bato-adv
کد خبر: ۱۵۴۶۶۵
نگاهی به آخرین فیلم اصغر فرهادی

گذشته‌ای در کار نیست؟

شاید بد نباشد پیش از آن که به «گذشته» بپردازیم کمی به گذشته بر گردیم و گریزی مختصر هم به «درباره الی» و «جدایی...» بزنیم، این سه گانه چرا که نه؟ در بستری از موقعیتهای خانوادگی و ارتباطهای زنانه و مردانه که بی تردید تجربه ای مشترک و جهان شمول به حساب می آیند به واکاوی مفهوم پیچیده ای از اخلاق می پردازند، اما به نظر نمی رسد در سینمای فرهادی اخلاق، محور اساسی باشد.

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۰ - ۰۹ تير ۱۳۹۲
فرارو- مهدی تراب بیگی*؛ شاید بد نباشد پیش از آن که به «گذشته» بپردازیم کمی به گذشته بر گردیم و  گریزی مختصر هم به «درباره الی» و «جدایی...» بزنیم،  این سه گانه چرا که نه؟ در بستری از موقعیتهای خانوادگی و ارتباطهای زنانه و مردانه که بی تردید تجربه ای مشترک و جهان شمول به حساب می آیند به واکاوی مفهوم پیچیده ای از اخلاق می پردازند، اما به نظر نمی رسد در سینمای فرهادی اخلاق، محور اساسی باشد.

در حقیقت فرهادی شخصیت های فیلمهایش را در وضعیتی اخلاقی قرار می دهد تا  آنها زندگی و وقایع جاری و راکد زندگی خود را با جزئیات کامل جلوی چشم مخاطب  تشریح کنند. چیزی شبیه به اسبهای عصاری که بر مدار چرخ آسیاب می چرخند و می چرخند.

اتفاقا عنصر مشترک این سه فیلم آخر، مدار پنهانی است که آغاز و پایانشان را رقم می زند، هرچند گاه و بی گاه این نوع پایان بندی ها به اشتباه نوعی پایان باز قلمداد شده، پایان بندی این سه فیلم به شکلی رندانه  در همان ابتدای کار بسته شده  و حالتی پیشگویانه از سرنوشتی محتوم را به خود می گیرند.

مثلا در «درباره الی» تاریکی محصور داخل صندوق صدقات ابتدای فیلم اشاره واضحی به اتومبیل گرفتار در ماسه و درماندگی شخصیتهای اصلی دارد، یا در «جدایی...» موقعیت دادسرای خانواده در همان ابتدای کار تردید و تلاشی بنیان یک خانواده را پیش بینی می کند، و اما در «گذشته»، در همان آغاز، زوج اصلی فیلم که قصد جدایی دارند بی آنکه صدای یکدیگر را بشنوند از پشت شیشه فرودگاه سعی می کنند با یکدیگر ارتباط کلامی برقرار کنند! در پایان نیز زوج  فرعی فیلم به قرینه همان وضعیت را به شکلی دیگر تجربه می کنند. 

البته اگر در «در باره الی» و «جدایی...» نوعی از روایت نهان کار –روایتی که توزیع اطلاعات و زاویه دید را به شکلی فریبکارانه به نفع تعلیق فیلم دستکاری می کند- نقطه ضعف به حساب می آمد اما در «گذشته» با روایتی شرافتمندانه تر روبرو هستیم که اطلاعات با سادگی ظریفی مهندسی شده و در زمان بندی مناسب، نظرگاه می چرخد و با ایجاد بزنگاه های درست، تعلیق و کشش کار بدون فریب و پنهان کاری تأمین می شود، هر چند شاید این جریان ریشه در فرهنگ و بافت فرنگی کار داشته باشد که مردم مثلا فرانسه خودشان را مستقیم توصیف می کنند و بر خلاف فرهنگ نهان روش شرقی قضایا را در گفتگوهایشان نمی پیچانند.

گذشته از اینها خود سه گانه فرهادی مثل سفری بر مدار یک دایره می ماند که به نقطه آغاز خودش برمی گردد، احمد «گذشته» بی تردید همان احمد «درباره الی» است. یعنی حتی اگر بتواند گذشته اش را با زن فرنگیش از یاد ببرد و به قول خودش پایان تلخی را به تلخی بی پایانی ترجیح دهد و به وطن برگردد پایان تلخ و سرنوشت غم انگیز دیگری را پیش رو دارد.

