنیت علیه ایران صادر کرد و باز هم متاسفانه روسیه و چین بدون توجه به نیت های صادقانه ایران و نیت های غیرصادقانه آمریکا با صدور این قطعنامه موافقت کردند. در این بیانیه ایران با انتقال 1200 کیلوگرم به ترکیه موافقت کرده بود تا ظرف مدت یکسال و به تدریج 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصدی را برای راکتور علمی تهران با هدف تولید داروهای ویژه دریافت کند. به عقیده منتقدان دولت احمدی نژاد، انتقال این مقدار اورانیوم به ترکیه در سایه تحولات دو ساله اخیر در سوریه و مواضع دولت اردوغان می توانست فاجعه ای بزرگ برای برنامه هسته ای ایران ایجاد کند زیرا قرارداد الجزایر(19/1/1981)  در باره آزادی گروگان های امریکایی از تهران نشان داده است که آمریکا به هیچ وجه به تعهدات خویش عمل نمی کند و طبعا انتقال اورانیوم های ایران به ترکیه می توانست به برگه فشار دولت اردوغان علیه ایران در شرایط کنونی تبدیل شود اما آمریکا به دلیل زیاده طلبی و در تنگنا قراردادن ایران، بیانیه تهران را نپذیرفت و خطر بزرگی از بیخ گوش ایران عبور کرد اما با این حال و به رغم همه همکاری های ایران،امریکا با قطعنامه 1929 به سوی فشار اقتصادی بیشتر بر ایران پیش رفت.

به رغم آن که ایران در برنامه هسته ای خود پیشرفت های خیره کننده ای داشته است و این روند را متوقف نکرده است اما نتیجه مذاکرات ایران با 5+1 تا کنون نفعی برای تهران نداشته است زیرا نه پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی هسته ای بازگشته است و نه آژانس به شکل رسمی به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران اعتراف کرده است.از سوی دیگر روند صدور قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت بر علیه ایران متوقف نشد و به رغم تساهل ایران اما همچنان صدور این قطعنامه ها ادامه یافت و آمریکا نیز به شکل یکجانبه تحریم های اقتصادی سختی را علیه ایران به اجراء گذاشت.

2- : پکیج کامل در مذاکرات دام است یا امتیاز؟
از روز نخست مذاکرات هسته ای1+5 با ایران، هر گاه که گفتگوکنندگان ایرانی بر روی میز مذاکرات می نشستند با دستور کارهای متعددی مواجه بودند. خطاب رئیس جمهور ایران احمدی نژاد و دبیر شورای امنیت ملی ایران سعید جلیلی نیز نشان می داد که بحث های کلی که بیشتر به دیدگاه  کشورها ارتباط پیدا می کرد در این گفتگوها بسیار زیاد بوده است. مثلا یکی از عناوینی که این مذاکرات داشته است بحث خلع سلاح جهانی بوده است که بارها در بیانیه های مختلف دو طرف به آن اشاره شده است و اصلا معلوم نبود که ایران چرا وارد این بحث های کلی می شود؟ مگر ایران سلاح کشتار جمعی دارد که با کشورهای دارای این سلاح ها وارد گفتگو می شود؟

از مهمترین سوالاتی که از روزهای اول این مذاکرات در میان بود این بود که ایران چرا در کنار مذاکرات هسته ای در خصوص موضوعات دیگر از جمله مسائل امنیتی و سیاسی منطقه با این کشورها وارد گفتگو می شود؟ و اصولا چرا باید یک بحث کاملا فنی و تکنیکی در بین 1+5با ایران اینچنین وارد مسائل حاشیه ای شود؟ این امور باعث شده است تا این اندیشه شکل گیرد و این پرسش ایجاد شود که آیا نظریه پکیچ کامل در مذاکرات 1+5برای ایران یک امتیاز بوده است یا یک تله؟

به رغم نیت های غیر صادقانه کشورهای غربی به رهبری آمریکا شاید به همین دلیل بوده است که مسائل فنی برنامه هسته ای ایران تحت الشعاع استراتژی های سیاسی و امنیتی ایران در گفتگوهای 1+5قرار می گرفته و عملا همه راه های موجود برای حل مسئله هسته ای ایران به بن بست می رسیده است. به همین دلیل است که موضوع مذاکرات ایران با1+5یا هر هیئت دیگری باید فقط منحصر به برنامه صلح آمیز هسته ای ایران شود تا هر چه سریعتر تهران تکلیف نهایی خود را بداند زیرا ایران تا بی نهایت نمی تواند و نباید مذاکرات را ادامه دهد زیرا با قاطعیت می توان گفت که امریکا مذاکرات را برای مذاکرات می خواهد تا برنامه های اقتصادی،سیاسی،امنیتی و چه بسا نظامی خود را در همین راستا بر علیه ایران اجرایی کند.  

