ابراهیم مصیبی با افسوسی در صدایش میگوید: «زهرا خیلی پیشتر وصیت کرده بود که اعضای بدنش را اهدا کنند. من به خواست خودش و برای اینکه افراد دیگری بعد از او بتوانند زندگی کنند، با این کار موافقت کردم؛ پسرم ناراضی بود و تصور میکرد ما قرار است اعضای بدن مادرش را بفروشیم. او میگفت چرا باید مادرم را تکه تکه زیر خاک بفرستیم؟»