فرارو، فرارو... تولدت مبارک! اول خرداد امسال فرارو یکساله شد و علی رغم تلاش های شبانه روزی من و برخی دوستان، همچنان بدون فیلتر به کار خودش ادامه می دهد! سایت فرارو باکلاس ترین و شیک و پیک ترین سایتی است که تا به حال من با آن همکاری داشته ام. ظاهرش جوات نمی زند و ترکیب مطالبش منطقی است. رنگش قهوه ایست اما نه در پی قهوه ای کردن دیگران است و نه مطالبش زرد و قهوه ایست! البته گه گاهی از دست در می رود که خب قابل چشم پوشی است. مطمئن باشید بسیاری از من و شما هم از دست دررفته ایم!
یکسالگی فرارو را به همکارانم در این سایت تبریک می گویم. امیدوارم به پای هم پیر شویم؛ البته اگر بگذارند!
سلیمی، جاسبی و البته هاشمی
این روزها عباس سلیمی نمین سرگرمی جدیدی پیدا کرده است. گویا آقای سلیمی نمین که از سرگرمی قبلی خود، یعنی دراز کردن عبدالرحیم جعفری موسس انتشارات امیرکبیر طرفی نبسته، مدتی است که دست از سر آن پیرمرد بیچاره برداشته و به عبدالله جاسبی پرداخته است. از قرار معلوم سلیمی بعد از شانزده هفده سال، تازه متوجه شده که دانشگاهی به نام دانشگاه آزاد و شخصی به نام عبدالله جاسبی وجود دارد. این جاسبی واقعا آدم نازنینی است. یک دانشگاه درست کرده برای خودش و عین دسته گل آن را می چرخاند.
من خودم سالهایی را در دانشگاه آزاد درس خوانده ام. آن زمان (اواسط دهه هفتاد) ما در کلاس های نیمه مخروبه ای در جای پر از خاک و خلی درس می خواندیم و تازه بچه های سال بالایی همیشه می گفتند "خوش به حالتان! وقتی ما را آوردند اینجا، از ترس سگ ها همیشه دسته جمعی رفت و آمد می کردیم." هرگونه فعالیت فوق برنامه هم یا تعطیل بود و یا باید زیر نظر حاج آقاهای موتلفه ای "دفاتر فرهنگ اسلامی" انجام می شد که فرق چندانی با تعطیلی نداشت. فعالیت های صنفی دانشجویی هم که اصولا تعریف نشده بود. بله... دانشگاه آقای جاسبی بود و صلاح مملکت خویش خسروان می دانستند!
البته خوش بختانه تمام آن خرابه هایی که من و امثال من در آنجاها درس می خواندیم الان تبدیل به مجتمع های عظیم دانشگاهی شده اند که از دانشگاه های دولتی –با کمک های میلیاردی نفتی , دولتی چندان کم نمی آورند. ولی روزگار ما چنین گذشت. حالا در این بین چطور شده که آقای سلیمی نمین، بعد از این همه سال به یاد دانشجوهای مظلوم دانشگاه آزاد که در چنگال دیو دو سری به نام جاسبی گرفتار شده اند افتاده خدا عالم است.
سلیمی اول حرف های تندی علیه جاسبی زد و بعد که دانشگاهِ جاسبی (یعنی دانشگاه آزادی که مال جاسبی است) جوابش را داد، گفت اسناد و مدارک عدم صلاحیت جاسبی برای ریاست این دانشگاه را برای مراجع قضایی ارسال می کند. جاسبی هم او را به حسادت و غرض ورزی و این جور چیزها متهم کرد و سلیمی هم پانزده شانزده بار جواب جاسبی را داد که از آدمهایی مثل عباس سلیمی نمین که صرفا برای خدا کار می کنند (و نه مثلا شهرت و شهرآشوبی) کاملا طبیعی بود.
اما از همه اینها با مزه تر اتفاقی بود که اخیرا افتاد. آقای هاشمی رفسنجانی چندی پیش درباره دانشگاه آزاد سخنرانی کرد و بدون نام بردن از عبدالله جاسبی ، صرفاً از کلیت این دانشگاه دفاع کرد. بنابراین سلیمی نمین، طی نامه ای از هاشمی رفسنجانی، او را "سرور عزیز" خطاب کرده و به خاطر عدم دفاع ازجاسبی تشکر کرد .یک طوری که انگار هاشمی به خاطر ترس و یا دست کم، گل روی سلیمی نمین از جاسبی نامی نبرده است.
