در پی بازداشت جنجالی اماماوغلو، شهردار استانبول و رقیب اصلی اردوغان، ترکیه شاهد موجی بیسابقه از اعتراضات مردمی شد. این اقدام که با اتهامات بیاساس صورت گرفت، نشاندهنده حرکت آشکار دولت بهسوی اقتدارگرایی است. واکنش گسترده مردم، حمایتهای بینالمللی و سکوت معنادار دولتهای غربی، بار دیگر اهمیت جهانی دموکراسی ترکیه را برجسته کرد.
نظم جهانی لیبرال که پس از جنگ جهانی دوم با محوریت آمریکا شکل گرفت، امروز با افولی درونی از دل خود ایالات متحده و ظهور قدرتهای اقتدارگرا مانند چین و روسیه مواجه است. بیثباتی سیاسی، افول دموکراسی و گرایش به ملیگرایی، نهتنها جایگاه رهبری واشنگتن را تضعیف کرده، بلکه جهان را بهسوی نظمی پراکنده، مبتنی بر زور و فاقد قواعد مشترک سوق داده است؛ نظمی که در آن، قدرت جای قانون مینشیند.
اسرائیل پس از حملات هفتم اکتبر، رویکرد امنیتی خود را از دفاعی به تهاجمی تغییر داده و با اتکا بر اقدامات یکجانبه، تلاش دارد موقعیت خود را در غزه، لبنان، سوریه و کرانه باختری تثبیت کند. هرچند طرحهای صلح منطقهای مطرح هستند، اما واقعیتهای سیاسی داخلی و حمایت بیقید و شرط آمریکا مانع تحقق آنها شدهاند. در این میان، اسرائیل در غیاب فشارهای بینالمللی، با آزادی عمل کامل به پیشبرد اهداف خود ادامه میدهد.
در آستانه ظهور هوش مصنوعی عمومی، جهان با چالشی بیسابقه روبهروست؛ فناوریای که میتواند از هوش انسانی پیشی بگیرد و ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دگرگون کند. آمریکا و چین، بهعنوان دو قدرت برتر این عرصه، باید فوراً برای تدوین چارچوبی جهانی در حکمرانی هوش مصنوعی همکاری کنند. در غیر اینصورت، رقابت بیاعتماد و بدون کنترل میتواند آینده بشریت را بهدست سیستمهایی بسپارد که از اراده انسان فراتر میروند.
اتفاقات اخیر ترکیه، نمونهای از آن چیزی است که منتقدان اردوغان، با عبارت «تاکتیکهای اقتدارگرایانه فزاینده اردوغان» نام گذاری میکنند. اردوغان در بیش از دو دهه قدرت دولتی، نفوذ خود را بر رسانههای خبری و قوه قضاییه گسترش داده است. دوره دوم ریاست جمهوری اردوغان در سال ۲۰۲۸ به پایان میرسد. قانون اساسی ترکیه، رؤسای جمهور را به دو دوره کامل محدود میکند، اما اگر پارلمان خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شود و دوره دوم او را کوتاه کند، او میتواند از نظر قانونی دوباره نامزد شود. همچنین اگر اماماوغلوی ۵۴ ساله بتواند از مشکلات حقوقی خود فرار کند، خود را در رقابتی رودررو با اردوغان ۷۱ ساله قرار خواهد داد.
دونالد ترامپ، در تلاش برای کسب جایزه صلح نوبل، از ابتدا خود را شایسته آن میدانست و اقدامات خود را برتر از دیگر رؤسایجمهور آمریکا میپنداشت؛ اما سیاستهای جنجالی و تنشزا از جمله حمایت نامتوازن از اسرائیل، حملات هوایی در یمن و ناکامی در اجرای توافقات صلح، شانس او را برای دریافت این جایزه به شدت کاهش داد. رویکردهای خشن و تهدیدآمیز او در روابط داخلی و بینالمللی، ناسازگاری آشکاری با ارزشهای صلحطلبانه نوبل دارد.