در «گذشته» نقطه عطف ابتدایی فیلم که اعلام خودکشی زن به حساب می آید نیز مثل سقط جنین راضیه در «جدایی...» در حوالی دقیقه پنجاه اتفاق می افتد و همین نقطه ای اساسی است تا یک وضعیت نسبتا معمولی خانوادگی را به تنش و کشمکش یک تریلر با جزئیات دقیق و کشنده نزدیک کند، اما «گذشته» با بار فلسفی و استعاری که به این وضعیت می دهد لایه های تازه ای به وجود می آورد که عمق قابل توجهی به  مضمون و محتوای کار می بخشد، هرچند ممکن است لایه های مذکور در بمباران چرخش های ریز و درشت مدفون و پنهان بمانند.  

مفهوم گذشته در فیلم اخیر فرهادی به شکلی استعاری در قالب مبهم زنی نمودار شده که روی تخت بیمارستان در اغما به سر می برد و تا نماهای واپیسین فیلم نیز به شکل بصری غایب است اما همین زن بیشترین اثر را در پیشبرد داستان دارد، زن با اینکه هیچ واکنشی به محرکها نشان نمی دهد ولی با تمام سنگینی حضور دارد و بی اراده یا حتی ارادی، چه فرقی می کند؟

انگشت شست مردی را در مشت  گرفته که چند صحنه عقب تر ادعا می کند گذشته ای در کار نیست و آینده همچون میلاد خوشایند کودکی تحقق پیدا خواهد کرد، صحنه مذکور با چه میزانسن موجز و صریحی چنین تناقضی را نشان می دهد: سمیر کرکره خشکشویی را پایین می کشد، ماری در روپوش سفیدش سرد و بی پناه به نظر می رسد و خود سمیر هم به حرفهای که می زند  باور ندارد و نوری که از منافذ کرکره به درون نشت می کند نه نور امید که هجوم محتوم گذشته است. 

با اینکه گذشته ای در کار نیست ولی هم چون روحی شرور با تمام وجود در بطن اشیاء حلول کرده است، با این حافظه ی هولناکی که اشیاء دارند چه کاری از اراده و توان بشری ساخته است، چطور می توان چیزی را از یاد برد: چمدان قدیمی احمد که در انبار خانه ماری است و احمد را به فرانسه می کشاند، عطری که نصیر برای تحریک هشیاری زنش به خود می زند، شباهت فیزیکی خود نصیر به احمد نیز رجعت گذشته ای است که به ماری تحمیل می شود، گذشته لحظه به لحظه ای که می گذرد تولید و باز تولید می شود، حتی جنین دو سه ماهه ای که ماری از سمیر در خود دارد مربوط به وضعیتی است که دارد رنگ گذشته به خودش می گیرد و درماندگی اش را بیشتر می کند و با استعاره جذب کلیسم او را به تحلیل می برد. گذشته  مثل سایه ی سنگینی صاحبانش را می بلعد و به رنج و تاریکی فرو می برد.

در «گذشته»، گذشته ای در کار نیست، اما همین گذشته مثل سنگی سنگین که در حوض آبی می افتد و سطح آرام آب را به تلاطم می اندازد، در گرد خود مدارهای کوچک و بزرگی را به وجود می آورد که ناگزیر و اجتناب ناپذیر است، خودکشی زن مثل پایان محتوم یک رابطه زناشویی اتفاق افتاده و هیچ کارش نمی شود کرد، انگار تنها می شود سنگینی گذشته را مثل بار جنایتی بین یکدیگر قسمت کرد تا مگر از سنگینیش کاسته شود. حتی در یک انتحار نمی توان خود قربانی را مقصر اصلی جلوه داد، بی جهت نیست که زن توی فیلم از مواد شوینده برای خودکشی استفاده کرده است، که به نوعی نوعی نشانه ای از پیش دستی در تطهیر و تبری خود از گناه این جنایت به حساب می آید.

اساس ساختار فیلم فرهادی بر مدار نقطه خودکشی و اغمای زن می چرخد و موتور محرکه فیلم نیز به حساب می آید،  تمام کنش و واکنش های درونی و بیرونی شخصیتهای فیلم -مثل همان دایره های روی سطح آب در اثر وقوع وضعیت زن به وجود آمده، به عبارتی دیگر عامل انتحار زن هم چون عنصری واحد از شخصیتی به شخصیت دیگر واگذار می شود، مثلا از زوج ماری و نصیر که با رابطه و خیانت باعث خودکشی زن شده اند به لوسی که با فرستادن ایمیلهای عاشقانه آنها زن را به خودکشی سوق داده است منتقل می شود و از لوسی به احمد که چرا چهار سال پیش ماری و بچه ها را ترک کرده؟ و از احمد به کارگر خشکشویی که خودش را جای زن نصیر معرفی و برای رفع یک سوءتفاهم ایمیل ها را به دست او رسانده و در نهایت خود قربانی  که با لکه دار کردن لباس شب مشتری و خلاص شدن از دست کارگر غیرقانونی خشکشویی چیدمان مینیاتوری را کامل کرده است که همگی کم و بیش چه فرقی می کند!

