میدانستم تیروئید روی سرنوشت من خیلی تأثیر میگذارد. بههمیندلیل دنبال راهی بودم که جراحی نکنم. تا اینکه داییام گفت یکی از بناهای ساختمانش انرژیدرمانی بلد است. من این فرد به نام سعید را از قبل میشناختم. مدتی که با داییام کار میکردم به ساختمان نیمهکاره رفتوآمد داشتم و او را دیده بودم. همیشه طوری رفتار میکرد که هر کسی به او اعتماد میکرد.