
شاشانک جوشی، مقام ارشد و کارشناس مسائل خاورمیانه در موسسه خدمات سلطنتی انگلیس طی گزارشی برای روزنامه تلگراف می نویسد افغاستان سایه طولانی و سنگینی را بر تلاش های ما برای کمک به شورشیان علیه اسد انداخته است. وی معتقد است کمک به شورشیان سوریه می تواند تبعاتی به مراتب بدتر از ماندن اسد بر سر کار داشته باشد.
فرارو- شاشانک جوشی، مقام ارشد و کارشناس مسائل خاورمیانه در موسسه خدمات سلطنتی انگلیس طی گزارشی برای روزنامه تلگراف می نویسد افغاستان سایه طولانی و سنگینی را بر تلاش های ما برای کمک به شورشیان علیه اسد انداخته است. وی معتقد است کمک به شورشیان سوریه می تواند تبعاتی به مراتب بدتر از ماندن اسد بر سر کار داشته باشد.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از روزنامه تلگراف، قدرت های خارجی ناآرامی های سوریه را ایجاد نکردند اما مطمئناً به طولانی شدن آن کمک می کنند. طی چند ماه اخیر ترک ها، عرب ها و آمریکایی ها درگیری های سوریه را با آغوش باز پذیرفته اند، جریان ورود سلاح به این کشور را افزایش داده اند و سعی کرده اند توده شورشیان را نظم بخشیده و آنها را به نیروهایی تبدیل کنند که تا به امروز بر نیرویشان افزوده شده است.
قطر کشوری در حاشیه خلیج فارس، نیروهای ویژه خود را برای ارائه تدارکات و آموزش بسیج کرده، همانطور که در مورد لیبی عمل کرد. عربستان گامی پیشتر برداشته و به احداث یک مرکز جدید فرماندهی در آدانا کمک می کند؛ آدانا شهری در ترکیه است که در 60 مایلی مرز سوریه قرار گرفته و عربستان از آن جهت مرکز فرماندهی جدیدی را در آن راه اندازی می کند که بر ارائه آموزش، اطلاعات و اسلحه به ارتش آزادی سوریه- نام گروه مخالفان و مبارزان علیه بشار اسد- نظارت داشته باشد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز که در ابتدا با احتیاط به مشاهده و بررسی اوضاع می پرداخت، حال برگه ای را به امضا رسانده که به مقامات اجازه پوشش بیشتر جریانات سوریه را گرچه از طریق کمک های غیرکشنده می دهد.
در شرایطی که نیروهای اسد در حلب حضور دارند و محله های این شهر را از طریق هوایی بمباران می کنند، دلیل اتخاذ چنین تصمیماتی قابل درک است. اما جنگ واسطه ای (جنگی که در آن قدرتهای درگیر به جای اینکه مستقیما وارد جنگ با یکدیگر شوند از طرفهای ثالث برای جنگ با طرف مقابل استفاده میکنند) خطراتی را به دنبال دارد و حتی کسانی که با شورشیان احساس همدردی می کنند نیز باید به این مسئله واقف باشند. سایه افغانستان، کشور دیگری که عربستان و آمریکا با همکاری هم به نیروهای شورشی پراکنده کمک می کردند، بر شرایط امروز سوریه سنگینی می کند. تمام آن تلاش ها که از سوی خبرنگار استیو کول «جنگ ارواح» نام گرفته بود، در سرنگون کردن یک دولت موفقیت آمیز بود اما دهه ها بی ثباتی و افزایش جسارت گروه های اسلام گرای افراطی را به دنبال داشت و تبعات آن بسیار فراتر از مرزهای افغانستان بود.
مطمئناً سوریه منافعی را برای کشورهای مدخله کننده دارد. افغانستان به اشغال یک قدرت خارجی خدانشناس، شوروی سابق درآمده بود. سوریه به اشغال کشوری درنیامده، بنابراین جهادگران شرایط دشواری برای بسیج کردن دیگران در مسیر خواسته های خود خواهند داشت. و در حالیکه یکی از رقبای اصلی افغانستان، پاکستانی بود که بر اسلام گرایی و صادرات افراطی گری تاکید داشت، امروز مجاری مخالفت به سوی ترکیه میانه رو و مدرن روی دارند.
