بازخوانی پرونده انفجار دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی
پس از فرار کشمیری به خارج از کشور تا مدتها از او خبری نبود. با این حال، سالهای ابتدایی دهه ۹۰ برخی منابع مدعی شدند که او را در آلمان به همراه محمدرضا کلاهی دیدهاند. همان عامل نفوذی و تروریستی که همچون کشمیری با سازمان مجاهدین در ارتباط بود.
روایت وزیر شهید رجایی از حادثه
هادی منافی وزیر بهداری دولت شهید رجایی درباره حادثه انفجار دفتر نخستوزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ گفت: منافقین در آن زمان حتی خود را به تشییع جنازه هم رسانده بودند و در حقیقت تشییع جنازه صوری برای کشمیری توسط منافقین انجام شد. هرچند تعدادی دستگیر شدند، اما عامل اصلی بمبگذاری هیچگاه دستگیر نشد و همچنین کسانی که کشمیری را فراری دادند هرگز شناسایی نشدند. در آن زمان منافقین ابتدا بمب را کار میگذاشتند و بعد از آنکه از محل حادثه دور میشدند، بمبها منفجر میشدند.
عضو سابق سازمان مجاهدین خلق میگوید: در مورد انفجار دفتر نخستوزیری و دفتر حزب جمهوری اسلامی، فکر نمیکنم کسی در بین اعضاء، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان وجود داشته باشد که نداند آن انفجارها کار سازمان بوده است.
روایت محمدمهدی کتیبه از بازماندگان انفجار دفتر نخستوزیری
من فقط یادم است شبی که بیمارستان بودیم، بعد از انفجار گفتند کشمیری اینقدر سوخته بوده که قابل تشخیص نیست و چیزی از او باقی نمانده است و تنها یک مشت خاکستر از او جمع کرده و درون یک پلاستیک ریختهاند. افرادی شاید بودهاند که میخواستند کشمیری را شهید قلمداد کنند.