با تضعیف تعهدات امنیتی ایالات متحده، اروپا به تدریج مسئولیت دفاعی بیشتری میپذیرد. بازگشت ترامپ به کاخ سفید و رویکردهای تحریکآمیز او علیه ناتو و اوکراین، رهبران اروپایی را وادار کرده تا بهدنبال یک شورای امنیتی غیررسمی اروپایی باشند. این تغییرات نهتنها نهادهای سنتی مانند ناتو را در معرض بحران قرار داده، بلکه آزمونی جدی برای توانایی اروپا در مدیریت امنیت خود در دنیای بیثبات قدرتهای بزرگ خواهد بود.
ایالات متحده باید با تعیین خطوط قرمز مشخص، در برابر اقدامات هستهای ایران ایستادگی کند. همچنین واشنگتن میتواند با اعمال فشار بر چین و روسیه، ایران را در محدوده آستانه هستهای نگه دارد. همکاری با پکن برای کاهش درآمدهای نفتی ایران و مدیریت دقیق تحریمها نیز میتواند اهرمی برای پیشبرد مذاکرات باشد. در عین حال، باید هرگونه امتیازدهی به روسیه یا چین از جمله کاهش تحریمها، به دقت و همراه با محدودیتهای سختگیرانه بررسی شود.
حذف اکرم اماماوغلو از رقابتهای سیاسی، نشانهای از استبداد فزاینده در ترکیه است. دولت اردوغان با بهکارگیری اتهامات ساختگی، تمرکز قدرت و محدودیت آزادیهای دموکراتیک، چالشهای اپوزیسیون را به شدت سرکوب کرده است. اگرچه استراتژی سرکوب مخالفان در کوتاهمدت میتواند کنترل اردوغان بر قدرت را تقویت کند، اما همزمان بحران اقتصادی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و نارضایتی عمومی، خطراتی جدی برای ثبات و پایایی نظام حکمرانی او ایجاد میکند.
ایران و چین سازوکارهایی را ایجاد کردهاند که تا حد زیادی روند مبادلات نفتی آنها را تسهیل میکند. سازوکارهایی که به تحریمهای آمریکا بیتفاوت هستند. دو مورد از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزه نفت و انرژی چین یعنی «پتروچاینا» و «ساینوپک» به دلیل پیوندهای جهانی خود و ادغامشان در نظام بانکی بین المللی، از خرید نفت ایران خودداری میکنند. با این حال، شمار زیادی از پالایشگاههای مستقل در چین، فرصتهای فراوانی را برای ایران فراهم میکنند تا تحریمهای غرب علیه خود را دور بزند.
با تشدید درگیریها در غزه و مداخله نظامی اسرائیل، واشنگتن نیز با پشتیبانی غیرمستقیم خود از این حملات، مسئولیتهایی را متوجه خود ساخته است. سیاستهای اسرائیل، که با هدف ایجاد امنیت مطلق دنبال میشود، منجر به چرخه بیپایان خشونت، محرومیت فلسطینیها و بیثباتی منطقهای شده است. در این میان، وابستگی عمیق ایالات متحده به اسرائیل، نهتنها هزینههای انسانی و اقتصادی بسیاری دارد، بلکه خطر کشیده شدن به یک جنگ گستردهتر با ایران را نیز افزایش میدهد.
دولت ترامپ در تلاش برای احیای تولید داخلی، سیاستهایی حمایتگرایانه نظیر تعرفههای سنگین و معافیتهای مالیاتی را مطرح کرد؛ اما روند اقتصاد جهانی نشان میدهد که بخش خدمات بهویژه فناوری و خدمات حرفهای، جایگاه برتری یافته و بازده بیشتری دارد. تجربه کشورهایی مانند ژاپن و آلمان نشان داده است که سیاستهای حمایتی و محدودیت رقابت، به رکود و کاهش تولید انجامیده است. رقابت آزاد، نه حمایت دولتی، عامل اصلی نوآوری و رشد اقتصادی است.
وقتی «استیو بنن» میگوید که طرحی در سر دارد، باید او را جدی بگیریم. همانهایی که او را در سال ۲۰۱۶ به دلیل حمایتش از ترامپ مسخره میکردند، وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، شوکه بودند. اکنون استیو بنن یک نکته را برای همگان روشن میکند: دوره دوم حضور ترامپ در قدت پایان بازی نیست، بلکه آن را صرفا باید مرحله بعدی یک طرح بزرگ در نظر گرفت!
