زن جوان سوار خودروی پژو شد و به راننده گفت دربست. تازه از مطب دکتر میآمد و حالش اصلا خوب نبود. راننده جوان هنوز چند کیلومتری نرفته بود که برگشت و از زن جوان خواست تا بیاید جلو و روی صندلی کنار راننده بنشیند. این حرف راننده برای زن جوان کمی مشکوک به نظر میرسید. با خودش گفت که این مرد حتما نقشهای در سر دارد و پرسید: «برای چی بیایم جلو؟ من راحتم.» راننده جوان کسی نبود جز مردی که پلیس از ماهها قبل در تعقیب او بود.
کارآگاهان با شنیدن اظهارات شاکی راهی محل وقوع جرم شدند و در تحقیقات اولیه و بررسی های میدانی موفق شدند شماره پلاک خودروی متهم را بدست آورند. همچنین با انجام رصدهای اطلاعی مشخص شد که خودروی پراید سرقتی بوده و در پانزدهم فروردین ماه از محله کن سرقت شده است.
متهم دستگیر شده تحت بازجویی قرار گرفت و در حالی که در تحقیقات اولیه منکر ارتکاب بزه انتسابی بود، پس از مواجهه با دلایل و مدارک به دست آمده و روبه رو شدن با شکات لب به اعتراف گشود و به دو فقره آزار و اذیت زنان اعتراف کرد
«۱۰ سال قبل به شیشه اعتیاد پیدا کردم. عامل این اعتیاد یک دخترجوان بود که میخواستم با او ازدواج کنم، اما در اوج اعتیاد و وابستگی مرا رها کرد. سه بار به زندان افتادم. آخرین باری که آزاد شدم تصمیم گرفتم از دختران انتقام بگیرم. در خیابانهای قیطریه پرسه میزدم و با دیدن دختر یا زن جوانی که منتظر ماشین بودند آنها را بهعنوان مسافر سوار میکردم. اما بعد از طی مسافتی، مسیرم را تغییر میدادم و وارد خیابان خلوتی میشدم. با چاقو یا پیچ گوشتی آنها را تهدید میکردم و بعد از آزار و اذیت و سرقت وسایلشان، آنها را از ماشین بیرون میانداختم، چون شیشه میکشیدم واقعاً متوجه نبودم چه کار میکنم».
گزارشی جدید فاش کرده که سازمانهای خیریه تجاوز کارکنانشان به زنان بیپناه را پنهان کردهاند
این گزارش در پی انتشار اخباری از سوءاستفاده جنسی برخی از کارکنان سازمانهای مشهور خیریه نظیر آکسفام و Save the Children تهیه شد. این اخبار کمیته تحولات بینالمللی مجلس عوام انگلیس را بر آن داشت که هیأت تحقیقی را دراین خصوص تعیین کند.
مردی در پوشش دکتر پوست و زیبایی و با سوءاستفاده از هویت یک پزشک عمومی، اقدام به آزار و اذیت زنان میکرد.
مردی که با جعل عنوان پستچی وارد ساختمانهای مسکونی میشد و به زنان تعرض میکرد، به دار آویخته شد.
زندگی آمریکایی «سامانتا سالی»، در یک تعطیلات، زیرورو و به ضربوشتم، تجاوز گروهی، شکنجه و فیلمهای تبلیغاتی خلافت خودخوانده داعش تبدیل شد.
اعتراف جوان مسافرکش:
اعتراف جوان مسافرکش: «من متأهل هستم و کارم مسافرکشی است، اما متأسفانه گرفتار وسوسههای شیطانی شدم. وقتی هم میدیدم زنان و دختران جوان التماس میکنند و با گریه از من میخواهند که با آنها کاری نداشته باشم لذت میبردم و...»
متهم سابقهداری که بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف مرتبط با آزار و اذیت جنسی، آتش سوزی عمدی و سرقت اماکن در تهران، ورامین و استان اصفهان تحت پیگرد قانونی بود، دستگیر شد.