کد خبر: ۱۳۰۶۶۹

عبدی: كی زمان انتخابات است؟

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۴ - ۰۷ آبان ۱۳۹۱
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: 

آيا آغاز مبارزه انتخاباتي از مدت زماني است كه قانون تعيين مي‌كند، يا محدوديتي براي اين زمان نيست؟ واقعيت اين است كه در يك نظام دموكراتيك و مبتني بر انتخابات، گروه‌هاي سياسي در هر روز و هر ساعت در حال مبارزه انتخاباتي هستند، زيرا انتخابات به معناي كارزاري است كه احزاب و گروه‌هاي سياسي كالاي خود را كه همان طرح و برنامه اداره كشور و از ميان بردن مشكلات است ارائه مي‌دهند، تا مردم يكي از برنامه‌ها را با مجري و راهبر آن بر ديگري ترجيح دهند.

اين كار مثل جام جهاني فوتبال است كه انجام مسابقات اين جام هر چهار سال يك بار و فقط حدود يك ماه زمان مي‌برد، ولي تيم‌ها براي رسيدن به اين مرحله پاياني، در طول سه سال پيش از آن، در گروه‌ها و مراحل گوناگون مبارزه مي‌كنند تا به مرحله نهايي برسند.

حالا فرض كنيد كه تمام اين مسابقات مقدماتي حذف شود و صدها تيم در دور نهايي حضور يابند، و در مسابقات حذفي شركت كنند. روشن است كه شاهد مسابقات كم‌هيجان و كم‌كيفيتي خواهيم بود، و معلوم نيست كه كدام تيم واجد چه كيفيتي است، و اصولا به دليل بازي نكردن در طول سال نيز نمي‌تواند به كيفيت لازم و مناسب نيز دست يابد. رقابت انتخاباتي نيز بايد در طول تمام سه يا چهار سال پيش از روز برگزاري انتخابات در جريان باشد، و احزاب و گروه‌هاي سياسي و روساي جمهور مستقر، از برنامه‌ها و طرح‌هاي خود دفاع كنند و برنامه‌هاي ديگران را نقد كنند و مردم نيز در تمام اين مدت مشغول بررسي و گمانه‌زني درباره اعتبار و درستي اين برنامه‌ها باشند و بازخورد اين نظرات مردم، موجب اصلاح برنامه‌هاي احزاب و سياستمداران مي‌شود.

به عبارت ديگر در طول اين سه سال نه تنها مردم نسبت به برنامه‌هاي رقباي سياسي به نتيجه نسبتا روشني مي‌رسند، بلكه فعالان سياسي نيز هنگامي كه متوجه كم‌توجي مردم به برنامه‌هايشان شوند، آنها را اصلاح مي‌كنند. براي نمونه اگر نتايج نظرسنجي‌هاي انتخابات امريكا را پيگيري كرده باشيد، روشن است كه حدود 80 تا 90 درصد راي‌دهندگان از سال پيش از روز راي‌گيري به شناخت كافي رسيده‌اند و دو نامزد انتخابات حداكثر مي‌كوشند كه آراي 10 تا 20 درصد باقيمانده را به خود جلب كنند، در حالي كه اين اتفاق در ايران رخ نمي‌دهد. تا ماه يا حتي هفته و حتي روز پاياني انتخابات معلوم نيست كه گرايش به كدام يك از نامزدهاست.

براي اينكه مردم درك و شناخت درستي از برنامه‌هاي آنان ندارند، مهم‌تر اينكه خود نامزدها همچنين برنامه‌هايي ندارند. اگر به ياد داشته باشيد، در سال 1384، يك اقتصاددان به عنوان نماينده نامزد پيروز در مناظره‌هاي اقتصادي شركت كرد، در حالي كه فقط اندك زماني قبل از برنامه از او خواسته بودند در مناظره شركت كند و هرچه هم خواست به عنوان اقتصاددان مورد نظر اين نامزد انتخاباتي بگويد! و جالب اينكه اين فرد، اندك مدتي بعد از پيروزي آن نامزد، جزو مهم‌ترين مخالفانش شد! اين نشان مي‌دهد كه درك ما از معناي واقعي انتخابات، فاصله زيادي با آن چيزي دارد كه در كشورهاي پيشرفته از انتخابات فهميده مي‌شود.

