حسین علایی معتقد است که در دو دهه اخیر ترکیه همواره سیاست خود را بر اساس منفعت گرایی متمرکز کرده
است. بر همین اساس ترک ها در روزهای جنگ تحمیلی بیشترین استفاده را کردند.
در حال حاضر هم در شرایط تحریم ایران، ترکیه بیشترین مراوده اقتصادی را با
ایران دارد. به زبانی دیگر ترکیه بیشترین بهره برداری را از تحریم اقتصادی
علیه ایران می برد.
متن سخنرانی دکتر حسین علایی استاد دانشگاه و رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران با موضوع " تحولات نظامی – استراتژیک در منطقه و تاثیر آن بر مناسبات ایران و ترکیه در نشست بیست و یکم دیپلماسی ایرانی به این شرح است:
در یک سال گذشته در خاورمیانه شاهد تحولات بسیار مهم بودیم. نخستین تحول پایان حضور نظامی امریکا در منطقه پس از اشغال افغانستان و عراق و تغییر رویکرد امریکا در منطقه به دنبال روی کار آمدن باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده بود. تحول دوم گسترش ناتو به منطقه خاورمیانه است. پیش از این شاهد گسترش ناتو به شرق بودیم اما امروز این نهاد نظامی به عنوان ابزار نظامی در اختیار غرب و امریکا به سمت خاورمیانه در حال پیشروی است. سومین تحول هم جنبش های عربی بود. این سه مساله بر رابطه دو جانیه ایرا ن و ترکیه تاثیر گذار بوده است.
باراک اوباما رئیس جمهور چهل و چهارم در آستانه آغاز به کار دولت دوم خود، همچنان به دنبال فاصله گرفتن از سیاست های رئیس جمهور چهل و سوم یعنی جورج بوش جمهوری خواه است. این تغییر سیاست در حال حاضر بر روابط ما با ترکیه تاثیر گذار بوده است. در دوران بوش مداخله نظامی راهکار امریکا برای پایان دادن به چالش های امنیتی متصورش بود. اما در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما توسل به دیپلماسی هوشمند در راس کار قرار دارد. بر هیمن اساس راهبرد سیاست امنیت ملی که سال 2012 اعلام شد توجه امریکا را به شرق و خاورمیانه به عنوان اولویت بیان کرد.
رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود این پرسش را مطرح می کند که امروز آمریکا در منطقه ما چه برنامه و استراتژی را دنبال می کند؟
• نخست آنکه امریکا در وضعیت فعلی به این نتیجه رسیده که باید قدرت نظامی زمین گیر شده خود در افغانستان و عراق را جمع کرده و به تولید قدرت آزاد روی آورد تا در صورت نیاز بتواند از آن استفاده کند. عقب نشینی از عراق در گذشته و از افغانستان در سال 2014 میلادی در راستای همین آزادی سازی نظامی است. البته این عقب نشینی به معنای ترک کامل این دو کشور نیست و نخواهد بود.
• فعال سازی ناتو در منطقه خاورمیانه از دیگر استراتژی های جدید امریکا است. پیش از این دفاع از اروپا و کنترل روسیه در زمره وظایف این نهاد نظامی بود اما امروز این نهاد جایگزین ماموریت های امریکا در کشورهای هدف می شود. در سالهای اخیر شاهد بودیم که در ناتو در افغانستان ، بخشی از عراق ، جنوب خلیج فارس و اخیرا گسترش سپر موشکی در منطقه پیرامونی ایران و حدفاصل میان ایران و رژِیم اسرائیل ، بال و پر گشوده است.
• امریکا در دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش استفاده از دیپلماسی هوشمند و قدرت نرم برای مدیریت کشورهای ناسازگار را در دستور کار قرار داد. بر همین اساس قدرت نرم که از طرق دیپلماسی هوشمند تامین می شود امریکا را از یک جانبه گرایی به سمت چندجانبه گرایی و اجماع بین المللی در کشورهای هدف پیش می برد. امریکای امروز بر همین اساس دیگر شعار جنگ نداده اما عملیات نظامی را ادامه می دهد. در همین راستا، بودجه نظامی این کشور هم کاهش محسوسی نداشته است.
• گسترش نظامی در خلیج فارس هم از دیگر استراتژی های قابل توجه دیگر آمریکا است. پس از انقلاب اسلامی امریکایی ها امنیت خلیج فارس را به هیچ قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای واگذار نکردند. در حال حاضر شورای همکاری خلیج فارس تا دندان مسلح است اما اهمیت این منطقه از منظر ذخایر انرژی، امریکا را به مدیریت مستقیم مسائل سوق داده است. امریکایی ها برای خود در خلیج فارس تهدیدی به نام ایران را تعریف کرده اند که بر اساس آن سپر دفاع موشکی را تا خاک اسرائیل توسعه دادند. هدف از این امر استجابت دو چالش و دغدغه است:1. امنیت خلیج فارس و 2. امنیت و بقای اسرائیل. از نگاه آمریکایی ها امروز ، تهدید کننده بقای اسرائیل و تهدید کننده امنیت در خلیج فارس ایران است. بنابراین اقدام نظامی کلاسیک، چاشنی فعالیت های سیاسی امریکا در خلیج فارس شده است. موشک های پاتریوت و گنبد آهنین هم ابزارهای جدید امریکا برای سلب قدرت بازدارندگی از ایران است. این تحول به این معنا است که امریکایی ها ایران را کشوری می دانند که در خاورمیانه می تواند نفوذ امریکا را زیر سوال ببرد.
