
برخی خودروسازان چینی، به ویژه برندهای در سطح جهانیتر، تمایلی به امضای قراردادهای رسمی یا انتقال فناوری با شرکتهای ایرانی نشان نمیدهند.
نمایشگاه خودروی شانگهای از تسلط چین بر صنعت خودروی جهان و حرکت سریع به سمت خودروهای الکتریکی و هیبریدی حکایت دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد، با این حال خودروسازان چینی بهدلیل ملاحظات سیاسی و اقتصادی، به حضور در ایران با احتیاط مینگرند. درحالیکه ایران به دنبال بهرهمندی از فناوریهای نوین است، چینیها تمایل به همکاریهای محدود و غیرمستقیم دارند.
خبرنگار اعزامی به نمایشگاه خودروی شانگهای - نمایشگاه بینالمللی خودروی شانگهای ۲۰۲۵ بار دیگر قدرت بی رقیب چین در صنعت خودروی جهان را به رخ کشید. درحالی که جهان در حال عبور از دوران خودروهای بنزین سوز و حرکت به سمت محصولات هیبرید و الکتریکی است، برندهای چینی با شتابی کم نظیر، گوی رقابت را از غولهای سنتی ربودهاند. با این حال امسال در بیست و یکمین نمایشگاه شانگهای، فراتر از یک نمایشگاه تجاری صرف، چینیها صحنهای از اقتدار صنعتی، نوآوری تکنولوژیک و جاه طلبی جهانی را در معرض نمایش قرار دادند.
با این صحنه اقتدارگرایانه در ظاهر به نظر میرسد که صنعت خودروی ایران به شریکی مطمئن تکیه زده است؛ شریکی که به پشتوانه سند همکاری ۲۰ ساله ایران و چین و سابقه نقش آفرینی در دوره پنج ساله تحریمها، نویدبخش تداوم همکاریهای مشترک است.
با این حال در واقعیت ماجرا کمی پیچیده است. بسیاری از خودروسازان چینی که چشم انداز ورود به بازارهای آمریکا و اروپا را در سر دارند، تمایل چندانی به تعمیق حضور در بازار ایران یا سرمایه گذاری گسترده در آن نشان نمیدهند. ملاحظات سیاسی و اقتصادی بینالمللی باعث شده است ایران برای چینیها به یک بازار پرریسک و کم اولویت تبدیل شود، هر چند در ظاهر همکاریها ادامه دارد. حال این سوال مطرح است که اولویت آنها برای چه نوع همکاری است؟
همکاریهای کنونی برندهای چینی در ایران در ظاهر روندی مثبت دارد، اما در عمل با فقدان تعهدات واقعی همراه است. خودروسازان چینی بدون آنکه سرمایه گذاری خاصی در کشور انجام داده یا الزامات داخلی سازی را رعایت کرده باشند، از امتیاز واردات قطعات مونتاژی و دریافت ارز برخوردارند.
در این میان، ضعف در ارائه خدمات پس از فروش و نبود پاسخگویی در برابر نارضایتی مشتریان ایرانی، شکاف بزرگی را در نظام نظارت و حمایت از حقوق مصرف کنندگان نمایان کرده است.
این خلأ نظارتی، عملا چینیها را در موقعیتی بدون ریسک و بدون مسوولیت در بازار ایران قرار داده است. در حال حاضر بسیاری از محصولات چینی خدمات فروش و خدمات پس از فروش مناسبی ندارند و از تعهدات خود برای تحویل خودرو عقب هستند با این حال وزارت صمت بدون در نظر گرفتن حقوق مصرفکنندگان، همچنان مجوز فروش خودروهای چینی را صادر میکند.
با وجود تمام امتیازهایی که ایران برای تولید خودرو در اختیار چینیها قرار داده باز هم، خودروسازان این کشور ترجیح میدهند برای تولید در ایران دست به عصا حرکت کنند تا شامل تحریمهای بینالمللی نشوند.
آنچه در ظاهر مشخص است چینی ها، به واسطه تهدیدات مستقیم دونالد ترامپ مبنی بر تحریم شرکتهای فعال در ایران، بهشدت محتاط شدهاند، اما همچنان از منظر قیمتی و انعطاف در قراردادها، نزدیکترین گزینه برای شرکای ایرانی به شمار میروند.
این در حالی است که خودروسازان اروپایی، کرهای و ژاپنی حتی کوچکترین نشانهای از تمایل به بازگشت یا مذاکره رسمی بروز نمیدهند و در عمل، ایران را از نقشه فعالیتهای بینالمللی خود خارج کردهاند.