به جاي اين مطالب بهتر است كه به وضع كنوني خود بپردازيم. بر كسي پوشيده نيست كه اوضاع اقتصادي و سياسي كشور اصلا خوشايند نيست، روشن است كه اين وضع محصول برنامه‌ها و طرح‌هاي غلط كارگزاران امور است، و باز هم روشن است كه عده‌يي با اين طرح‌ها و برنامه‌ها مخالفت مي‌كنند، ولي در اين ميان به طور رسمي گفته نمي‌شود كه اجراي كدام برنامه‌ها و سياست‌ها، جامعه ما را به اين بحران رسانده است؟ چه كساني مسووليت آن را برعهده دارند؟ به علاوه دقيقا چه كساني با اين طرح‌ها و برنامه‌ها مخالف هستند؟

مواضع قبلي آنان چه بوده است و از همه مهم‌تر اينكه برنامه‌هاي جانشين آنان چيست؟ نكند برنامه‌يي وجود ندارد يا اگر هم هست، آن برنامه‌ها خسارت‌آميزتر باشد؟ و بالاخره اينكه چه كسي مي‌خواهد برنامه‌هاي جانشين را رهبري و اجرايي كند؟ خوب كه نگاه مي‌كنيم، متوجه مي‌شويم كه براي هيچ كدام از اين پرسش‌ها پاسخي در دست نيست.

اين پرسش را نمي‌توان در يك ماه پاياني انتخابات پاسخ داد. آن يك ماه پاياني فقط براي تبليغات است و نه انديشه و تعقل؛ و اگر پيش از وارد شدن به دوره تبليغات انتخاباتي نتوان پاسخ لازم را براي اين پرسش‌ها پيدا كرد، يقينا قادر نخواهند بود كه انتخاباتي مفيد را شكل دهند و مردم هم نخواهند توانست كه برنامه مورد نظر خود را ترجيح دهند. به همين دليل است كه پس از مدتي، از انتخابات خود پشيمان مي‌شوند. در حالي كه آنان به معناي واقعي انتخابي صورت نداده، بلكه يك راي دادن ساده را انجام داده بودند.

با اين توضيحات مي‌توان گفت كه كوشش براي ورود به تبليغات انتخاباتي و تعيين اينكه چه كسي نامزد باشد و چه كسي نباشد، خيلي زود است، ولي زمان براي مبارزه واقعي انتخاباتي، كه نقد برنامه‌هاي موجود و ارائه برنامه‌هاي بديل است، بسيار دير شده است.

البته كساني كه مي‌خواهند بدون ارائه برنامه نامزد شوند، از اين وضع راضي هستند كه هرچه دير وارد ميدان شوند، امكان پرسشگري از آنان كمتر خواهد بود و فقط كافي است يك شعار بي‌خاصيت و فاقد معناي واقعي را برگزينند و تعدادي هم ستاد انتخاباتي بزنند و با انتشار عكس و پيشينه‌هاي عجيب و غريب، كار انتخابات را يكسره كنند. اكنون وقت طرح پرسش‌هاي فوق و پاسخ دادن به آنهاست، در غير اين صورت هر ميزان تاخير در رسيدن به اين پاسخ‌ها، منجر به كاهش كيفيت هرگونه فرآيند انتخاباتي خواهد شد، به طوري كه در نهايت آن را پوچ و بي‌معني مي‌كند، حتي اگر مشاركت بالا و شمارش‌ها دقيق و درست باشد.