دکتر حسین علایی با اشاره به تحولات اخیر در جهان عرب و بر هم ریختن ساختار دیکتاتوری به طور مشخص در مصر، تونس و لیبی تاکید می کند که این تغییر ساختار تاثیر بسزایی بر سیاست های امریکا در منطقه داشته است: از زمانی که در منطقه احساس تحول بود ، بحث بر سر اینکه چه الگوی حکومت هایی باید در منطقه روی کار بیاید مطرح بود. در داخل خاورمیانه ما دو الگو بیشتر نداریم: الگوی جمهوری اسلامی ایران و الگویی ترکی که با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه مورد توجه قرار گرفت. این مدل مورد پسند امریکایی ها هم بود. (باراک اوباما در نخستین سفر خود به قاهره در زمان حسنی مبارک به شکل رسمی مدل ترکیه را برای کشورهای اسلامی توصیه کرد).
نخستین ویژگی مدل ترکیه، برقراری دموکراسی سازگار با دین در جامعه بود. برخورداری از سیاست مستقل در عین داشتن تعامل با کشورهایی چون امریکا هم از دیگر نقاط مثبت این مدل است. این حکومت جدید مزاحم برنامه های امریکا در منطقه نخواهد بود و در خصوص اسرائیل هم معتقد به نابودی اسرائیل نیست اما به تشکیل کشور فلسطین هم ایمان دارد. بسیاری از کشورهای غربی در سالهای اخیر مدل ایران و ترکیه را با هم مقایسه می کردند. فراموش نکنیم که اتفاقات داخلی ایران پس از 88 هم فرصت مناسب را برای ترجیح مدل ترکیه بر ایران در اختیار غرب قرار داد.
اما نتایج تغییرات در جهان عرب چه بود؟• از تعداد حکومت های دیکتاتوری مادام العمر کاسته شد.
• مردم معتقد به حاکمیت بر سرنوشت خود بوده و به دنبال ایفای نقش در تعیین این سرنوشت هستند.
• دولت های تشکیل شده به سمت الگوی اسلام سازگار با مردم سالاری و انتخابات آزاد پیش می روند.
• از قدرت عمل اسرائیل علیه فلسطینی ها کاسته شده و اسرائیل مانند گذشته در مانورهای سیاسی با دست باز عمل نمی کند
• تغییر ماهیت سلطه امریکا بر خاورمیانه.
• کاسته شدن از نفوذ روسیه در منطقه.
سخنران دوم نشست بیست و یکم دیپلماسی ایرانی با اشاره به نقش گروه های افراطی در برآورده شدن استراتژی های مورد نیاز امریکا می افزاید: حاصل تحولات اخیر می توانست به انهدام گروه هایی مانند القاعده منتهی شود چرا که همواره با ارتقای دموکراسی گروه های مسلح امکان بقای خود را از دست می دهد. اما امریکایی ها برای ممانعت از از دست دادن مدیریت منطقه به گروه هایی مانند القاعده اجازه فعالیت دادند. در خصوص سوریه امروز شاهد انتقال اعضای القاعده از کشورهایی چون لیبی و چچن به سوریه هستیم. این گروه ها هم عمدتا از فضای ترکیه برای رسیدن به سوریه استفاده می کنند. در حال حاضر هم امریکا و هم برخی متحدان عربی اش سوریه را صحنه ای برای جدال دشمنان مشترک خود می بینند. گروه های تروریستی مانند القاعده و سلفی ها در کوتاه مدت تقویت شده اما در دراز مدت با برگزاری دموکراسی ، آنها تضعیف خواهند شد.
اما سوال آتی این است که ترکیه امروز در منطقه چه سیاستی را دنبال می کند؟ در سالهای گذشته می شنیدیم که این کشور به دنبال رابطه ای برخوردار از مشکلات صفر با همسایگان است. اما امروز این کشور به میزبان سیاست های ناتو در منطقه تبدیل شده است اما چه مساله ای ترکیه را به این سمت سوق داد؟ نگاهی تاریخی به استراتژی های دولت در ترکیه نشان می دهد که اولویت دولت در این کشور اقتصاد است. رسیدن به 10 اقتصاد برتر جهان هنوز رویای این کشور است. در دو دهه اخیر ترکیه همواره سیاست خود را بر اساس منفعت گرایی متمرکز کرده است. بر همین اساس ترک ها در روزهای جنگ تحمیلی بیشترین استفاده را کردند. در حال حاضر هم در شرایط تحریم ایران، ترکیه بیشترین مراوده اقتصادی را با ایران دارد. به زبانی دیگر ترکیه بیشترین بهره برداری را از تحریم اقتصادی علیه ایران می برد. نکته ظریف قابل توجه این است که ترکیه از بعد از انقلاب به دنبال تخلیه ظرفیت ژئوپلتیک ایران بوده است. جغرافیای ایران این فرصت را به ایران می دهد که بیشترین درآمد را در منطقه به خود اختصاص دهد. ایران می تواند کانال انتقال انرژی در منطقه باشد اما این ظرفیت در حال حاضر در اختیار ترکیه است.
