تلاش سفیدبرفی برای کاملتر کردن این داستان بیشتر زمانی موفق است که این کار را در مقیاس بزرگتری انجام میدهد. ورود به پسزمینه سفیدبرفی، جایگاه او در این پادشاهی و رابطهاش با ملکه شرور از انتخابهای هوشمندانهای هستند که تنها باعث میشود این داستان فانتزی به هم پیوستهتر و منسجمتر به نظر برسد. این دیگر تنها داستان یک ملکه در برابر زیباترین فرد جهان نیست؛ اکنون داستان رهبری استبدادی، ثروتمند و خودخواه است که باید با همدلی، مهربانی و امید رقابت کند (و چه کسی نمیتواند با این موضوع ارتباط برقرار کند؟).
دیزنی اولین نمایش هالیوودی « سفید برفی » را ۱۵ مارس انجام میدهد، اما قصد ندارد مانند همه پیشنمایشهایش، مراسم فرش قرمز برگزار کند.
اگر آنچه دربارۀ علاقۀ دیوانهوار هیتلر به انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» گفته میشود درست باشد، دلیل آن را باید در گرایش هیتلر به زندگی سنتی روستایی و همینطور ریشههای آلمانی افسانۀ سفیدبرفی جستجو کرد.
از آنجایی که این داستان در مورد یک شاهزاده خانم آلمانی بود، روسای دیزنی به دلیل دادن نقش اصلی به زگلر لاتین تبار مورد انتقاد قرار گرفتند. خانم زگلر قبلاً به اقداماتی که سازندگان این فیلم برای اصلاح برخی موارد به کار برده اند اشاره کرده بود و ادعا کرد که داستان نیاز به اصلاح دارد.
در نگارش نخست سفید برفی برادران گریم، ملکه به عنوان مادر بیولوژیکی سفید برفی معرفی میشود که آرزوی داشتن فرزندی مثل سفید برفی را دارد. خیلی طول نمیکشد که این آرزوی او به واقعیت تبدیل شده و دختری به دنیا میآید که نام سفید برفی کوچولو به خود میگیرد.