همانطور که عنوان شد در شرایط کنونی نیز، دیگر خبری از رقابت شدید برندهای چینی برای امضای قرارداد با ایران (همچون دهه ۹۰) نیست؛ بلکه اکنون مذاکرات با وسواس بیشتری صورت میگیرد، شرایط همکاری سختتر شده و بسیاری از برندهای مطرح، همکاری در قالب صادرات قطعه یا مونتاژ CKD را به سرمایه گذاری مستقیم یا انتقال تکنولوژی ترجیح میدهند.
این رویکرد دوگانه نشان میدهد که اگرچه بازار ایران برای چینیها جذابیت دارد، اما ریسکهای سیاسی و فشارهای احتمالی واشنگتن نمیتواند نادیده گرفته شود. به بیان دیگر، چینیها امروز برای حفظ دسترسی به بازارهای حساس جهانی، «هم ایران را میخواهند و هم از ایران میترسند».
از سوی دیگر مدیران خودروساز نیز در فضای تحریمی کشور بهشدت به دنبال چینیها هستند. بهطوریکه نمایشگاه خودروی شانگهای امسال، در حالی که افق مذاکرات ایران و آمریکا روشنتر از گذشته به نظر میرسد، شاهد حضور پررنگ مدیران صنعت خودروی ایران بود.
مدیرانی که در راهروهای شلوغ و رنگارنگ نمایشگاه، با نگاهی دقیق و حسابگرانه، کنار هر غرفه میایستادند و خودروهای به نمایش گذاشته شده را نه صرفا به عنوان بازدیدکننده، بلکه با نگاه یک خریدار بالقوه ارزیابی میکردند. اغلب این مدیران تنها نگاه به چینیها داشتند و ظاهرا شراکت دوباره با اروپاییها و دیگر خودروسازان مطرح غیرچینی را به فراموشی سپردند.
با توجه به بیرغبتی چینیها به سرمایهگذاری در ایران حالا مشخص نیست که مدیران ایرانی به چه مذاکرات و قراردادهایی تن دهند. قراردادهایی با اختیار تام برای حضور صرف چینیها در بازار ایران یا قراردادهایی که قدرت چینیها را در خودروسازی به نمایش بگذارد؟ آنچه از ظواهر امر مشخص است گزینه اول با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور محتملتر به نظر میرسد.
روند غالب در نمایشگاه شانگهای کاملا آشکار بود: پایان دوران خودروهای درون سوز سنتی. خودروسازان چینی با تمرکز بر خودروهای الکتریکی، هیبرید و مفهومی، یک تغییر جهت راهبردی و آینده نگرانه را به تصویر کشیدند.
برندهایی، چون BYD، NIO و چری، جیلی و ... نهتنها مدلهای تولید انبوه الکتریکی خود را در معرض نمایش گذاشتند بلکه با معرفی کانسپتهای پیشرفته، تصویری روشن از چشم انداز فردای حمل ونقل ارائه دادند.
BYD با رونمایی از مدلهای جدید در پلتفرم اختصاصی e-Platform ۴.۰ نشان داد که در زمینه مهندسی پلتفرمهای تمام الکتریکی به بلوغی مثال زدنی رسیده است.NIO نیز با نمایش نسل جدید باتریهای نیمه جامد و خودروهای برقی هوشمند با قابلیت رانندگی خودکار، بر رقابت با تسلا و سایر خودروسازان پیشرو تاکید کرد. حتی برندهایی، چون چانگان، جیلی و چری که روزگاری به ساخت خودروهای اقتصادی معروف بودند، حالا با عرضه محصولات الکتریکی پیشرفته خود را به عنوان بازیگران جدی در صحنه جهانی مطرح کردهاند.
اما پیامی که از نمایشگاه شانگهای امسال به سراسر جهان مخابره شد، واضح بود: چین دیگر یک «پیرو» در صنعت خودرو نیست؛ این کشور حالا در جایگاه یک «رهبر» قرار گرفته است.
تسلط چین بر زنجیره تامین باتریهای لیتیومی، فناوریهای کلیدی مانند شارژ فوق سریع و قیمت گذاری رقابتی باعث شده تا این کشور نقش تعیین کنندهای در شکل دهی آینده صنعت خودرو ایفا کند. سرمایه گذاری عظیم دولت چین در زیرساختهای حمل ونقل برقی، همراه با حمایتهای مالی و تسهیل صادرات، شرایطی را خلق کرده که برندهای چینی را به سرعت در مسیر جهانی شدن قرار داده است.
