باز هم آب نباتسولانا، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران آمد و کارها طبق معمول پیش رفت. ابتدا او از دیدار با رئیس جمهور ایران انصراف داد و بعد لاریجانی، رئیس مجلس از دیدار با او منصرف شد. خوشبختانه به دلایلی که هنوز معلوم نیست، دیدار سولانا و متکی لغو نشد و وزیر امور خارجه ایران بسته پیشنهادی جدید را تحویل گرفت. از قرار اطلاع باز هم از "دُر غلطان" خبری نیست و آب نبات قبلی با بسته جدیدی ارائه شده است یعنی کما فی السابق به ایران پیشنهاد شده که تمام فعالیت های هسته ای خودش را تعلیق کند تا بعد اروپایی ها ببینند خدا و آمریکا چه می خواهد!
دانشگاه خوب، پیشنهاد بددانشگاه بر دونوع است. یعنی اصولا از نظر نویسنده ها همه چیز بر دو نوع است، اما دانشگاه واقعا بر دو نوع است. یک نوع دانشگاهی است که در کشورهای غربی و شرقی و عربی و ... (خلاصه همه جا به غیر از ایران) وجود دارد و محل بی بند و باری و اشاعه اباحه گری است و از دفاتر و نهادها و پایگاه های متعدد در آن خبری نیست و حتی سرفصل درس هایش هم یک جوری تنظیم می شود که دانشجوها به جای مسائل اخلاقی، مسائل علمی یاد بگیرند. نوع دیگر همین دانشگاهی است که ما در ایران داریم و هفده برابر بودجه علمی اش، بودجه صرف دفاتر و نهادها و پایگاه هایی می شود تا همه دین دار و اخلاقی و درستکار باشند و کسی دست از پا خطا نکند.
اما از آنجا که استکبار جهانی و این تهاجم فرهنگی لامصب چشم دیدن ما را ندارند هر بار یک اتفاق هایی در این دانشگاه های ما می افتد که انگار نه انگار...!
مثلا چند سال پیش از دانشگاه اصفهان خبر رسید که یکی از حضراتی که خودش هم به نوعی مسئول امور اخلاقاسیون در دانشگاه بود با چند تا از دختران دانشجو ماجراهایی داشته است که البته خوشبختانه برخورد شدید قانونی با آن شخص صورت گرفت و با حفظ همان سمت به شهر دیگری منتقل شد!
در تازه ترین نمونه که در دانشگاه زنجان اتفاق افتاده گویا معاون دانشجویی دانشگاه زنجان که از اساتید گروه زبان و ادبیات فارسی این دانشگاه هم هست، قصد داشته با تهدید یکی از دانشجویان دختر، وی را مجبور یک نوع کاری که ارتباط چندانی با زبان و ادبیات فارسی نداشته بکند که دانشجویان مانع می شوند!
هیأت نظارت دانشگاه هم فورا وارد عمل می شود و طی ابلاغیه‌ای مجوز انجمن اسلامی دانشگاه را لغو می کند که این امر باعث تحصن دانشجویانِ آن دانشگاه شده است.
امیدوارم این واقعه درس عبرتی برای سایرین باشد تا اگر دوست ندارند لغو مجوز شوند، مانع اقدامات سازنده مسئولان دانشگاه نشوند!
