در شرایطی که صدای طبل جنگ با ایران در واشنگتن بلندتر شده، تحلیلگران هشدار میدهند که اقدام نظامی نهتنها بیثباتی منطقه را تشدید میکند، بلکه منافع استراتژیک آمریکا را تضعیف خواهد کرد. راهکار واقعبینانه، بازگشت به دیپلماسی، توافقی مرحلهای و قابل راستیآزمایی است که برنامه هستهای ایران را مهار کند، از جنگ جلوگیری نماید و موقعیت آمریکا را بهعنوان بازیگر مسئول جهانی حفظ کند.
چین و روسیه با توسعه موشکهای مافوقصوت، تهدیدی مستقیم برای برتری دریایی آمریکا ایجاد کردهاند؛ سلاحهایی که سرعت، مانورپذیری و قدرت نفوذ آنها، ناوهای هواپیمابر آمریکا را آسیبپذیر کرده است. اگرچه واشنگتن با سرمایهگذاری سنگین در ساخت ناوهای جدید و تولید موشکهایی مانند «دارک ایگل» درصدد حفظ برتری است، اما در حال حاضر کفه ترازو به سود موشکهاست و تداوم سلطه دریایی آمریکا نیازمند جهشی فناورانه در پدافند پیشرفته است.
نظم جهانی لیبرال که پس از جنگ جهانی دوم با محوریت آمریکا شکل گرفت، امروز با افولی درونی از دل خود ایالات متحده و ظهور قدرتهای اقتدارگرا مانند چین و روسیه مواجه است. بیثباتی سیاسی، افول دموکراسی و گرایش به ملیگرایی، نهتنها جایگاه رهبری واشنگتن را تضعیف کرده، بلکه جهان را بهسوی نظمی پراکنده، مبتنی بر زور و فاقد قواعد مشترک سوق داده است؛ نظمی که در آن، قدرت جای قانون مینشیند.
این اظهارات نگرانیهای اروپا را بیش از پیش افزایش داده است. اروپاییها نگراناند که ایالات متحده از نقش سنتی خود بهعنوان متحدی قابلاعتماد و محافظ نظم جهانی فاصله گرفته باشد و به قدرتی بدل شود که دیگر تمایلی به حفظ این نظم ندارد و حتی ممکن است آن را تهدید کند. از این منظر، افشای پیامهای سیگنال دیگر تنها یک رسوایی مضحک نیست، بلکه نشانهای از بحران عمیقتری است که در سیاست و امنیت غرب ریشه دوانده است.
ترکیه بار دیگر در آستانه بحران سیاسی عمیقتری قرار گرفته است؛ بازداشت اکرم اماماوغلو نشانهای آشکار از تشدید روند اقتدارگرایی در نظام سیاسی این کشور است. اردوغان با حذف نظاممند رقبا، ساختار رقابت سیاسی را بیاثر کرده و جامعه را بهسوی دوقطبی خطرناکی سوق داده است. چه او در قدرت بماند و چه نه، ترکیه بهسوی دورهای از بیثباتی، سرکوب گسترده و تضعیف نهادهای دموکراتیک گام برمیدارد.
سیاست دولت ترامپ در قبال ایران میان فشار حداکثری و تمایل به مذاکره در نوسان است. اگرچه نشانههایی از تغییر لحن و تمرکز بر راستیآزمایی هستهای دیده میشود، اما تردید درباره صداقت این رویکرد باقی است. ایران مذاکره با آمریکا را فعلاً رد کرده است. در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه، سرنوشت دیپلماسی به تصمیم واشنگتن وابسته است: واقعگرایی یا تکرار تقابلهای بیثمر گذشته.
با همه اهرمهای موجود، واقعیت این است: نه اتحادیه اروپا، نه آمریکا و نه هیچ قدرت خارجی دیگری نمیتواند مسیر ترکیه بهسوی استبداد را متوقف کند. این مسئولیت، تنها بر دوش مردم ترکیه است. بخشی از جامعه ممکن است در برابر اقتدارگرایی فزاینده، دچار ترس یا انفعال شوند، اما بخشی دیگر، نگران آیندهای است که با ریزش اعتماد سرمایهگذاران و توقف اصلاحات، افق اقتصادی روشنی ندارد. با این حال اما در این تاریکی، صدای اعتراضات خاموش نشده است. صدها هزار نفر که پس از بازداشت اماماوغلو به خیابانها آمدند، در برابر سرکوب سکوت نکردند. آنها اگرچه تنها ایستادهاند، اما پژواک فریادشان همدلی دموکراسیهای جهان را برانگیخته است؛ حتی اگر این همدلی، فراتر از کلمات نرود.
