اعترافات مکرر زن میانسال به قتل دخترش باعث نشد قضات دلایل موجود در پرونده را که نشان میدهد قاتل شخص دیگری است نادیده بگیرند و این زن با حکم قضات دادگاه کیفری استان تهران تبرئه شد.
به گزارش شرق، ماموران پلیس 12 مرداد سال 88 باخبر شدند دختر نوجوانی به نام لاله به دلیل شلیک گلوله به سرش در حالت کماست. وقتی ماموران به بیمارستان رفتند متوجه شدند لاله توسط یکی از همسایههایش به بیمارستان منتقل شده است و هیچکدام از اعضای خانوادهاش در بیمارستان نیستند.
این مرد به پلیس گفت توسط مادر لاله از ماجرا باخبر شده و بعد هم برای کمک به لاله او را به بیمارستان رسانده است. ماموران به خانه پدر لاله رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند اما پدر لاله گفت نمیداند چه اتفاقی افتادهاست اما از کسی شکایتی ندارد. در حالیکه این مرد حاضر به همکاری با پلیس نشد ماموران احمد -برادر لاله-را بازجویی کردند.
مرد جوان هم مدعی شد از ماجرا بیاطلاع است. بعد از پنج روز وقتی به ماموران خبر دادند لاله در بیمارستان جان باخته است مادر لاله به قتل اعتراف کرد و گفت خودش دخترش را کشته است.
ماموران مبارزه با قتل اداره آگاهی تهران وقتی پرونده را به دست گرفتند یکبار دیگر بازجوییهای خود را آغاز کردند. مطابق گزارش بیمارستان وقتی لاله را به مرکز درمانی انتقال دادند این ادعا مطرح شد که او از پلهها به پایین پرت و دچار شکستگی سر شده است اما زمانی که دخترنوجوان مورد معاینه قرار گرفت مشخص شد گلولهای در مغز این دختر است. کارآگاهان با توجه به این یافتهها، حدس زدند احمد قاتل باشد و مادر لاله به دروغ این جرم را گردن گرفته است اما احمد منکر قتل خواهرش شد و زن میانسال با اصرار به پلیس گفت خودش قاتل است.
با توجه به اعتراف این زن و بازسازی صحنه جرم پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته زن میانسال به اتهام قتل دخترش پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه سیدرضایی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و گفت با توجه به اعتراف متهم و بازسازی صحنه قتل و با توجه به اینکه ولیدم اعلام رضایت کرده است مطابق ماده 612 قانون مجازات اسلامی درخواست مجازات متهم را دارد. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد.
او گفت: اتهام قتل را قبول دارم و من دخترم را کشتم. روز حادثه گفت میخواهد همین الان به شهر خودمان برگردد و در آنجا درس بخواند. میگفت میتواند در آنجا در رشته کامپیوتر موفق شود. من هم جواب دادم تو باید صبر کنی تا برادر و پدرت بیایند و بعد بروی اما به حرفم گوش نکرد همین که داشت از پلهها پایین میآمد تا به سمت در برود کلت را برداشتم و به سمتش گرفتم میخواستم او را بترسانم و قصدم این نبود که بکشمش اما نمیدانم چه شد که سلاح شلیک کرد. این زن در مورد اینکه چطور کلت را مسلح کرد و کشید توضیحی نداد و نتوانست جزییات بیشتری از این قتل ارایه بدهد.
در این هنگام قاضی عزیز محمدی –رییس دادگاه-از متهم خواست واقعیت را بگوید و گفت: زمانی که دخترت کشته شد تو در حیاط خانه مشغول رختشویی بودی و این را همسایهها هم تایید کردهاند ضمن اینکه کارشناسان اسلحه گفتهاند از سلاحی که تحویل آنها دادهای اصلا گلولهای شلیک نشده و مرمی پیدا شده هم استاندارد نبوده که بتوان آن را کارشناسی کرد و گفت از چه سلاحی شلیک شدهاست. این منطقی نیست که دختری آن هم تنها و بدون هیچ پشتوانهای یکشبه تصمیم بگیرد برای ادامه تحصیل به شهر دیگری برود ضمن اینکه خواهر مقتول اعلام کرد تا زمان قتل خواهرش در اینباره حرفی نشنیده بود. شوهرو پسرت هم گفتهاند آن روز در خانه بودند اما تو مدعی هستی آنها در منزل نبودند. مدعی شدی پایین پلهها ایستاده و به سمت دخترت که بالای پلهها بود شلیک کردی اما کارشناسان گفتهاند گلوله از فاصلهای نزدیک و به صورت رودررو به مقتول شلیک شدهاست چرا به این ابهامات جواب نمیدهی و چرا واقعیت را نمیگویی؟ اگر پسرت احمد مرتکب این کار شدهاست حقیقت را بگو .
متهم جواب داد: من خودم دست به این قتل زدم و از ابهاماتی که شما میگویید هم خبر ندارم. اصلا هم نمیدانم چطور شد گلوله به سمت دخترم شلیک شد و به سرش برخورد کرد. این زن در مورد اینکه سلاح را از کجا آورده بود گفت: پسر خواهر شوهرم یک سال قبل از این ماجرا کشته شده و سلاحش مانده بود برادرش کلت را به خانه ما آورد و گفت مادرش با دیدن این یادگاری حالش بد میشود و از من خواست آن را نگهداری کنم. من هم قبول کردم. وقتی دخترم رفت وسایلش را برداشت تا از خانه خارج شود من هم سلاح را برداشتم. کسی به جز من نمیدانست سلاح کجا است پسرم قاتل نیست او را متهم نکنید.در این هنگام قاضی گفت: احمد گفته از جای اسلحه باخبر بودهاست. متهم جواب داد: او دروغ گفته جوان است و متوجه نشده چه گفتهاست.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: این قتل کار موکل من نبوده و همه مدارک نشان میدهد او قاتل نیست و به صرف اینکه اعتراف کرده نمیتوان او را قاتل قلمداد کرد. موکل من یک زن است و استفاده از سلاح را بلد نیست پس چطور میتوانست آنقدر دقیق آنهم طبق گفته کارشناسان از فاصله پنجمتری به مغز دخترش شلیک کند؟ چه انگیزهای برای این کار داشته است؟ دعوای ساده بین مادر و دختر مگر میتواند انگیزهای برای قتل باشد؟ این زن حتی نمیتواند توضیح دهد سلاح را چطور دستش گرفته و آن را مسلح کردهاست. بنابراین درخواست برائت موکلم را دارم.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به دلیل کافی نبودن مدارک از قتل تبرئه کردند.