هر چند چینیها حالا مسیر رهبری خودروسازی جهان را طی میکنند با این حال با وجود اعتماد به نفس روزافزون، همچنان محتاطانه به بازارهای حساس مانند آمریکا مینگرند. سیاستهای سخت گیرانه تعرفهای دولتهای غربی، به ویژه تهدیدات ترامپ درباره تحریم شرکتهای چینی فعال در بازار ایران، فضای عدم قطعیت برای این خودروسازان ایجاد کرده است.
بسیاری از برندهای مطرح چینی که در نمایشگاه شانگهای حضور داشتند، بهطور غیررسمی تاکید میکردند که بازار آمریکا همچنان برایشان یک اولویت استراتژیک است، اما به دلیل نگرانی از تحریمهای ثانویه، از همکاری مستقیم با طرفهای ایرانی در حوزه صادرات رسمی یا سرمایه گذاری مشترک اجتناب میکنند.
در همین راستا، برخی شرکتهای چینی ترجیح دادهاند حضور خود را در بازارهای آمریکای لاتین، آسیا-اقیانوسیه و آفریقا تقویت کنند و ورود به آمریکا و اتحادیه اروپا را به بعد از تثبیت موقعیت جهانی خود موکول کنند. این استراتژی «صبر و تثبیت» به وضوح در گفتوگوهای غیررسمی حاشیه نمایشگاه مشهود بود.
همانطور که عنوان شد یکی از نکات جالب توجه نمایشگاه شانگهای امسال، حضور پرتعداد مدیران ارشد خودروسازان ایرانی بود. از ایران خودرو و سایپا گرفته تا خودروسازان خصوصی، در تلاش بودند تا در فضای رقابتی سنگین جهانی، فرصتهای همکاری جدید با چینیها را شناسایی کنند.
تحریمهای طولانی مدت علیه ایران و خروج بسیاری از برندهای اروپایی از بازار کشور باعث شده تا خودروسازان ایرانی بیش از هر زمان دیگری به شرکای چینی متکی باشند. با این حال، مذاکرات با چینیها اینبار به سادگی گذشته نبود.
همانطور که عنوان شد برخی خودروسازان چینی، به ویژه برندهای در سطح جهانیتر، تمایلی به امضای قراردادهای رسمی یا انتقال فناوری با شرکتهای ایرانی نشان نمیدهند و ترجیح میدادند همکاریها در قالب فروش قطعات یا مدلهای CKD (مونتاژ داخلی) محدود شود.
این رویکرد نشان میدهد که ریسک همکاری مستقیم با ایران برای چینیها در شرایط فعلی بالاتر ارزیابی میشود، به ویژه با توجه به فشارهای بالقوه دولت آمریکا در دوره بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت. با وجود این، برخی برندهای چینی سطح متوسط که وابستگی کمتری به بازار آمریکا دارند، همچنان ایران را یک بازار جذاب میدانند.
یک مدیر خودروساز در حاشیه نمایشگاه به خبرنگار «دنیای اقتصاد» گفت که مذاکرات صورت گرفته در حاشیه نمایشگاه، مباحثی، چون تولید مشترک خودروهای برقی اقتصادی، انتقال خطوط تولید مدلهای قدیمیتر و توسعه شبکه خدمات پس از فروش مورد بحث طرفهای ایرانی و چینی است.
آنچه مشخص است برای ایران، این فرصت طلایی است تا در شرایط تحریمهای سختگیرانه، از تکنولوژی روز دنیا بهرهمند شود و بخشی از نیاز بازار رو به رشد خود به خودروهای برقی و هیبریدی را تامین کند. اما باید توجه داشت که این مسیر بدون موانع نخواهد بود؛ از جمله مسائل بانکی، لجستیکی، تامین قطعات، و مهمتر از همه، ریسکهای سیاسی.
در هر صورت اینکه نمایشگاه شانگهای ۲۰۲۵ تنها نمایشگاهی از خودروهای لوکس و تکنولوژیهای آینده نبود؛ بلکه این نمایشگاه حاوی پیامی روشن بود و اینکه صنعت خودرو به سرعت در حال تحول است و کسی که در این موج عظیم جا بماند، برای همیشه عقب خواهد افتاد.
با این حال برای ایران، چالش اصلی امروز نه صرفا واردات خودرو یا مونتاژ قطعات، بلکه تصمیمگیری درباره آینده صنعت خودرو است. آیا باید همچنان به مونتاژ مدلهای قدیمی بسنده کند یا با سرمایه گذاری در فناوریهای نوین، خود را به موج جهانی تحول صنعت پیوند بزند؟