وبلاگ مفسده برانگیزاصولا وبلاگ چیز خوبی نیست، به خصوص اگر آدم در آن بخواهد از اقدامات مشعشع رئیس جمهور و نحوه اداره مملکت به طور ضمنی انتقاد کند. به ویژه اگر اسم آدم محمد باقر قالیباف باشد که در این صورت وبلاگ واقعا چیز مفسده برانگیزی می شود. در همین رابطه، قالیباف در وبلاگش یادداشتی نوشت که در آن از افشاگری های اخیر انتقاد کرده و نوشته بود «هر كس كه داعيه مبارزه با فساد داشته باشد بايد اين را با اصلاح ساختارهای مفسده‌برانگیز آغاز كند.» که گویا این حرف به مذاق دوستان خوش نیامده و بلافاصله با واکنش بسیار تند طرفداران دولت مواجه شد. به نظر من که این جمله و جملاتی نظیر آن اصولا حرف بی ربطی نیستند و نباید کسی آنها را به خودش بگیرد ولی از قرار معلوم قالیباف فقط با یک « ساختارهای مفسده‌برانگیز»، بیست سی تا نهاد و شخصیت مهم از طرفداران یک گروه خاصی را زیر سوال برده است که کار درستی نیست. یک منبع بسیار نزدیک به شهردار تهران خبر داد که پس از آنکه شاگردان خانم رجبی در روزنامه ایران و سایر رسانه های غیر مفسده برانگیز، زیر و بالای قالیباف را به خاطر این طعنه ها جنباندند، شهردار گفت: «یره اینا بری چی همچی مکنن؟! »
هم چک بزن هم چونه، عروس نیاد تو خونه!شرط ممنوعیت اشتغال کارمندان در برخی از ادارات دولتی همچنان به قوت در حال پیگیری است. چندی پیش از شرکتی دولتی در منطقه اقتصادی پارس اطلاعیه ای به بیرون درج کرد که در آن به کارمندان مجرد اخطار داده شده بود که یا به زودی متاهل شوند و یا آماده اخراج از شرکت باشند.
من اکیدا به دوستان در شرکت های دولتی پیشنهاد می کنم از این کار حذر کنند. ازدواج معمولی و با تشویق پدر و مادر به کجا ختم می شود که ازدواج دولتی و به زورِ رئیس حراست بشود؟ آدم وقتی بالای سرش دو تا مه پیکر قند بسابند چقدر سفیدبخت می شود که وقتی ماموران حراست با قندشکن بالای سرش رژه بروند، بشود؟!
اما از آنجایی که زیاد جالب نیست آدم در این دوره رکود اقتصادی باعث بی کاری خودش بشود، چند پیشنهاد تکمیلی ارائه می کنم:
1- کلیه ی کارمندان مجرد با جعل اسناد ازدواج به کار خودشان ادامه بدهند. فوق فوقش این است که ماجرا لو می رود و مدتی به زندان می افتید. مطمئن باشید این زندان بهتر از آن زندانی است که رئیس حراست می خواهد شما را تا آخر عمر دچار آن کند!
2- یک ازدواج صوری انجام دهید. یعنی با یک نفر از جنس مخالف قرار بگذارید که به ازای گرفتن مبلغی، چند ساعتی با شما به محضر بیاید و زن یا شوهر قانونی شما بشود اما بلافاصله بعد از آن از هم طلاق بگیرید. مطمئن باشید پولی که در این راه از دست می دهید یک هزارم پولی که برای یک ازدواج واقعی باید خرج کنید هم نمی شود.
3- پیرمرد یا پیرزن مجرد پولداری را پیدا کنید و واقعا با او ازدواج کنید. این طوری تا موقعی که زنده اند می توانید به کارتان ادامه بدهید و وقتی که مردند هم با پول ارثیه، بی خیال کار کردن بشوید و بروید خوش بگذرانید. فقط مواظب باشید که این پیرمرد یا پیرزن پولدار، رئیس یا کارمند حراست اداره خودتان نباشد!
4- کارمندان مجرد دست جمعی پول جمع کنند و بدهند به یکی از گروه های تروریستی مستقر در خاک پاکستان، نظیر گروه ریگی، تا مسئولانی که این قوانین را تصویب می کنند را بدزدند. این طوری علاوه بر خودشان به افراد دیگر هم خیر می رسانید. علاوه بر این هیچ بعید نیست با رخنه این مسئولان نابغه در آن گروه ها و ارائه چنین دستورالعمل هایی برای پرسنل ایشان، باعث اضمحلال آن گروه ها شوند و کاری که وزارت کشور زیرش ماند را به انجام برسانند!
5- نمایندگانی از مجردهای هر شرکت، محرمانه با مسئولانی که این قوانین را ساخته اند وارد مذاکره شوند و از آنها بپرسند دقیقا نظرشان روی کیست ، بعد آن شخص را راضی کنند تا با بدبخت کردن خودش از بدبخت کردن دیگران جلوگیری کند!
پل هوایی 1- الهام گفته است مسکن سی درصد ارزان شد.
2- سعدی گفته است جهان دیده بسیار گوید دروغ!