با این حال این امر باعث حل مسئله نمی شود. عربستان که شاید بیشترین سود را از قبال مخالفان کسب می کند را به سختی می توان پرچم دار دموکراسی و حقوق بشر دانست.
به هر صورت دلایل بسیاری وجود دارند که مسائل سوریه را برای انگلیس و دیگر کشورها نگران کننده می کنند. نخست اینکه آیا شورای ملی نظامی می تواند به وعده های خود برای ایجاد کشوری دموکراتیک به دور از تعصبات فرقه ای عمل کند. آیا ترکیه مطمئن است که مرکز فرماندهی اش به عنوان محلی برای تامین سلاح های کسانی که اولویت نخست شان تزریق قوانین مذهبی بر جماعتی است که خواهان آن نیستند، استفاده نمی شود؟ شاید همینطور است.
دوم انیکه عربستان از اقلیت مبارزان سوری حمایت می کند. علویانی که به صورت کاملاً غیر منصفانه مورد اتهام جنایاتی قرار می گیرند که مرتکب نشده اند و از حمله انتقام جویانه مخالفان هراس دارند. مسیحیانی که سرنوشت هم مذهب های خود در عراق را به خاطر می آورند، نگرانند که دیدگاه های قرون وسطایی عربستان در مورد آزادی مذهبی به الگویی برای سوریه جدید تبدیل شود. این گروه ها هم ممکن است که با رژیم یکی شوند یا خود مسلح شده و شرایط را برای ساخت سوریه ای متحد بعد از اسد دشوار کنند.
عربستان که نخستین منفعتش از بحران سوریه این است که در برابر ایران، متحد اسد قد علم کند، مطمئناً در برابر به راه افتادن یک آشوب فرقه ای در سوریه بی تفاوت است اما ما نباید اینطور باشیم. ما باید بدانیم که چه مکانسیم های حسابرسی و پاسخگویی در کار باشند و چه نباشند، شورشیانی که به محله های اقلیت ها حمله می کنند، مجازات می شود یا دستکم دیگر مورد حمایت نخواهند بود.
مشکل سوم این است که جنگ واسطه ای این قابلیت را دارند که به خارج از مرزهای یک کشور سرایت کنند. سلاح هایی که با هدف مقابله با اسد در اختیار مخالفان قرار می گیرد، ممکن است در مواری دیگر استفاده شود؛ مواردی که بسیاری از آنها می توانند خلاف منافع غرب باشند. نظامیانی که استعداد خود را روی تانک های آمریکایی در عراق پرورش دادند، توجه خود را به زره پوشان سوری معطوف کرده اند که نتایج مخرب گوناگونی خواهد داشت. اما اگر اهداف بعدی این افراد ترکیه یا اردن باشد چه؟
در نهایت این سوال مطرح می شود که کدام بخش از اپوزیسیون سوریه باید مورد حمایت قرار گیرد؟ قدرت های خارجی باید با توجه به منافعاشان یک طرف را انتخاب کنند، اما هر یک از این کشورها معیارهای متفاوتی دارند. سعودی ها خواهان طرف مذهبی تر هستند. ترک ها می خواهند دست کردها را کوتاه کنند. آمریکایی ها طرفدار آزادی خواهان هستند. وجود یک مرکز فرماندهی مشترک دستکم بیانگر اجماع نسبی میان قدرت های خارجی است اما خطر اینجا است که هر کشور مشتریان خود را پیدا کرده و با یکی از گروه های مخالف طرف شده است. بسیار مهم است که اسلام گرایان مورد حمایت عربستان تنها گروه مسلح نیستند اما باز هم باید اقداماتی برای کاهش برادرکشی صورت گیرد. در افغانستان دهه 1990، جنگ و درگیری میان بخش های مختلف گروه مجاهدین بود که زمینه قد برافراشتن طالبان را فراهم کرد.
البته بسیاری از مشکلات به هر صورت باقی خواهند ماند. بسیاری از سلاح ها هستند که از سوی شبکه های خصوصی تامین می شوند ته دولت ها. و رها کردن شورشیان به حال خودشان نیز خطرات خود را خواهد داشت. اما جنگ ارواح غیرقابل پیش بینی است. تمام کسانی که دست به حمایت از شورشیان می زنند نباید انتظار داشته باشند که پایانی بر تمام خطرات مربوط به آنها وجود دارد.