از روز گذشته تا کنون، بقایی و همراهانش بخش جدیدی از سناریوی بست نشینی در حرم عبدالعظیم را کلید زدهاند.
آیا اینگونه که او الان آزادانه در حرم حضرت عبدالعظیم فریاد می زند که فلانی و بهمانی را ما نمی خواهیم،دیگر هم می توانستند آزادنه فریاد بزنند که او را نمی خواهند؟ البته که می توانستند فریاد بزنند او را نمی خواهند!اما سرنوشت آنانی که فریاد می زدند او را نمی خواهند در اختیار سعید مرتضوی دادستان مورد علاقه احمدی نژاد قرار می گرفت!
واقعا ارتباط ما با این امام در چه ویژگیهایی است جز اینکه در یک پهنه جغرافیایی هستیم؟ جز اینکه راه مشهدش به روی ما باز است و بیویزا و گذر نامه میتوانیم برآن خاک بهشتی گذر کنیم؟
بهراستی اگر این «شوی سیاسی» را اصلاحطلبان یا هر جناح سیاسی دیگری بهراه انداخته بودند، رسانههای اصولگرا چه میکردند؟ آیا مثل حالا سکوت میکردند؟ بعید است آنان چنین اغماضی روا دارند.
برادر و رئیس دفتر مرحوم هاشمی رفسنجانی به فرارو می گوید احمدی نژاد می خواهد با رفتارهای خود بگوید مخالف نظام است.
خبر را که میشنوی انگار یکی از روایتهای تاریخی دوران مشروطه را مرور میکنی. دو نفر از مسئولان دولت محمود احمدینژاد که به دادگاه احضار شدهاند با حضور در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بستنشینی خود را آغاز کردند.
احمدینژاد بعد از آغاز بست نشینی بقایی و جوانفکر به حرم عبدالعظیم رفت.
حمید بقایی، علی اکبر جوانفکر و حبیب الله جزء خراسانی به دلیل آنچه که ابراز نارضایتی از روند رسیدگی به پرونده قضایی شان، شکایت و احقاق حقوق خود خوانده اند برای بست نشینی راهی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) شدند.
حمید بقایی، علیاکبر جوانفکر و حبیبالله جزء خراسانی در اطلاعیهای اعلام کردند: امروز به سنت آشنای بستنشینی، به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) پناه میبریم!