"سرور عزیز" هم که گویا مثل من زیاد از روداری خوشش نمی آید، کاری کرد که در نوع خودش یک زیرگذر مستقل به شمار می آید. هاشمی در اولین سخنرانی خود بعد از انتشار این نامه جاسبی را نشاند کنار دستش، از پیشرفتهای دانشگاه آزاد و جاسبی تشکر کرد و بعد هم گفت: « دانشگاه آزاد هميشه مزاحمان و حسوداني داشته است و عدهاي فقط براي كسب شهرت با دانشگاه آزاد مخالفت ميكنند»!
حالا خدا را شکر که عباس سلیمی نمین در حال حاضر خودش مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است و دستش برای جرح و تعدیل باز است، والا اگر این کار هاشمی وارد تاریخ سیاسی ایران می شد، نسل های آینده لابد با خودشان می گفتند بعضی از پیشینیان ما چقدر پوست کلفت بودند که از بوری و خجالت آب نمی شده اند بروند توی زمین!
سفر به اروپا بدون ایران ایر هر دم از این باغ بری می رسد. روزنامه ها به نقل از مدیرعامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران نوشتند که اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است تمام پروازهای این شرکت به اروپا را قطع کند.
البته ما که بیدی نیستیم با این بادها بلرزیم. پشیمانشان می کنیم. وقتی که مسافرانمان با آخرین دستاوردهای مخترعان جوان و نوجوانمان (بالای 16 سال!) در زمینه سفرهای هوایی را به اروپا فرستادیم می فهمند چه خبطی کرده اند. بگذار یک بار ده ها نفر آدم و صدها قطعه چمدان بخورد توی سرشان، آن وقت می فهمند معنای این کارها چیست. آنوقت می فهمند منجنیق چیست!
نادران تو هم؟ بعضی وقتها، سالها زمان لازم است که آدم بفهمد بعضی ها چقدر اسم بامسمایی دارند. محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس هفتم این روزها یک چشمه دیگر از هنرهایش را رو کرد و استیضاح وزیر بازرگانی که با 29 امضا تحویل هیات رئیسه شده بود، در آستانه خارج شدن از دستور قرار گرفت. علت این امر پس گرفتن بعضی امضاها عنوان شد که البته جزو پس گیرندگان امضا، اسم الیاس نادران هم به چشم می خورد. این آقای نادران همان آقای نادرانی ست که تا پس پریروز به شدت به دنبال استیضاح وزیر بازرگانی بود و به همراه عماد افروغ، از طراحان استیضاح به شمار می رفت.
به گزارش ایسنا عماد افروغ در این باره گفته است: "از اينكه شنيدم آقاي نادران امضاي خود را پس گرفته، شگفت زده شدم؛ چراكه ايشان از طراحان طرح استيضاح بود و در اين راه قسم خورده بود، ولي جزء اولين نفراتي بود كه امضايش را پس گرفت."
قسم هم بود قسم های قدیم!
نظری متهم می کند
کمیسیون اصل نود مجلس این روزها در پی احقاق حق برای یکی از بزرگترین مظلومان تاریخ معاصر ایران است. سردار فرهاد نظری رئیس نیروی انتظامی تهران در هنگام 18 تیر سال 78 ، همان مظلوم بزرگ است که البته بعدا در دادگاه متهمان کوی دانشگاه تبرئه شد و معلوم بود اصولا موضوع 18 تیر در حد دزدیده شدن یک ریش تراش در حد یک سرباز بوده است! اما کمیسیون اصل نود مجلس حالا به دنبال جبران خسارات مادی و معنوی جناب نظری افتاده است تا در ممکلتی که هیچ فعال سیاسی زندانی نیست و متهمان در خیابان ها با آفتابه در گردن گردانده نمی شوند و زن ها در کمال آزادی هستند و روزنامه ها توقیف نمی شوند و... اصولا به هیچکس اجحاف نمی شود، مبادا زبانمان لال به سردار نظری که همان موقع ها هم تبرئه شد، ظلمی بشود.
واقعا اشک توی چشمان آدم حلقه می زند...!
پی نوشت1: راستی رئیس کمیسیون اصل نود که حق را به آقای نظری داده، آقای فاکر هستند!
پی نوشت2: این مطلب ربطی به مطلب قبلی ندارد!
پل هوایی:
کاه بده، کالا بده، دو غاز و نیم بالا بده!