۳ سناریویِ آخرالزمانی در مورد سیاست جهانی چین
برخی تحلیلگران بر این باورند که اگر روندِ رشد اقتصادی چین متوقف شده و یا معکوس گردد، شرایط برای چین تا حد زیادی تغییر خواهد کرد و این کشور با چالشهای جدی و عدیده ای، در ابعاد داخلی، منطقهای و بین المللی رو به رو خواهد شد. به بیان ساده تر، چین دچار نوعی عدم توازن خواهد شد که میتواند تبعات به شدت منفی را برای آن به دنبال داشته باشد. در این فضا، هیچ بعید نیست که رهبران چین دست به یک ماجراجویی بزرگ نظامی بزنند.
از ماجرای بالن تا هات داگ شدن هواپیمای امریکایی
مجموعهای از مشکلات زمانی رخ میدهند که ساختارهای نهادی بوروکراتها را تشویق میکنند تا عمدا حقیقت را تحریف کنند یا آنان را از بیان حقیقت به قدرت منصرف سازند. در چنین مواردی اطلاعاتی که رهبران دریافت میکنند بازتاب دهنده چیزی است که بوروکراتها فکر میکنند رهبران میخواهند بشنوند.
اگر چین در تله غرب بیفتند و با تایوان وارد جنگ شود، استدلال اصلی جهان غرب که چین نیز یک قدرت امپریالیستی و استعمارگر است را تایید میشود و اساسا گفتمان چین در نظام بین المللی با بحران هویتی رو به رو میسازد. مسالهای که حامل تبعات و پیامدهای منفی برای چینیها خواهد بود و میتواند بر منافع کلان اقتصادی و سیاسی آنها اثرگذاری منفی بگذارد.
نکته قابل تامل در مورد نوعِ کنشگری چین در معادله جنگ اوکراین و به ویژه رویکرد آن به روسیه این است که رهبران و سیاست سازان چینی، به کنشگری در صرفا یک نقش خود را محدود نکردهاند و در آنِ واحد، چندین نقش و مدل بازیگری را متناسب با منافع خود در پیش گرفته اند.