نشنال اینترست فاش کرد؛
«نفوذ ایران در اردن با توجه به حمایت این کشور از آرمان فلسطین میتواند افزایش قابل توجهی یابد. همزادپنداری مردم اردن با تفکرات ایران و در عین حال وسعت قابل توجه مرزهای اردن با اسرائیل، همه و همه میتوانند نوید دهنده چالشهای امنیتی تازهای برای تل آویو باشند.»
البته رویکرد آمریکا و اروپا در پرداختن به سه نگرانی مزبور، تفاوتهای عمدهای دارد. آمریکا، برای وادار کردن ایران به مذاکره درباره سه نگرانی یادشده، با آغاز کردن سیاست معروف به «کارزار فشار حداکثری» دیپلماسی قهرآمیز را در پیش گرفت. این در حالی است که اروپاییها میگویند باید در عین حفظ برجام، «از طریق دیپلماسی و به شکلی معنادار» به نگرانیهای سه گانه پرداخت.
اما فارغ از اینکه چنین پلتفرمی ایجاد شود یا نه، با توجه به تنشهای فزاینده منطقهای و همچنین خاتمه یافتن گامهای کاهش تعهدات هستهای، بعید است که در کوتاه مدت، برجام به لیست اولویتهای مناسبات ایران و آمریکا بازگردد. چرا که از یک طرف، آمریکاییها برجام را یک توافق پایان یافته میبینند. دونالد ترامپ در اولین سخنرانی پس از پاسخ موشکی ایران به آمریکا، از سایر اعضای این توافق خواست که «بقایای» برجام را رها کنند و به فکر یک توافق جدید باشد. از سوی دیگر، ایران هرگونه مذاکره در شرایط تحریم را منتفی دانسته و در عین حال از اتخاذ اقداماتی که ممکن است به نابودی کامل برجام منجر شوند، خودداری کرده است.
اما آیا رویکرد جدید اسرائیل بدون مخاطره است؟ مئیر معتقد است که سیاست بنت در بالا بردن هزینههای ایران، بدون ریسک نخواهد بود. به نوشته این تحلیلگر، لیست اتفاقاتی که مستلزم انتقام ایران هستند، در حال بزرگ شدن است و روز حساب دیر یا زود فرا خواهد رسید.
اگر این گمانهزنی درست باشد، تحت کنترل درآوردن حشد الشعبی میتواند نشانهای از این امر باشد که آمریکا تقابل با ایران را اجتنابناپذیر میداند و برای اینکه خسارتهایش در چنین تقابلی را به حداقل برساند، تصمیم گرفته نیروهای نزدیک به ایران در منطقه را تا جای ممکن تضعیف کند.
همین مقام در ادامه مدعی شد که پیام جلسه چهارجانبه اطلاعاتی به بشار اسد این بود، که او باید مانند پدرش، حافظ اسد، رئیسجمهور سابق سوریه، با ایران رفتار کند.