3- :آمریکا با ایران در حال جنگ است
آمریکا بیش از سی و سه سال است که به اشکال مختلف به جنگ جمهوری اسلامی ایران رفته است و بی دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنان آمریکا را شیطان بزرگ می داند.

مقام معظم رهبری ایران در سخنرانی خود در آغاز سال نوی ایرانی، گفت: آمریکایی‌ها مدتی است که از طرق گوناگون پیغام می‌دهند که خواهان مذاکره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هسته‌یی هستند اما من بر اساس تجربه‌های گذشته به چنین گفت‌وگوهایی خوشبین نیستم. وی با تاکید مجدد بر خوشبین نبودن به چنین گفت‌وگویی افزودند: البته من مخالفتی هم ندارم.

آمریکایی ها در زمان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران از نظام صدام حسین حمایت کردند. پس از پایان جنگ، عراق به کویت حمله کرد و ایران موضعی کاملا مسئولانه در برابر آن اتخاذ کرد اما این امر هرگز باعث نشد تا آمریکایی ها در قبال سیاست های خود در برابر ایران تجدید نظر کنند. آمریکا به افغانستان و سپس عراق لشکرکشی کرد و ایران با این سیاست آمریکا به مخالفت برخاست اما هرگز بر جو نظامی گری منطقه دامن نزد با این همه امریکا همچنان سیاست های خصمانه اش علیه تهران را ادامه داد.

اکنون با گذشت سی و چهار سال از عمر انقلاب اسلامی و حضور چند ساله آمریکا در گفتگوی 1+5 اما این دولت همچنان اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفته و با تحمیل شدیدترین تحریم های اقتصادی، کار را بر همه شهروندان ایرانی و دولت ایران سخت کرده است. آمریکا با فشار بر اقتصاد ایران اکنون همه کالاهای ایرانی از نفت گرفته تا برنج و چای و از موشک و هواپیما گرفته تا شیرخشک و داروهای بیماران را، همه را هدف قرار داده است تا هیچ چیزی به بازار ایران نرسد با این همه آمریکایی ها مدعی هستند که فقط دولت ایران را هدف قرار داده اند و این یک دروغ بزرگ آمریکایی است. دولت آمریکا با فشار بر شهروند ایرانی به دنبال تغییر حاکمیت سیاسی در ایران بود که به نظر می رسد با انتخاب شیخ حسن روحانی و حضور 72 درصدی مردم در پای صندوق های رای این نقشه آمریکا نیز نقش بر آب شده است اما حقیقت آن است که امریکا در حال جنگ با ایران است جنگی که همه اشکال جنگ را در بر دارد و در آن فقط از گلوله تا کنون استفاده نشده است.  

4-:با چه سیاستی ایران وارد گفتگوهای جدید شود؟

موضوعی که در این میان بسیار با اهمیت است این است که ایران و شیخ حسن روحانی باید خود را  برای روزی آماده کنند که امریکا هیچ چیزی را از سوی ایران  نپذیرد حتی متقن ترین اثبات های عدم گرایش نظامی ایران در برنامه اتمی. از همین رو ایران باید مذاکرات مستقلی را با چین و روسیه آغاز کند تا در صورت لجاجت آمریکا،این دو کشور از مذاکرات هسته ای 1+5 به حمایت از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران از مذاکرات خارج شوند و در مقابل سیاست های توسعه طلبانه و یکجانبه گرایانه آمریکا در برابر آمریکا ایستادگی کنند و این دو باید نشان دهند که پس از تحولات دو سال اخیر شمال افریقا و خاورمیانه سیاست مسئولانه ای در برابر جامعه جهانی ایفاء می کنند.

تحولات دو ساله اخیر در شمال افریقا و خاورمیانه و به خصوص تحولات نظامی سوریه شرایط مساعدی را ایجاد کرده است تا همسویی بیشتری بین تهران،مسکو و پکن برقرار شود به شکلی که این دو کشور دیگر اجازه نخواهند داد تا سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ادامه یابد. در همین راستا ایران نباید با عجله وارد مذاکرات 1+5 شود بلکه باید با ایجاد ساختار جدید در مذاکرات و پس به دست گیری قدرت توسط شیخ حسن روحانی با گرایشی جدید روند مذاکرات را با طرف های مختلف ایجاد کند.

این در حالی است که هم زمان با مذاکرات هسته ای ایران با 1+5،تهران می تواند به منظور برقراری آرامش در خاورمیانه و با هدف جلوگیری از گسترش جنگ در خاورمیانه و ایجاد سدی منیع در برابر بروز جنگ طایفی در این منطقه و نیز از بین رفتن تحریم های اقتصادی فصلی جدید در قالب گفتگوی مستقیم با آمریکا ایجاد کند بنابراین ایران باید در یک زمان سه مرحله گفتگوهای مهم و سرنوشت ساز با چین و روسیه،1+5 و آمریکا برقرار کند و به همین دلیل است که برنامه سیاست خارجی دولت شیخ حسن روحانی باید شرایط جدید اما سختی را آزمایش کند.

