مرد جوان كه از دخالتهاي خانواده همسرش عصباني و ناراحت بود تنها راهحل براي اين موضوع را جدايي ميدانست، در حالي كه همسرش مدعي بود خانوادهاش اگر حرفي ميزنند بر مبناي دخالت نيست بلكه تنها هدفشان دلسوزي است.
زوج جواني در دادگاه خانواده حضور يافتند و مرد جوان درخواست جدايي از همسرش را به قاضي دادگاه ارائه كرد.
اين مرد كه 33 سال سن داشت با شروع جلسه دادگاه خطاب به قاضي گفت: پنج سال از زندگيمان ميگذرد و در اين مدت همسرم هميشه تحت فرمان خانوادهاش بوده و حرفهاي من براي او كوچكترين اهميتي نداشته است.
وي ادامه داد: خانواده همسرم احساس ميكنند بايد در تمامي امور زندگي ما دخالت كنند و همسرم نيز از دخالتهاي آنان به شدت استقبال ميكند، زيرا به قول خودش علاقه دارد كسي براي زندگي او تصميم بگيرد و او فقط تصميمات را اجرا كند.
مرد جوان يادآور شد: همسرم دخالتهاي شديد و بيمورد خانوادهاش را دلسوزي ميداند و مدعي است كه زندگي او براي خانوادهاش اهميت زيادي دارد اما من از همان ابتدا با اين موضوع مشكل داشتم.
ولي نتوانستم او را قانع كنم كه ما عاقل و بالغ هستيم و ميتوانيم براي خودمان تصميم بگيريم.
وي بيان كرد: وقتي با تصميمات خانواده همسرم مخالفت ميكردم، زندگيمان به جهنم شبيه ميشد، به همين دليل سعي كردم مخالفتم جنبه بياحترامي به خانواده همسرم را نداشته باشد تا با گذشت زمان بتوانم همسرم را قانع كنم اما افسوس كه چنين نشد.
در ادامه جلسه دادگاه، همسر باردار اين مرد جوان افزود: نميدانم چرا شوهرم براي موضوع به اين بياهميتي درخواست جدايي دارد.
خانواده من هيچ وقت قصد دخالت در زندگيمان را نداشتند و شوهرم با تصورات بدي كه از خانواده من در ذهنش دارد ـ كه اين موضوع ريشه در اخلاقيات خانوادهاش دارد ـ دلسوزي خانواده من را دخالت ميداند.
وي خاطرنشان كرد: براي مثال يك مرتبه در زمستان شوهرم از من خواست كه به مازندران سفر كنيم و من با اينكه بيمار بودم مخالفتي نكردم اما برادرم كه پزشك است از من خواست كه به مسافرت نروم تا بهبودي كاملم را به دست بياورم.
من نيز به توصيه او گوش كردم و از شوهرم خواستم هفته بعد به مسافرت برويم اما همين موضوع باعث شد كه او تا يك ماه با من صحبت نكند و به خانه پدرم نيايد.
اين زن جوان 29 ساله مدعي شد: من به جدايي راضي نيستم و دليل اصلي عدم موافقتم وجود كودكم است.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زوج جوان حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و از مرد جوان خواست تا صبور باشد و زندگي خود را با كوچكترين اختلافي از هم نپاشد.