نصرت الله تاجیک در یادداشتی درباره ابوالقاسم سرحدیزاده مینویسد: یک کارتابل در یک دست و یک سیگار در دست دیگرش بود و از عرض خیابان آزادی عبور میکرد تا به آن وزارت (کار و امور اجتماعی) برود در پاسخ به خبرنگار صدا و سیما که سوال کرد قصد دارید منبعد چه کار کنید؟ با مزاح و ملاحت گفت: کاری جز وزارت بلد نیستم!