وی در تبیین مطالبه های ترکیه در منطقه می گوید: ترکیه به دنبال ایفای نقش مرجع در منطقه است. رهبران ترکیه اعتقاد دارند که این کشور مدیریت منافع غرب در جهان اسلام و برعکس را بر عهده داشته و حس مسولیت تمدنی برای خود قایل است. بنابراین ترکیه سعی می کند به عنوان بازیگری مهم در خاورمیانه ایفای نقش کند تا از این باب الحاق به اتحادیه اروپا را هم میسر کند.
وی در پایان با اشاره به رابطه دوجانبه میان ایران و ترکیه ، به منفعت های مشترک ، موارد اختلاف اشاره کرده و می افزاید: حقیقت این است که موقعیت سیاسی و نظامی ایران در منطقه ، کشورهای عربی -بخصوص پادشاهی ها - را به سمت ترکیه کشانده است. در سال 2006 پادشاه عربستان برای نخستین بار پس از 40 سال به ترکیه رفت و شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب هم ترکیه را پذیرفته است. از نگاه اعراب ، ترکیه عاملی برای کاهش نفوذ ایران بوده و فعال شدن ترکیه را سپری مناسب برای مقابله با هلال شیعی می دانند.
تحولات رخ داده در منطقه فرصت های عظیمی را برای ایران ایجاد کرده است که از جمله آنها می توان به مسائل زیر اشاره کرد:
• سرنگونی دولت های مخالف با ایران مانند مبارک فرصت فوق العاده ای را از لحاظ امنیتی و سیاسی فراهم کرده است
• به صورت اشکار اسلام گرایی در خاورمیانه احیا شده است . در تمامی انتخابات گرایش های مختلف اسلام گرایی رای آورده است
• درگیری امریکایی ها در تحولات منطقه می تواند مولود منافع مشترک و البته اتلاف وقت امریکا در این حوزه باشد
• بر هم ریختن نظام قدرت و ساختار سیاسی در منطقه خلایی را ایجاد کرده که خالق نیاز به بازیگری جدیدی در منطقه می شود. این مساله مولود رقابت میان ایران و ترکیه شده است.
از جمله دغدغه های مشترک امنیتی میان ایران و ترکیه برگ کردها یا همان بحث پ ک ک در ترکیه و پژاک در ایران است. این مساله می تواند به ظرفیت مشترک میان ایران و ترکیه تبدیل شود. در حوزه اقتصاد هم ایران و ترکیه مکمل هم هستند. ایران می تواند منبع مهم تامین انرژی ترکیه باشد و ترکیه هم به تبدیل شدن به حباب انرژی در منطقه است . در بازار توریست هم یکی از مشتری های اصلی ترکیه ایران است.
این استاد دانشگاه در پایان به موارد اختلاف میان ایران و ترکیه اشاره کرده و می گوید:
• اردوگاهی که ترکیه در آن قرار گرفته درست مقابل اردوگاه ایران است. ترکیه در اردوگاهی است که اردوگاه غرب طلقی مشده و کشورهایی از ترکیه حمایت می کنند که علیه ایران هستند. یک مصداق عینی این مساله بحث استقرار سپر دفاع موشکی در مرزهای سوریه و ایران است. امریکایی ها پیش از این به دنبال استقرار این سامانه در مرز روسیه بودند که در معادله با روسیه ، آن را به منظور بازدارندگی ایران به مرزهای ایران کشاندند.
• ترکیه در مساله اسرائیل و فلسطین به دنبال رقابت با ایران است. عدالت و توسعه به دنبال سلب اختیار از ایران در حوزه فلسطین است.
• بحران سوریه هم مهم ترین چالش میان ایران و ترکیه است. نگاه ایران برخلاف ترکیه این است که آنچه در سوریه می گذرد را جنگ داخلی و مسلحانه علیه دولت مرکزی می داند. ایران اعتقاد دارند که مساله مردم سالاری و دیکتاتوری در سوریه مطرح نیست و این دقیقا با رویکرد ترکیه در سوریه در تقابل است.
سردار علایی سخنان خود را با تاکید بر این امر که حوزه های اختلاف دو کشور قابل کنترل بوده و این مسائل به دلیل رابطه تاریخی میان ایران – ترکیه به تخریب کامل این دوستی منتهی نخواهد شد، به پایان رساند.