
فرارو- گیدئون راچمن، نویسنده فایننشال تایمز طی گزارشی به مسئله رویکرد غرب نسبت به بحران سوریه پرداخته و تاکید دارد که هیچ «دیدگاه غربی» در مورد این بحران وجود ندارد و اختلافات عمیقی در اتحادیه اروپا و آمریکا نسبت به این مسئله وجود دارد.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فایننشال تایمز، جهان در آستانه شکل گیری کنفرانس صلح سوریه قرار گرفته و در چنین شرایطی سه ایده در مورد نقش غرب در این درگیری ها به شدت قابل قبول است. نخست اینکه هرچه این درگیری ها بیشتر ادامه بیابد، فرصت مداخله نظامی مستقیم و غیرمستقیم غربی ها افزایش می یابد. دوم اینکه شکاف جدی و عمیقی میان آمریکا و روسیه وجود دارد که روند دستیابی به صلح را سخت تر می کند. سوم اینکه جنگ داخلی سوریه بر تفکرات غرب نسبت به خاورمیانه چیره شده است. تعداد افرادی که این گزاره ها را به صورت عمومی مورد بحث قرار می دهند، بسیار اندک است. با این حال این موارد مشخصاً قابل بحث هستند.
در آغاز باید متذکر شد که هیچ دیدگاه «غربی» در مورد سوریه وجود ندارد. همانطور که بحث جنجالی لغو ممنوعیت تحریم ارسال سلاح به سوریه نشان داد، کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شدت اختلاف دارند. فرانسه و انگلیس از طرفداران جدی ارسال سلاح به مخالفان بوده اند و آلمان با شک و دودلی با این مسئله روبرو شده است.
در درون کشورها نیز اختلافاتی وجود دارد. در آمریکا، جان کری به عنوان وزیر خارجه جدید این کشور از فعالانی است که به دنبال تجهیز تسلیحاتی مخالفان اسد هستند. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا همچنان مخالف این امر است. آژانس های اطلاعاتی و امنیتی در هر دو طرف اقیانوس اطلس بیش از سیاست مداران و دیپلمات ها خواهان اقدامات محتاطانه هستند.
طی ماه های اخیر با وجود افزایش تعداد کشته ها، بحث در مورد بحران سوریه به سمت عدم مداخله متمایل شده است. دلیل عمده این امر تغییر دیدگاه غرب در مورد ماهیت درگیری ها است. همانطور که یکی از وزرای اتحادیه اروپا مطرح می کند: «ما گمان می کردیم با اعتراضات دموکراسی طلبانه ای روبرو هستیم که خیلی زود سرنگونی بشار اسد را به دنبال خواهد داشت. اما واقعیت این است که بحران سوریه، یک جنگ داخلی است و اسد دارای حامیان باثبات داخلی است.» ضمن اینکه، در کنار وحشت از فعالیت نیروهای رژیم سوریه، نگرانی عمیقی در مورد قدرت جهادی ها در میان مخالفان شکل گرفته است. یکی از مقامات ارشد انگلیس گفت: «هرچه این جریان طولانی تر شود، جانبداری از یک طرف اختلاف سخت تر می شود.»
مطمئناً این دیدگاه را نمی توان سیاست رسمی انگلیس دانست. دولت دیوید کامرون در مقابل، خواستار تجهیز کردن مخالفان میانه رو تر در سوریه است. طرفداران مداخله در سوریه معتقدند که اگر غرب از افراد درست در این اختلاف حمایت نکند، احتمال اینکه جهادی ها کنترل اپوزیسیون سوریه را به دست بگیرند، افزایش می یابد.
اعتقاد به توانایی غرب در یافتن دموکرات طلبان از میان نیروهای مخالف با تردیدهای بیشتری روبرو شده و بدتر شدن شرایط در لیبی به این امر دامن می زند. با وجود آنکه اقدام غرب در مورد لیبی به عنوان مداخله ای موفقیت آمیز مطرح می شود، پیامدهای این مداخله چندان رضایت بخش نبوده است.
ترس روز افزون از افزایش خشونت اسلامگرایان تندرو در سراسر خاورمیانه باعث شده شکاف میان روسیه و آمریکا کمرنگ تر شود. اوج خشم غرب در فوریه سال 2012 نمود پیدا کرد؛ زمانیکه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، جایگاه روسیه در مورد سوریه را پست خواند. حتی حالا که توافقاتی در مورد کنفرانس صلح صورت گرفته، مقامات آمریکا و اتحادیه اروپا از حمایت مسکو نسبت به رژیم اسد ابراز نارضایتی می کنند. با این حال نباید از یاد برد که هشدارهای روسیه در مورد جهادی ها مستحق توجه بوده است. یکی از مقامات غربی گفت: «روسیه بارها به ما گفته بود که ساده لوح هستیم، و شاید به واقع باشیم.»
این اشتباه روسیه بود که قطعنامه سازمان ملل علیه لیبی را وتو نکرد تا درهای مداخله نظامی غرب علیه معمر قذافی گشوده شوند. مقامات روسیه اعلام کرده اند که اینبار هرگونه قطعنامه مشابه علیه سوریه را متوقف خواهند کرد. اما با توجه به تردیدهای غرب برای مداخله نظامی در سوریه، شاید ممانعت روسیه در برابر هرگونه قطعنامه ضدسوری سازمان ملل، خواست آمریکا و اتحادیه اروپا هم باشد.
دلیل دیگری هم در مورد انفعال غرب در برابر سوریه وجود دارد: ایران. نگرانی ها در مورد پیشروی ایران در مسیر دستیابی به سلاح هسته ای بار دیگر قوت گرفته است. برخی از همان کسانی که در مورد الزام نهایی حمله آمریکا و متحدانش به تاسیسات هسته ای ایران بحث می کنند، امروز در حال هشدار دادن نسبت به مداخله نظامی در سوریه هستند که به عقیده آنها اقدامی اشتباه است.
از سوی دیگر این مسئله مطرح است که برای ثبات منطقه، جنگ داخلی در سوریه تهدیدی به مراتب جدی تر از بمبی است که هنوز وجود ندارد. در این میان کسانی که تهدید ایران را خیلی جدی گرفته اند، معتقدند بهترین راه برای مقابله با تهران سرنگون کردن متحد منطقه ای آن یعنی رژیم اسد در دمشق است.
در میان تمام این حسابگری ها، تعداد روبه رشد کشته ها در سوریه در حاشیه مانده است. چرا به جای تلاش برای متوقف کردن جنگ در سوریه باید جنگ با ایران را آغاز کنیم؟