چند ماهی بود که با مرد متأهلی به نام کامبیز رابطه پنهانی داشتم تا اینکه مادرشوهرم فهمید. از ترس اینکه او این موضوع را به شوهرم خبر بدهد نقشه قتلش را با کامبیز طراحی کردیم؛ بنابراین او را از قزوین به تهران کشاندیم و پس از کشتن مادرشوهرم، جسدش را درون چاهی انداختیم. با توجه به اعترافهای زن جوان، کامبیز هم دستگیر شد و متهمان نخستینبار در شعبه پنجم دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شدند.