همه چیز مثل یک فیلم سینمایی بر اساس سناریوی مشخصی پیش میرود. دختر جوان خودش را آناهیتا معرفی میکند و بیمقدمه میگوید: «من بیستوشش سالمه، لیسانس مدیریت دارم، یک سال همه جا دنبال کار گشتم، اما فایدهای نداشت. الان ٦ ماه است که در این مجموعه کار را جدی شروع کردهام و درآمد خوبی هم داشتم، تا الان ٣٥٠٠ دلار پورسانت گرفتم.» از آناهیتا درباره خریدش و هزینهای که پرداخت کرده سوال میکنم، میگوید رقم دقیقش را نمیداند؛ چون قیمت دلار این روزها هر ساعت تغییر میکند، اما حدود ٢٠میلیون تومان پرداخته است.