در واقع مرگ یک زن یا مرگ یک رابطه هم مقصرند و هم بی تقصیرند و رنجی که می برند از گذشته ای است که بر مدار آن می چرخند و ناچاراند مثل خود شهریار«گذشته» به یکدیگر گوشزد کنند که "هر چی کش بدی رفتی ها!...کات!" و مدام با انگشتانشان ادای قیچی دربیاورند.

*فیلمنامه نویس و کارشناس هنری
یاسمن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۴
فیلم فوق العاده ای بود مثل بقیه فیلم های آقای فرهادی.
حتی داشتن زیرنویس هم باعث نشده بود که از جذابیت فیلم کم بشه به جرئت میتونم بگم در تمام طول فیلم همه تماشاگرا روی صندلی هاشون میخکوب شده بودند.
اما در کل جدایی نادر از سیمین را بیشتر دوست داشتم .
فاطیما
Australia
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
قشنگ بود دوس داشتم
مجيد
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
تحليل رو يه جوري نوشته كه اصلا هيچ موضعي نداره! هيچ جهتي به آدم نميده. پيچونده.

ضمنا توجه كرديد فيلم موسيقي متن نداشت؟؟!!!
خواهر بسیچی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹
تحلیلی سطحی بود . شما میتونستید به عمق لایه های روابط هم اشاره کنی اما فقط فیلم رو تعریف کردی و گفتی مدام سنگ بندازیم تو حوض اینجوری میشه . اینم شد نقد؟
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
فیلم آشغالی بود
انتشار یافته: ۳۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۹
عالي ترين تحليل و نقدي كه خواندم. در حد نقدهاي ادبي امريكايي كه خواندم.
ناشناس
Germany
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
بعد از تماشاي فيلم خيلي حرف ذاشتم اما نمي تونستم بگم ..عالي بود...
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۹
نازک اندیشی شما باعث شد حس بدوی در باب ضعیفتر بودن این کار فرهادی نسبت به آثار قبلی ایشان در من ضعیف بشه اما در کل احساس میکنم "جدایی" اثری به مراتب دلنشین تر بود...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۹
خیلی نقد جالب و استادانه ای بود!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۹
عالی بود. بعضی از منتقد نماها با نقدهایشان (اگر بتوان اسم نقد را روی آن گذاشت) انگیزۀ علاقه مندان را برای دیدن فیلم از بین می برند؛ گو اینکه هیچ فیلمی از نظر آنها ارزش دیدن و تحلیل ندارد.
reza
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
خیلی در لفافه گفتین!! یه کم روشن تر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۹
تا فیلمو نبینم نمیفمم چی میگه. تازه شاید اون موقع هم نفهمم.
ناشناس
China
۰۰:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
رونوشت شود به آقای فراستی تا شاید درک درست تری از فیلم و نقد فیلم پیدا کنند!
مرتضی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
همیشه وقتی از فیلم های فرهادی فارق می شوم اولین کارم این است که به دنبال مقصر اصلی بگردم. «قضاوت اخلاقی» میان شخصیت ها و عدم امکان آن در سینمای فرهادی به دلیل آنکه بیشترین درگیری را با ذهن مخاطب در حین و پس از فیلم ایجاد می کند به زعم من محور اصلی سینمای فرهادی است.
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من اين فيلم را در سينما آزادي ديدم
با اينكه فيلم نه موضوعي جنايي داشت و نه ترسناك و نه اكشن و ... ولي با وجود ريتم نه چندان تندش آنقدر ذهن بينندگانش را درگير كرده بود كه در طول 2 ساعت فيلم صداي نفس هم در سالن نمي شنيدي
به نظرم فيلم بسيار خوش ساخت و مرتب و حساب شده اي بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
اتفاقا منم به این نکته در سینما آزادی توجه ام جلب شد. یعنی صدای بال زدن پشه رو هم می شد شنید! هیچ کس هم چیپس اینها نمی خورد!!
هنرمند
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من اين فيلمو ديدم و بي نهايت لذت بردم.با اينكه فيلم دو ساعته ولي اصلاً يكنواخت نيست و تا آخر بيننده رو درگير حدس و گمان مي كنه.چيزي كه تو فيلماي امروزي ايراني واقعاً كمياب و نادره.با ديدن اين جور فيلما تازه مي فهميم كه سينماي ايران در صورتي كه متحول نشه به چه قهقرايي خواهد رفت.منظورم فيلماي تجاري است كه اين روز سينماي ايران رو قبضه كرده و كارگردان هايي كه انسان شرمش مياد اونا را با عنوان كارگردان در طبقه اصغر فرهادي جا بده................آقاي فرهادي بهتون تبريك ميگم.
