آیا سناتور جان کری، در اولین تحرکات منطقه ای خود در قبال خاورمیانه طرحی برای گفت وگو با اسد پیش بینی کرده است؟بسیار روشن است که کاخ سفید مخالفان اسد در خارج را ترغیب می کند که به فکر ایجاد پلی برای گفت وگو با نظام اسد باشند ودر همین راستا تلاش دارد تا جریان های اسلامی و لیبرال را در ائتلاف مخالفان اسد راضی کند تا به گفت وگو با بشار اسد بنشینند.
به گزارش الشرق الاوسط، بنابر این به روشنی می بینیم که بار دیگر ایالات متحده امریکا خطای بزرگی را مرتکب شده است و در بعد سیاست خارجی چیزی را ترغیب می کند که خود هیچ مطالعه ای بر روی آن انجام نداده و می داند که با این وضعیت امکان تطبیق آن نیست.
تصمیم امریکا برای حمایت از گفت وگو جزئی از برنامه فشار امریکا به مخالفان اسد است که میان جان کری، وزیر امور خارجه امریکا و همتای روسی اش سرگئی لاوروف توافق شده است.
مساله ای که در این میان وجود دارد، این است که امریکایی ها درک نمی کنند که آن چه تجویز می کنند به سادگی امکان پذیر نیست. چرا که روس ها به این سادگی حاضر به کوتاه آمدن نیستند و تنها در صورتی حاضرند بر سر سوریه امتیازی را بدهند یا از مواضع خود کوتاه بیایند که مطمئن شوند در دستورالعمل جدید جایگاهی برای آنها در نظر گرفته شده است.
از سویی امریکایی ها این سوال را از خود نمی پرسند که وقتی تا مدت ها شعار سرنگونی نظام اسد را می دادند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم از مخالفان مسلح آن امنیتی و نظامی و سیاسی حمایت می کردند، اکنون دمشق، مخالفان و جامعه جهانی به ویژه کشورهای منطقه چگونه می توانند به توصیه آنها اعتماد کنند.
مخالفان اسد گفته اند که حاضرند با آن دسته از مقام های بعث سوری که دستشان به خون آلوده نشده است، پای میز مذاکره بنشینند. از همین دریچه نیز اعلام کرده اند که حاضرند با آقای فاروق الشرع، معاون رئیس جمهوری سوریه که تصور می شود نگاهی متفاوت با دیگر ارکان نظام سوریه به اوضاع داشته باشد و از تصویری مغایر با دیگران برخوردار است، به مذاکره بنشینند.
بسیار روشن است که روس ها تلاش می کنند تا زمان بیشتری به نفع بشار اسد برای حفظش در قدرت از طریق گفت وگو و مذاکره بخرند. به رغم این که خوب می دانند که هیچ آینده ای برای گفت وگوهای ملی که بشار اسد یک طرف آن باشد و حاضر به کوتاه آمدن از خواسته هایش نباشد و مخالفان نیز بر خواسته هایشان اصرار کنند، وجود ندارد.
آن چه در این میان باعث شده است تا اسم فاروق الشرق به میان بیاید و گفته شود که وی با دیگر اعضای حکومت فعلی سوریه متفاوت است، به گفته برخی از جریان های مخالف که در خفا و سری اظهاراتی را بر زبان رانده اند، این است که وی در جایی گفته است که مانعی ندارد که در گفت وگوهای پیش رو ریاست دولت انتقالی یا حکومت را متقبل شود.
بحران امریکایی ها در سیاست خارجی و دیپلماسی این است که از یک سو از گفت وگو و مذاکره حمایت می کنند و از سوی دیگر می خواهند کار خود را از راه های امنیتی پیش ببرند. همان طور که روزنامه نیویورک تایمز نیز در مقاله ای به این موضوع اشاره کرده و آورده است که امریکایی ها حاضرند از طرح نظامی ای که به بمباران فرودگاه های نظامی بینجامد، حمایت کنند تا بدین ترتیب نیروی هوایی سوریه در بمباران مواضع مخالفان به مشکل بخورد و نتواند کاری از پیش ببرد.
این تناقض که از یک سو از گفت وگو حمایت می کنند و از سوی دیگر حمله نظامی را به طور تلویحی مورد تایید قرار می دهند، به اعتقادی برخی از مفسران نمونه روشن سیاست "دست به عصای" سنتی ایالات متحده امریکا است.
برای واشنگتن راضی کردن مسکو بسیار مهم تر از راضی کردن ملت سوریه است که شب و روز کشته می شوند و به خاک و خون کشیده می شوند.
شکی نیست که واشنگتن بدون در نظر گرفتن عواقب گزینه نظامی به فکر مداخله نظامی یا حمایت از راه حل نظامی برای یک سره کردن بحران سوریه است، آن چه مانع این کار می شود فقط مساله زمان است و برای همین هیچ مانعی نمی بیند که دیپلماسی را بهانه کند تا در وقتی که خودش در نظر دارد به این تصمیم برسد.