کد خبر: ۱۰۰۹۰۳

آخرین تصاویر از حاجی بخشی

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۸ - ۱۴ دی ۱۳۹۰


حاج ذبيح الله بخشي معروف به حاج بخشي روز گذشته از دنیا رفت.

اين يادگار ماندگار دوران دفاع مقدس که پیش از این سابقه سكته مغزي و رفتن به حالت كما داشت روز گذشته به دیدار یاران رزمنده خود رفت.

آخرین تصاویر از جانباز و پیر جبهه‌‎های دفاع مقدس مرحوم حاجی بخشی در اربعین شهدای غدیر (گلزار شهدای امامزاده طاهر كرج) را به نقل از پایگاه رجانیوز مشاهده می کنید.

برچسب ها: حاجی بخشی درگذشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
تا زنده ایم رزمنده ایم!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
یه خاطره از حاجی بخشی عملیات کربلای یک بود برای ازاد سازی مهران عملیات انجام شد و مهران ازاد شد ولی دم دمای صبح بود که عراق برای بازپس گیری مهران اقدام کرد از انجایی که بار تصرف مهران شهید زیاد داده بودیم و تک دشمن هم اغاز شد برای ایجاد رعب و وحشت در دل دشمن مقرر شد تمام خودرو ها اعم از اتوبوس و غیره با چراغ روشن در امتداد خط حرکت کنند تا دشمن از اعزام این همه نیرو بترسد کم کم هوا که روشن شد هواپیما های دشمن هم امدند و شروع به انهدام اتوبوسها و خودرو های دیگر کردند اتش شدید شد و من هم تصمیم گرفتم به عقب برگردم مه در این اثنا ماشین لندکروز نقره ای با چهار باند گوی او را دیدم از حاجی پرسیدم که پشت خط از کدوم طرفه ایشان خط را به من نشان داد به به ان طرف با ماشین رفتم دیدم اتیش بیشتر و هی خمپاره اینطرف و ان طرف نیخورد تصمیم گرفتم برکردم چون هوا روشن شد خودرو و خودم را در یکی از خانه های ویران شده مهران مخفی کردم تا اتیش دشمن سبک شد بعد ساعت 11 به عقب برگشتم خلاصه نزدیک بود حاجی مارو یا شهید کنه یا اسیر
انتشار یافته: ۲
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
یه خاطره از حاجی بخشی عملیات کربلای یک بود برای ازاد سازی مهران عملیات انجام شد و مهران ازاد شد ولی دم دمای صبح بود که عراق برای بازپس گیری مهران اقدام کرد از انجایی که بار تصرف مهران شهید زیاد داده بودیم و تک دشمن هم اغاز شد برای ایجاد رعب و وحشت در دل دشمن مقرر شد تمام خودرو ها اعم از اتوبوس و غیره با چراغ روشن در امتداد خط حرکت کنند تا دشمن از اعزام این همه نیرو بترسد کم کم هوا که روشن شد هواپیما های دشمن هم امدند و شروع به انهدام اتوبوسها و خودرو های دیگر کردند اتش شدید شد و من هم تصمیم گرفتم به عقب برگردم مه در این اثنا ماشین لندکروز نقره ای با چهار باند گوی او را دیدم از حاجی پرسیدم که پشت خط از کدوم طرفه ایشان خط را به من نشان داد به به ان طرف با ماشین رفتم دیدم اتیش بیشتر و هی خمپاره اینطرف و ان طرف نیخورد تصمیم گرفتم برکردم چون هوا روشن شد خودرو و خودم را در یکی از خانه های ویران شده مهران مخفی کردم تا اتیش دشمن سبک شد بعد ساعت 11 به عقب برگشتم خلاصه نزدیک بود حاجی مارو یا شهید کنه یا اسیر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
تا زنده ایم رزمنده ایم!
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین