سخنگوی حزب راست افراطی یونان در یک برنامه زنده تلویزیونی تحمل خود را از دست داد و بعد از پاشیدن لیوان آب به صورت نماینده حزب چپ بلند شده و با آنها شروع به کتک کاری کرد.
این اقدام بسیار زشت و نسنجیده که یک مرد در برابر دوربین های تلویزیونی به دو خانم حمله می کند یک اشوب سیاسی به بار آورده و سبب شد تا دادستان یونان حکم بازداشت این سخنگوی راست افراطی را صادر کند.
- هیچی بابا ! من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد ،علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.
قیصر : کریم ... کدوم کریم ؟
- کریم آق منگل بابا، میشناسیش. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، ....و ..، رو تخت نشسته بودیم داشتیم(نوشابه) می خوردیم. اولیو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آ شیخ خلیل نامرد ساقی (فروشنده نوشابه گاردار)شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا، گفت به سلامتی میتی. تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی ضامن داراومد بیرون. رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن. پریدم تو هتل. اومدم دم کوچه مهران بقل این نرقه فروشیه. اومدم پایین یه پسره هیکل میزونه، اینجوریه، زد تو سینم افتادم تو جوب. گفتم هتته. گفت عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیش زد از اولیش قایمتر زد. دست کردم تو جیبم که برم و بیام چشام باز کردم دیدم مریض خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که ...
- قصش درازه ...
قیصر : کجا ؟
- هیچی بابا ! من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد ،علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.
قیصر : کریم ... کدوم کریم ؟
- کریم آق منگل بابا، میشناسیش. آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم ما اصلا تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، ....و ..، رو تخت نشسته بودیم داشتیم(نوشابه) می خوردیم. اولیو رفتیم بالا به سلامتی رفقا لول لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آ شیخ خلیل نامرد ساقی (فروشنده نوشابه گاردار)شد. گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا، گفت به سلامتی میتی. تو نمیری به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی ضامن داراومد بیرون. رفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن. پریدم تو هتل. اومدم دم کوچه مهران بقل این نرقه فروشیه. اومدم پایین یه پسره هیکل میزونه، اینجوریه، زد تو سینم افتادم تو جوب. گفتم هتته. گفت عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومیش زد از اولیش قایمتر زد. دست کردم تو جیبم که برم و بیام چشام باز کردم دیدم مریض خونه روسام. حالا ما به همه گفتیم زدیم شومام بگین زده. آره، خوبیت نداره، واردین که ...
فرارو نامردی اگه منتشر نکنی!!