5-:سطح پایین مذاکرات نشانه ناکارآمدی مذاکرات است
امروز شیخ دیپلمات "شیخ حسن روحانی" رئیس جمهور منتخب مردم ایران می تواند به خود ببالد که در ایامی که مسئول گفتگوهای هسته ای  ایران بود، او در سطح وزرای خارجه انگلیس،فرانسه و آلمان و گاهی نیز با برخی سران اروپایی دیدار و گفتگو می کرد اما از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد و سعید جلیلی سطح مذاکرات تا حد نمایندگان و نیز مدیران کل وزارتخارجه های 1+5 به ریاست مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نزول کرده است.همین امر گویای آن است که غرب در این مذاکرات جدی نیست زیرا همه به خوبی می دانند موضوع هسته ای ایران و چه بسا بسیاری از پرونده های مهم حول و حوش برنامه هسته ای ایران هرگز توسط این سطح نازل از نمایندگی ها حل نمی شود.

سطح پایین نمایندگان حاضر در مذاکرات1+5 از یک سو نتیجه طبیعی دنباله دار و طولانی شدن مذاکرات است و از سوی دیگر نشانه مهمی برای ناکارآمدی آن برای ایران است اما همین بستر ناقص تا کنون بهترین بلندگوی امریکا برای متهم ساختن ایران در برنامه اتمی صلح آمیزش بوده است.

این ها می تواند دلایل کافی ای باشد تا ایران نگاهی عمیق به همه ادوار مذاکراتش با غرب در روند مذاکرات هسته ای داشته باشد آنگاه ضمن درخواست ارتقای سطح نمایندگان و مذاکرات ،افرادی را پشت میز مذاکرات بنشاند که به خودی خود قادر باشند تا نشان دهد ایران در مذاکرات جدی است اما هرگز قصد ندارد تا بدون دلیل مذاکرات را کش دهد.  

6-:چه کسی سکان گفتگوهای ایران را به عهده بگیرد؟
همچنانکه که قبلا اشاره کردیم سطح نمایندگان ایران و 1+5در مذاکرات هسته ای بسیار مهم و تعیین کننده است. ایران با آوردن شخصیتی بزرگ از درون نظام باید نشان دهد که در مذاکرات جدی است و قصد اتلاف وقت ندارد و در عین حال به طرف های دیگر اجازه نمی دهد بدون جهت به طولانی شدن مذاکرات بپردازند. ایران اکنون باید به خوبی فهمیده باشد که طولانی شدن مذاکرات به ضرر او است و سیاست مذاکره برای مذاکره عملا طرحی است که آمریکایی ها دنبال آن بوده اند نه ایران.

براساس نقشه راهی که به آن پرداخته شده است ایران باید در چند جبهه وارد مذاکرات شود که لازم است تا عالی ترین مقام های اجرایی و با تجربه ترین سیاست مداران کشور زمام آن را به عهده بگیرند:

1- ایران باید با روسیه و چین به شکل مستقل وارد مذاکرات شود تا در صورت لجاجت های آمریکایی و غربی،مسکو و پکن را راضی کند تا با هدف حمایت از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران از مذاکرات 1+5خارج و با برنامه تحریم های اقتصادی یکجانبه و یکطرفه آمریکا و اتحادیه اروپا مخالفت کنند. در همین راستا ایران می تواند ایجاد پیمان های نظامی ، امنیتی و اقتصادی  مشترک با مسکو و پکن را در دستور کار خود قرار دهد تا در صورت خروج پکن و مسکو از 1+5، منظومه هم پیمانی جدیدی در خاورمیانه تحقق یابد.

2- ایران پس از موافقت از پیش اعلام شده رهبری، می تواند با آمریکا گفتگوهای مستقیم خویش را آغاز کند تا از یک سو در زمینه کسب اعتماد متقابل اقدام کند و از سوی دیگر برنامه تحریم های اقتصادی از بین برود. این مذاکرات باید مذاکراتی دو سویه باشد تا هم مناسبات دیپلماتیک ایران با آمریکا اعاده شود و هم بر روی روند گفتگوها در مذاکرات 1+5 تاثیر مستقیم داشته باشد به همین دلیل این مذاکرات  باید در سطوح عالی برگزار شود تا روشن شود ایران قصد مماطله با آمریکا را ندارد.