مهناز
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
فیلم رو دیدم. به نسبت کمتری در مقایسه با درباره الی که به نظرم بهترین فیلم استاده دوستش داشتم اما صحنه پایانی فیلم شاهکار "گذشته" است. ممنون از این تحلیل خوب. در ضمن اسم طاهر رحیم در فیلم "سمیر" هست نه نصیر
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
نويسنده اين يادداشت كيه؟
یک دوست
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
مهدی عزیز بازگشتت را به فرارو تبریک می گویم باز هم بنویس
مهدی56
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
سینما در ایران هنوز زنده است با هنرمندی و نبوغ فرهادی و فرهادیها.
بچه های طرشت
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
تراب عزیز، مچکریم!
پویا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
عالی و نکته بینانه بود.سپاس.
نفیسه
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
این فیلم علاوه بر اینکه موضوعی خانوادگی داشت اشاراتی هم به موضوعات اجتماعی در پس زمینه داشته.
به نظر من آنجایی که چمدان شکسته ی احمد از فرودگاه می رسد اشاره به فشارهای وارد بر احمد برای ترک فرانسه در گذشته بوده.
و یا آنجایی که دوست احمد که ظاهرا پیشتر شهروند فرانسه شده به رابطه ی موفقش اشاره میکند و می گوید پرچم مشترک ، زندگی مشترک آنها را حفظ کرده، و یا افسردگی احمد و بیکاری اش در چهار سال قبل..
به نظر من اینجاست که می شود نقش یک عنصر نامرئی دیگر را هم در سرنوشت و بحران زندگی این افراد دید.
مشکلات کشوری که احمد از آن آمده.
مشکلاتی که احتمالا باعث مهاجرت او شده و مشکلاتی که در دوران اقامت داشته مثل خیلی ایرانی های مهاجر.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
با سلام ، چرا هر چی انتقاد به فیلم های آقایان ده نمکی و فرهادی می کنند فروش میلیاردی دارند؟ این دوست عزیز که در کار هنری می باشد فیلمی تهیه کند و به نمایش بگذارند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
تورو خدا هيچ تفاوتي بين فيلم فرهادي با ده نمكي احساس نمي كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میلاد
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
تحلیلی ریزبینانه و دل نشین بود تشکر
سارا
Netherlands (Kingdom of the)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
ببهشید تحلیلیتون اصلا خوب نبود و واقعا آدم رو یاد نقدهای فیلم های استعاری دهه 60 مینداخت..... ذکر این جزئیات به نظر میرسه که خیلی برداشت شخصی باشه...
در مجموع بر خلاف دوستان من این نقد رو دوست نداشتم.
امین
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۳
دقیقا درسته. من هم بانظر دوستمون موافقم. این نقد نبود، حرفایی قشنگ و شعرگون بود. ای کاش حداقل یک منتقد خوب تو این مملکت داشتیم... حیف
حميد رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
نكته بسيار جالبي كه در فيلم گذشته و جدايي وجود دارد كشش خود داستان است كه بدون استفاده از عوامل كمكي مانند موسيقي متن بيننده را به دنبال خود مي كشد.
فيلم گذشته علاوه بر نداشتن موسيقي متن به زبان فرانسه هم مي باشد اما با وجود اين بيننده را تا لحظه پايان به دنبال خود مي كشد كه نشان دهنده هنر نويسنده و كارگردان آن در استفاده از بازي خوب بازيگران است.
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
فیلم آشغالی بود
خواهر بسیچی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹
تحلیلی سطحی بود . شما میتونستید به عمق لایه های روابط هم اشاره کنی اما فقط فیلم رو تعریف کردی و گفتی مدام سنگ بندازیم تو حوض اینجوری میشه . اینم شد نقد؟
مجيد
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
تحليل رو يه جوري نوشته كه اصلا هيچ موضعي نداره! هيچ جهتي به آدم نميده. پيچونده.

ضمنا توجه كرديد فيلم موسيقي متن نداشت؟؟!!!
فاطیما
Australia
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۲
قشنگ بود دوس داشتم
یاسمن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۴
فیلم فوق العاده ای بود مثل بقیه فیلم های آقای فرهادی.
حتی داشتن زیرنویس هم باعث نشده بود که از جذابیت فیلم کم بشه به جرئت میتونم بگم در تمام طول فیلم همه تماشاگرا روی صندلی هاشون میخکوب شده بودند.
اما در کل جدایی نادر از سیمین را بیشتر دوست داشتم .