چهار ضربه چاقو به پهلو، شکم و قفسه سینه او زد، همان لحظه تصمیم سوزاندن جسد در بیابانهای پرند را گرفت. جسد را به بیابانهای پرند انتقال دادیم و آنجا به آتش کشیدیم.
با بررسی بسیاری از پروندههای قتل در محاکم ایران که در آن زنی متهم به ارتکاب قتل همسر خویش شده است، مشاهده میشود این افراد علت ارتکاب جنایت را اینگونه توجیه کردهاند که چون راهی برای جدایی از همسر نداشته و شوهر نیز حاضر به طلاق نبوده است، تنها مسیر خود را قتل همسر یافتهاند.
من به امید خوشبختی به ایران آمدم. وقتی وارد خانه شوهرم شدم، فهمیدم همهچیز با آنچه خیال میکردم خیلی فرق دارد. شوهرم معتاد و بسیار بداخلاق بود. در ۲۰ روزی که زنش بودم بارها من را کتک زد و از اتاق بیرون انداخت. او مرد خشنی بود. به من میگفتند مرد همیشه زنش را میزند و این اصلا اشکالی ندارد و تو نباید ناراحت شوی. از طرفی از روز اولی که برادرشوهرم به نام شیرمحمد را دیدم، عاشقش شدم. او خیلی با برادرش فرق داشت. من از ابتدا هم فکر میکردم قرار است با شیرمحمد ازدواج کنم، اما بعد دیدم شوهرم شیرعلی است
زن جوان و همدستش پای میز محاکمه میروند
من وقتی با شوهر سابقم ازدواج کردم فکر میکردم با او زندگی خوبی خواهم داشت، اما بعد از مدتی او مرا وادار میکرد که با مردان غریبه رابطه داشته باشم و مدام از من میخواست از این راه پول درآورم، اما من قبول نمیکردم و همیشه با هم اختلاف داشتیم تا اینکه در این مدت با مردی به نام احسان آشنا شدم. او مرد خوبی بود و من را دوست داشت و من هم عاشقش شدم. موضوع را به احسان گفتم و تصمیم به قتل گرفتیم. شب حادثه مقداری داروی خوابآور به شوهرم دادیم و بعد هم با همدستی احسان او را خفه و جسدش را در حیاط خانه خودش زیر یک درخت دفن کردیم.
متهم درباره محتوای پیامکهایی که فرستاده و در آن درخواست کرده بود که کامبیز شوهرش را بکشد گفت: این پیامکها را شوهرم و دختر خواهرشوهرم فرستادند؛ من سواد ندارم و نمیدانم محتوای آنها چیست. متهم درباره علاقهاش به کامبیز گفت: من به او علاقهای نداشتم و فقط به او پناه برده بودم. من او را دوست نداشتم؛ شوهرم با من بدرفتار بود و آنقدر اذیتم میکرد که به یک پناهگاه نیاز داشتم و کامبیز پناهگاه من بود.
زن متهم به قتل ادعا کرد:
محمود بعد از حدود یک سال جستوجو بالاخره بهعنوان پیک موتوری در یک شرکت خدماتی مشغول به کار شد و بعد از آن ما با هم عروسی کردیم اما هنوز مدتی زیادی از ازدواجمان نگذشته بود که محمود را اخراج کردند. آن زمان بود که فهمیدم شوهرم معتاد است و شیشه مصرف میکند. مصرف او بهحدی زیاد شده بود که دیگر نمیتوانست سر کار برود و از صبح تا شب در خانه میماند. من که چارهای نداشتم...
زنی که متهم بود با همدستی مرد مورد علاقهاش شوهرش را به قتل رسانده است، از اتهامش تبرئه شد.