3- ایران هم زمان با دو مسیر فوق الذکر می تواند روند مذاکرات و گفتگوهای 1+5 را از سر گیرد و با ارائه تضمین های لازم و حقوقی در چهارچوب قانون منع گسترش سلاح های کشتار جمعی و قوانین آژانس بین المللی انرژی هسته ای و فتوای رهبری ایران مبنی بر حرمت استفاده از سلاح اتمی  راه را برای بازگشت موضوع برنامه هسته ای ایران به آژانس بین الملی و لغو سریع تحریم های شورای امنیت فراهم کند.

4- ایران با حمایت روسیه و چین و کشورهای عضو جنبش عدم تعهد باید روند برنامه خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی را کاملا عادی کند و توجه این مجموعه بین المللی را به سوی اسرائیلی کند  که دارای ده ها موشک بالستیک اتمی در خاورمیانه است.

5- اگر روسیه،چین و آمریکا از مذاکرات 1+5خارج شوند آنگاه ایران همچون عهد سید محمد خاتمی می تواند فقط با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان گفتگو کرده تا با شرایط عادی تری موضوع هسته ای ایران به آژانس بین المللی باز گردد.

همه این شرایط نشان می دهد که شخصیتی قوی و مورد قبول همه اطراف در ایران باید در کنار رئیس جمهور ایران عهده دار مذاکرات سخت و سرنوشت ساز ایران باشد.شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی  رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می تواند شخص مناسب برای این گفتگوهای سرنوشت ساز باشد زیرا:

-  هاشمی رفسنجانی مقرب ترین شخصیت سیاسی حال حاضر ایران به رهبری "آیت الله سید علی خامنه ای" است. روند انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران و رد صلاحیت رفسنجانی و ادامه حضور وی در صحنه سیاسی و حمایت بی چون و چرای وی از نظام و رهبری در ایران ثابت کرد که او از قوی ترین روابط ممکن در ایران با رهبری ایران برخوردار است.

- به قدرت رسیدن شیخ حسن روحانی و موفقیت هاشمی رفسنجانی در اقناع جریان اصلاحی در کشور برای حضور گسترده در انتخابات و دعوت وی از مردم ایران برای حضور در صندوق های رای نشان داد که رفسنجانی بر حرف خویش در دفاع از نظام اسلامی ثابت قدم است و همچنان سیاستمدار اول ایران در جامعه دینامیکی آن به شمار می رود.

- رفسنجانی رجل سیاستمداری است که از احترام ویژه ای در بین جریان های اصولگرای کشور برخوردار است از همین رو ورود وی به صحنه مذاکرات دشوار با طرف های مختلف می تواند نقطه مشترک همه طرف های سیاسی در ایران تلقی شود به خصوص آن که او منادی خط اعتدال در جامعه سیاسی کشور است.

- رفسنجانی پیشتر در قضیه آتش بس بین ایران و عراق و پذیرش قطعنامه 598 (20/7/1987) و عادی سازی روابط با سعودی و بسیاری از پرونده حساس داخلی و خارجی نقش داشته و در این مسیر روابط و هماهنگی های نزدیکی با رهبری ایران داشته است. از همین رو وی می تواند با تکیه بر تجربیات خویش تیمی قوی برای این گفتگوها تدارک ببیند.

- حضور رفسنجانی در قالب نقشه سیاسی جدید داخلی ایران در واقع حضوری بین رهبری و ریاست جمهوری ایران تلقی می شود و در حقیقت هماهنگی کاملی بین مواضع رهبری و دستگاه های اجرایی کشور و شخص رئیس جمهور ایجاد می کند و موضوع تعدد مواضع سیاسی در داخل موسسات دولتی ایران را از بین می برد.

حضور شخصیتی با سنگینی رفسنجانی پیش از هر موضوعی نشان می دهد که ایران در گفتگوهای مهم و سرنوشت ساز با طرف های مختلف عضو شورای امنیت جدی و عملیاتی و واقع گرایانه است و از سوی دیگر این پیام را به خصوص به آمریکایی ها می دهد که تهران اجازه تضییع وقت در مذاکرات هسته ای و هر گونه مذاکرات دیگری را نمی دهد. حضور وی باعث می شود تا طرف های مقابل نیز مجبور شوند تا نمایندگانی به سنگینی رفسنجانی را روانه مذاکرات کنند و در واقع در این صورت است که مذاکرات ایران با طرف های بین المللی می تواند منتج به نتیجه ای معقول و منطقی شود. اتخاذ این اسلوب جدید در مذاکرات در قالب تغییرات در شورای امنیت ملی ایران کاری آسان است به خصوص آن که رفسنجانی بارها اعلام کرده است در هر سمتی و هر جایگاهی برای خدمت به نظام اسلامی همچون یک سرباز عمل کرده و هیچگونه کوتاهی نخواهد کرد.