حادثه تروریستی پر رمز و راز بیروت

روزنامه السفیر، چاپ لبنان درباره حادثه ای که روز جمعه بیروت را لرزاند می نویسد که افراد آگاه می گویند که در حین وقوع آن حادثه هیچ کدام از افسران سازمان امنیت داخلی نمی دانستند که سرهنگ وسام الحسن در لبنان بوده است. حتی اشرف ریفی، مدیرکل سازمان امنیت نیز از حضور وی در لبنان خبر نداشته است. چرا که ریفی و الحسن به همراه یک تیم امنیتی به برلین رفته بودند تا با یورکی سلکی، رئیس پلیس فدرال آلمان در امور جنائی دیدار کنند. در بیانیه ای که سه روز پیش سازمان امنیت به عنوان خبر رسمی منتشر کرده بود، آمده بود که وی چند روزی را در آلمان سپری خواهد کرد. یک فرد امنیتی آگاه که نخواست نامش فاش شود، در این باره گفت: «ریفی بامداد جمعه بدون حسن به لبنان باز می گردد و چون از لحاظ زمانی احساس شده بود که ممکن است وضعیت امنیتی برای حسن مناسب نباشد، تصمیم بر این شد که وی یک هفته دیگر به لبنان باز گردد تا بدین ترتیب بدون این که خطری متوجه وی باشد، او سلامت به کشور باز گشته باشد.»

این منبع آگاه توضیح نداد که آیا از قبل اطلاع یافته بودند که یک حادثه تروریستی در شرف وقوع است که تا این اندازه نسبت به امنیت وسام الحسن نگران شده بودند.

زمانی که انفجار رخ داد، ریفی فکر می کرد که حسن در فرانسه است. در حالی که سرهنگ حسن ساعت 7 عصر روز قبل یعنی روز پنج شنبه از فرانسه به لبنان بازگشته بود. وی پس از برلین برای دیدار با خانواده اش به فرانسه رفته بود. در حالی که یک هفته قبل با ریفی توافق کرده بود که در این تاریخ به لبنان باز نگردد.

ریفی خود در این رابطه به روزنامه السفیر می گوید: «حفره های امنیتی در تمامی سازمان های امنیتی جهان وجود دارند. من حسن را نتوانستم از طریق جسدش شناسایی کنم بلکه او را به واسطه کلت جنگی و قسمتی از تفنگی که همراه داشت و تکه های تلفن همراهش شناسایی کردم. بعد از آن ساعت حسن را نیز دیدم که فهمیدم که او قطعا در انفجار کشته شده است.»

وی همچنین می گوید: «اطلاعات اولیه، و البته هنوز صد در صد ثابت نشده حاکی از آن است که یک خودروی بمب گذاری شده با 60 تا 70 کیلوگرم تی ان تی باعث وقوع آن حادثه شد.»

به گفته یک مقام امنیتی حسن قبل از انفجار در یک منزل سری در خارج از الاشرفیه، محل حادثه، به سر می برده است، بعد یک خودروی هوندا آکورد به سمت دفترش حرکت می کند که در آن احمد صهیونی، یکی از افراد امنیتی حضور داشت. کسی از لحاظ امنیتی دقیقا نمی داند که حسن چگونه به آن منطقه منتقل شده و کیفیت جابه جایی او چگونه بوده است. حتی یکی از افسران المدیریه، و حتی ریفی، به عنوان مدیر کل سازمان امنیت از چگونگی انتقال وی خبر نداشته اند. ریفی در این باره می گوید: «نمی دانستم چون من معمولا نمی پرسیدم که برنامه هایش چگونه است و او چه کاری می خواهد انجام دهد. او خودش یک آدم امنیتی بود و تحرکاتش را خودش شخصا طرح ریزی می کرد.»

ریفی تاکید می کند که نباید به هیچ وجه موضوع را سیاسی کرد. وی می گوید: «من از جایگاهم می گویم که نمی توان به کسی اتهام سیاسی بر سر این ترور زد. من یک فرد امنیتی هستم که در راس یک سازمان امنیتی قرار دارم که وظیفه اش این است که امنیت همه شهروندان را در نظر بگیرد. امنیت همه از تمامی طیف های سیاسی، طایفه ای و تمایلات مختلف.»

با این حال وی احتمالاتی را برای اهداف این حادثه شرح می دهد و می گوید: «یک احتمال این بوده که ترور در واکنش به بازداشت میشل سماحه بوده است. احتمال دیگر این است که ستون پنجم می خواهد یک حادثه تازه ای بیافریند و امنیت کشور را به مخاطره بیندازد. احتمال دیگر این است که ممکن است واکنشی به بازداشت های حسن که شبکه های جاسوسی اسرائیل را کشف کرده بود، باشد، یک احتمال هم این است که شاید در واکنش به شبکه های تروریستی ای که الحسن کشف کرده بود، این حادثه رقم خورده باشد.»

وی سپس تاکید می کند، همه این احتمالات وارد هستند اما ما به دنبال یک دلیل ملموس هستیم، ما فقط درباره مجری این جنایت و دلایل وقوع آن تصوراتی را بیان می کنیم اما اطلاعات جزئی تر بیشتری نداریم. به ویژه که ما شاهد یک درگیری تمام عیار سیاسی در کشور هستیم.»

وی درباره جایگاه حسن نیز می گوید: «او یک عقل مدبر استراتژیک در سازمان امنیت بود، ترور وی ضربه ای به نیروی امنیت داخلی و ملی کشور زد، اما شهادت وی باعث نمی شود که ما از وظایفی که به ما سپرده شده است یک گام عقب نشینی کنیم، حتی اگر قربانیان بیشتری از ما بگیرد.»