تلآویو به دلایل امنیتی روابط خود با مسکو را حفظ کرده است. با کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، اسرائیل تلاش کرده از همکاری با روسیه بهعنوان اهرمی راهبردی استفاده کند. اما این سیاست با خطر ایجاد فاصله با اروپا و تقویت روابط روسیه با ایران همراه است. تلآویو سعی دارد روابط خود را با مسکو را تقویت کند، اما همچنان با موانع تاریخی و راهبردی روبهرو است.
«اکرم اماماوغلو»، شهردار محبوب استانبول با مجموعهای از اتهامات سیاسیسازیشده نظیر فساد و توهین به مقامات مواجه است؛ اتهاماتی که بسیاری آن را تلاشی برای حذف رقیب اصلی رجب طیب اردوغان در انتخابات آینده میدانند. لغو مدرک دانشگاهی او و صدور احکام قضایی بحثبرانگیز، در چارچوب سیستمی صورت میگیرد که پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ تحت نفوذ کامل اردوغان درآمده است.
دونالد ترامپ با تغییر رویکرد سنتی سیاست خارجی آمریکا، تعهد به ناتو را زیر سؤال برده، کمکهای نظامی به اوکراین را قطع کرده و در سطح جهانی، از مواضع دموکراسیهای لیبرال فاصله گرفته است. سیاستهای او که با تمجید از رهبران مستبد همراه است، تقویت اقتدارگرایی در داخل و خارج از آمریکا را دنبال میکند. این رویکرد نهتنها نظم جهانی را متزلزل میکند، بلکه تنشها و رقابت میان رژیمهای دموکراتیک و استبدادی را تشدید کرده است.
دونالد ترامپ سیاستگذاری خود را بر خلق یک میراث بزرگ متمرکز کرده است؛ اما رویکرد او در تحریف واقعیت بهویژه در حوزه اقتصادی، اعتماد و پیشبینیپذیری را تضعیف میکند. در سیاست خارجی، ترامپ تلاش دارد با نزدیک شدن به روسیه، تنشهای اوکراین را کاهش دهد، اما چنین رویکردی منجر به تضعیف اعتماد متحدان به ایالات متحده و تشدید رقابت تسلیحاتی جهانی خواهد شد.
پس از کاهش تنشها میان ایران و آمریکا، تهدیدهای جدید آمریکا و اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران مطرح شده است. در حالی که ترامپ به مذاکره برای توافقی جدید فرا میخواند، ایران تحت فشار حداکثری، مذاکرات را رد کرده و هشدار داده است که در صورت حمله، پاسخی قاطع خواهد داد. با این حال، احتمال حمله گسترده در کوتاهمدت اندک است، چراکه چنین اقدامی میتواند منطقه را بیثبات کرده و مذاکرات جاری را مختل کند.
ترامپ با پیروی از روشهای مستبدانه، به جای نوآوری انقلابی، گذشتهای واپسگرا را احیا میکند. سیاستهای او از تعرفههای تجاری تا برتری نژادی و خروج از همکاریهای بینالمللی، رویکردی خلاف آرمانهای انقلابی آمریکا در ۲۵۰ سال پیش است. با وجود این که رهبر انقلابی کلاسیکی نیست، تأثیر سیاستهایش در تغییر نهادهای دموکراتیک و ارزشهای اساسی آمریکا مشهود است.
ایران و آمریکا در طول دههها رابطهای پرتنش داشتهاند که سیاستهای تحکمآمیز واشنگتن مانع پیشرفت مذاکرات شده است. در حالی که تهران خود را در محور چین و روسیه میبیند، آمریکا به دنبال مهار نفوذ ایران است. در حالی که جامعه جهانی در برابر جنایات جنگی اسرائیل سکوت کرده، سیاستهای آمریکا و اسرائیل همچنان در جهت تضعیف ایران و مقاومت فلسطین هماهنگ باقی ماندهاند.