سیاست خارجی ایران در مواجهه با فشارهای شدید ترامپ وارد مرحله بحرانی شده است. ادامه سیاست فشار حداکثری و تحریمهای گسترده، ایران را در شرایط دشواری قرار داده است. در حالی که واشنگتن تمایل به مذاکره را اعلام میکند، شروط سخت و فشارهای بیشتر میتواند ایران را مجبور به انتخاب بین دیپلماسی یا مقاومت کند. از سوی دیگر، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها تهدید جدی است که باید با دیپلماسی فعال و بهرهگیری از شکافهای بینالمللی مدیریت شود.
ترامپ در میان اروپاییها چندان محبوب نیست: بر اساس یک نظرسنجی در ماه مارس، تنها شش درصد از فرانسویها و هشت درصد از ایتالیاییها او را «دوست اروپا» میدانند. این تصویر منفی، پیامدهایی برای رهبران ملیگرا در اروپا دارد. هرچه مواضع ترامپ بیشتر بهعنوان تهدیدی برای اروپا تلقی شود، رأیدهندگان در کشورهایی مانند ایتالیا و فرانسه ممکن است با تردید بیشتری به سیاستمداران محلی با رویکردهای مشابه اعتماد کنند.
بازارهای مالی بهسرعت نگرانی خود را از بازداشت اماماوغلو نشان دادهاند. در سه روز پس از این رویداد، شاخص بورس ترکیه با اُفتی قابلتوجه مواجه شد و ۱۶.۳ درصد کاهش یافت. به گفته تحلیلگران، برای جلوگیری از سقوط شدید لیر، بانک مرکزی ترکیه ناچار شده حدود ۲۶ میلیارد دلار از ذخایر ارزی خود را وارد بازار کند. این تنها آغاز ماجراست. با تشدید اعتراضات و ادامه حبس اماماوغلو، فشار بر لیر ترکیه همچنان رو به افزایش است. در همین حال، تحت سایه ابرهای گاز اشکآور که معترضان را در خیابانها فراگرفته، چشمانداز دموکراسی ترکیه نیز بهسرعت در حال کمرنگ شدن است.
ایالات متحده، در واکنش به حملات حوثیها به کشتیها در حمایت از غزه، عملیات نظامی جدیدی علیه این گروه در یمن آغاز کرد. این عملیات که با هدف بازدارندگی و تضعیف قدرت حوثیها انجام میشود، به کشته و زخمی شدن دهها نفر منجر شده است. در همین حال، حوثیها با تهدید به هدف قرار دادن کشتیهای آمریکایی در دریای سرخ، از خود واکنش نشان دادهاند. دولت ترامپ این حملات را بخشی از راهبرد مهار ایران اعلام کرده است، در حالی که عربستان سعودی همچنان در تلاش است تا از گسترش تنشهای منطقهای جلوگیری کند.
با توجه به این معادلات، ایران ناچار است گزینههای جایگزینی را بررسی کند که بتواند بدون پذیرش الزامات واشنگتن، از افزایش تنشها جلوگیری کند. بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک منطقهای و بینالمللی، تقویت ائتلافهای اقتصادی و امنیتی با دیگر قدرتهای جهانی، و ایجاد فضای جدید برای مذاکره در قالبهایی که از چارچوب مطلوب آمریکا خارج باشد، میتواند بهعنوان راههایی برای خروج از بنبست فعلی مطرح شود.
بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و سیاستهای غیرقابل پیشبینیاش، اروپا را به بازنگری در راهبردهای امنیتی و کاهش وابستگی به ایالات متحده واداشته است. تصویب بودجه دفاعی کلان توسط آلمان و تلاش اروپا برای ایجاد یک اتحاد آتلانتیک مستقلتر، نشاندهنده تمایل به خوداتکایی بیشتر است. با این حال، چالشهای داخلی، تورم و خطرات ملیگرایی افراطی موانعی جدی بر سر راه این تحول هستند.
در این شرایط، حزب جمهوریخواه خلق تصمیم گرفت کنگره خود را در تاریخ ۲۳ مارس برگزار کند. این حزب از مردم سراسر ترکیه و نه فقط اعضای حزب دعوت کرد تا در این کنگره شرکت کنند و اکرم اماماوغلو را بهعنوان نامزد خود معرفی کنند. در میان موج اعتراضات، «اوزگور اوزل»، رهبر حزب جمهوریخواه خلق گفت: «ما با چیزی جز یک کودتای مدنی روبهرو نیستیم.»
