خراسان نوشت:
محمد جعفري- ۱۰سال پس از آن که زن و شوهري با همدستي يکديگر پسر جواني را با ضربات چاقو از پا درآوردند سرانجام جسد مقتول در حوالي اصفهان کشف شد. دو متهم که سال ها متواري بودند جسد تکه تکه شده مقتول را همراه با خود جابه جا مي کردند اما سرانجام اسرار اين جنايت برملا شد.
خرداد سال ۸۱ خانواده پسري ۲۵ساله به نام شهريار نزد پليس رفتند و اعلام کردند از چند روز قبل پسرشان به طرز مرموزي گم شده است و هيچ کس از او اطلاعي ندارد. نخستين کار براي پيداکردن شهريار بررسي فهرست پذيرش بيمارستان ها و کلانتري ها بود اما اين کار نتيجه اي نداشت چرا که نام شهريار در هيچ کدام از مراکز درماني و انتظامي ثبت نشده بود؛ بنابراين ماموران راه هاي ديگري را براي يافتن شهريار آزمودند. در اين ميان معلوم شد شهريار چند روز پيش از ناپديدشدنش در حوالي خيابان قصرالدشت از يکي از دوستانش جدا شده است.
در چنين شرايطي پرونده ناپديدشدن اين جوان به بايگاني سپرده شد.سه سال بعد از گشوده شدن پرونده، افسران آگاهي به اطلاعاتي دست يافتند که از رابطه مرموز شهريار با زني به نام رفعت حکايت داشت.
پيگيري اين سرنخ نشان داد خانه اين زن در حوالي خيابان قصدالدشت است و به احتمال زياد او در مفقودشدن پسر جوان دخالت دارد. در چنين شرايطي پرونده دوباره به جريان افتاد و ماموران خانه اين زن را شناسايي کردند اما شواهد نشان مي داد او در آنجا مستاجر بوده و چند ماه قبل همراه شوهرش به مکان نامعلومي رفته است.
کارآگاهان فاصله زيادي تا کشف واقعيت نداشتند اما نقل مکان اين زن باز هم روند تحقيقات پليس را مختل کرد و بار ديگر پرونده را به بايگاني فرستاد.درحالي که ۸سال از گم شدن پسر جوان گذشته بود شواهدي به دست آمد که نشان مي داد رفعت و شوهرش فرامرز به اصفهان رفته اند.
به اين ترتيب ماموران به اصفهان اعزام شدند اما نتوانستند زن و شوهر فراري را بيابند اما به مدارکي دست يافتند که حاکي از آن بود که آنها به يکي از شهرهاي شمالي کشور گريخته اند.
به اين ترتيب ماموران در عملياتي غافلگيرکننده خانه آنها را به محاصره درآوردند و آنها را پس از ۸سال فرار دستگير کردند. رفعت در حالي که هنگام دستگيري باردار بود اقرار کرد با همدستي شوهرش شهريار را کشته است.
به اين ترتيب با به دنياآمدن دختر رفعت، او و شوهرش به اتهام قتل عمد در شعبه ۱۱۵۶ مجتمع قضايي بعثت محاکمه شدند. در ابتداي جلسه محاکمه بعد از آن که پدر مقتول خواستار قصاص اين زن و شوهر شد، رفعت آنچه را رخ داده بود شرح داد.
او گفت: يک روز وقتي براي تهيه مواد به خانه دوستان شهريار رفته بودم، او مرا مورد آزار قرار داد. آن شب وقتي به خانه آمدم، موضوع را با شوهرم در ميان گذاشتم که او نيز مرا مجبور کرد با شهريار قرار ملاقات بگذارم. من هم با شهريار قرار گذاشتم و او را به خانه مان کشاندم. شوهرم در خانه پنهان شده بود و وقتي شهريار وارد شد به طرف او حمله کرد و در ادامه با همدستي يکديگر با چند ضربه چاقو او را کشتيم. بعد هم جسد را در زيرزمين خانه دفن کرديم اما سه سال بعد چون صاحب خانه قصد داشت خانه را تخريب کند آنجا را تخليه کرديم و جنازه را نيز با خود به اصفهان برديم. اما نمي دانم شوهرم جسد را کجا دفن کرد.
در ادامه جلسه، فرامرز نيز اظهارات همسرش را تاييد کرد و گفت با اعتقاد به مهدورالدم بودن شهريار او را کشتم و جسدش را هم در حوالي اصفهان دفن کردم.
اظهارات اين زن و شوهر در حالي بود که آنها بارها آدرس هاي غلط در خصوص محل دفن جنازه به ماموران داده بودند و ماموران نتوانسته بودند جسد را کشف کنند. در چنين شرايطي قاضي گيوکي حکم به قصاص رفعت و فرامرز داد و پرونده به ديوان عالي کشور ارسال شد.
در شرايطي که اين حکم مراحل قانوني خود را براي اجرا طي مي کند چند روز قبل رفعت بار ديگر به دادگاه احضار شد تا شايد اطلاعاتي در خصوص محل دفن جنازه در اختيار پليس بگذارد. او که پيش از اين ادعا مي کرد شوهرش به تنهايي جنازه را دفن کرده اين بار محل دقيق دفن باقي مانده هاي جسد را به قاضي اعلام کرد و گفت آن را در حوالي اصفهان دفن کرده است.
به اين ترتيب گروهي از ماموران به آنجا رفتند و سرانجام جسد مقتول را بعد از ۱۰سال کشف کردند. نتايج آزمايش پزشکي قانوني نيز نشان داد جسد متعلق به شهريار است.