ترامپ در پی بازآفرینی اقتصاد آمریکا به سبک دولتهای نفتخیز خلیج فارس است؛ دولتی که بر توسعه انرژی، پروژههای بزرگ و سرمایهگذاریهای جسورانه تکیه دارد. اتحاد او با عربستان سعودی، از گلف و هتلداری تا پروژههای فناورانه و سرمایهگذاریهای کلان، نشاندهنده مدل تکنوکاپیتالیسم اقتدارگرایی است که ارزشهای دموکراتیک را به حاشیه میراند. در این رویکرد، اگر چه وعدههای اغراقآمیز و رفتارهای بیثبات ممکن است سودآور به نظر برسند، اما میتوانند اعتماد سرمایهگذاران و زنجیرههای تأمین را به خطر اندازند.
علاوه بر این، اسرائیل طی روزهای اخیر چندین حمله هوایی علیه مواضع حزبالله در لبنان انجام داده است. یکی از مقامات اسرائیلی این حملات را هشداری برای حزبالله دانست و تصریح کرد که این اقدام مشابه واکنشهایی است که پس از حملات ۷ اکتبر انجام شد. در شرایط فعلی، اسرائیل و ایالات متحده بهطور هماهنگ عمل میکنند و اسرائیل تلاش دارد نشان دهد که همچنان از حمایت کامل واشنگتن در مقابله با دشمنانش برخوردار است.
ترامپ با پیروی از روشهای مستبدانه، به جای نوآوری انقلابی، گذشتهای واپسگرا را احیا میکند. سیاستهای او از تعرفههای تجاری تا برتری نژادی و خروج از همکاریهای بینالمللی، رویکردی خلاف آرمانهای انقلابی آمریکا در ۲۵۰ سال پیش است. با وجود این که رهبر انقلابی کلاسیکی نیست، تأثیر سیاستهایش در تغییر نهادهای دموکراتیک و ارزشهای اساسی آمریکا مشهود است.
دونالد ترامپ که رهبر جنبش «آمریکا را دوباره عظیم کنیم» است، همزمان بزرگترین نقطهقوت و ضعف این جنبش محسوب میشود. سیاستهای تجاری او بهویژه تعرفههای غیرمنتظره، اقتصاد آمریکا را متزلزل کرده و باعث افزایش تورم و نارضایتی عمومی شده است. در حالی که برخی از تصمیمات اقتصادی و امنیتیاش مخاطرهآمیز هستند، ترامپ به اتخاذ رویکردهای اقتدارگرایانه ادامه میدهد. این سیاستها، اگرچه در کوتاهمدت حمایتهایی برای او به ارمغان آورده، در بلندمدت جنبش او را در معرض فروپاشی قرار داده است.
حامیان ترامپ او را منجی آمریکا میدانند، اما سیاستهای او، از ملیگرایی پوپولیستی تا حمایت از اکثریت سفیدپوست، بر تشدید شکافهای داخلی و تضعیف جایگاه جهانی آمریکا دامن زده است. درحالیکه چین نفوذ اقتصادی و نظامی خود را گسترش میدهد، ترامپ با کاهش تعهدات بینالمللی، متحدان را به سوی قدرتهای نوظهور سوق داده است. این قمار، نهتنها نظم جهانی را تضعیف میکند، بلکه در بلندمدت به زیان خود آمریکا تمام خواهد شد.
بعید میدانم پای ایران به این ماجرا کشیده شود. اگر برخی اینطور تصور میکنند که انصارالله نیروی نیابتی ایران است، یک تلقی نادرست است. انصارالله با حمایتی که از مردم غزه انجام میدهد همیشه به طور شفاف اعلام کرده هدفش از این اقدام به هم زدن امنیت خطوط دریایی نیست یعنی مسئولانه این موضوع را قبول دارد که خطوط باید امن باشد. تنها هدف انصارالله این بود که اسرائیل را زیر فشار بگذارد که غذا و دارو را از مردم غزه محروم نکند. اتفاقا این به عهده جامعه جهانی بود که در این رابطه اقدامی انجام دهد تا انصارالله مجبور نباشد تا این مرحله پیش برود و به عملیات نظامی رو بیاورد. استفاده اسرائیل از غذا و دارو به عنوان یک اسلحه و تحریم مردم غذه یک جنبه جنایت جنگی دارد و شاهد کم کاری نهادهای بین المللی، سازمان ملل و امثالهم هستیم.