
اضطراب زمانی به اختلال تبدیل میشود که شدید و بیدلیل باشد و تأثیرات منفی بر زندگی فرد بگذارد، اما با صبر، کنترل و در صورت نیاز دارو، میتوان به مقابله با آن پرداخت.
فرارو- اضطراب به عنوان یک واکنش طبیعی انسانی میتواند سازگار یا ناسازگار باشد، و تشخیص تفاوت بین این دو برای مدیریت بهتر آن ضروری است.
به گزارش فرارو به نقل از واشینگتن پست، اضطراب جزئی از زندگی است و میتوان آن را به عنوان تنش یا نگرانی نسبت به یک وضعیت یا فشار شناخته شده، دانست. اما سوالی که بسیاری از مراجعه کنندگان از روان پزشک خود میپرسند این است که آیا احساس اضطراب مداوم طبیعی است یا نشانهای از مشکل جدیتر است؟ آیا این اضطراب بیش از حد است؟ اضطراب میتواند هم سازگار و هم ناسازگار باشد. در این مقاله به بررسی تفاوت میان این دو نوع اضطراب و راههای مقابله با آنها خواهیم پرداخت.
اضطراب سازگار به عنوان یک مهارت ضروری برای بقا شناخته میشود؛ چرا که دنیای پیرامون ما میتواند خطرناک و غیرقابل پیشبینی باشد. واکنش اضطراب، روشی است برای جلب توجه به تهدیدات بالقوه و آمادهسازی بدن برای مقابله با آنها. به طور مثال، اگر در معرض خطر قرار بگیریم، اضطراب میتواند منجر به رفتارهایی همچون فرار از خطر یا جستجوی راههایی برای بهبود وضعیت شود. از طرف دیگر، اضطراب زمانی به اختلال تبدیل میشود که بیش از حد باشد یا به تهدید واقعی و مشخصی مرتبط نباشد. اضطراب ناسازگار میتواند عملکرد روزمره فرد را مختل کند و تأثیرات منفی بر زندگی شخصی و شغلی او بگذارد.
یک اختلال اضطرابی میتواند بر فعالیت مغز تاثیر بگذارد و موجب شود که فرد نتواند در موقعیتهای روزانه به درستی عمل کند. یکی از تفاوتهای اصلی در اختلال اضطرابی، فعال شدن شبکههای مغزی مختلف است. شبکه برجستهسازی مغز، مسئول جلب توجه به سیگنالهای احساسی است. در اختلالات اضطرابی، این شبکه به طور مداوم و شدیدتری فعال میشود، به ویژه در موقعیتهای عاطفی شدید، که موجب ترشح هورمونهای استرس مانند کورتیزول و نوراپینفرین میشود. این وضعیت باعث میشود فرد در حالت آمادهباش بالا قرار گیرد. در اختلال اضطرابی، دیگر شبکههایی که میتوانند به ما در تغییر مسیر توجه یا تفکر آرام کمک کنند، ممکن است به اندازه کافی فعال نشوند. این منجر به تفکر غیرمنطقی و تمرکز بر تأیید تصورات نادرست میشود. به عنوان مثال، فردی که اضطراب اجتماعی دارد ممکن است دائماً احساس کند دیگران او را قضاوت میکنند، حتی اگر افراد دیگر هیچگونه قصد منفیای نداشته باشند.
اضطراب بر بدن نیز تأثیر میگذارد و باعث بروز علائمی نظیر تنفس سریع، تپش قلب، تعریق، ناراحتیهای گوارشی، بیقراری و لرزش میشود. این علائم بخشی از چرخه معیوب اضطراب هستند، به طوری که اضطراب میتواند باعث ایجاد «خطای پیشبینی بدن» شود. در این حالت، فعالسازی بیش از حد شبکه برجستهسازی مغز به بدن پیامهایی میدهد که در خطر است، حتی اگر هیچ تهدید واقعی وجود نداشته باشد. این وضعیت میتواند احساس بیاطمینانی ایجاد کند و فرد احساس کند که نمیتواند اضطراب خود را کنترل کند.
یکی از راههای مقابله با اضطراب، صبور بودن با خود است. مغز ما به طور طبیعی از دوران کودکی برای واکنشهای اضطرابی آماده میشود و این پاسخها به مرور زمان تثبیت میشوند. بنابراین، نباید خود را برای واکنشهای اضطرابی که از کنترل ما خارج هستند، سرزنش کنیم. هیچکس نمیتواند به طور دائم و کامل نسبت به تمامی موقعیتها آرام و بیهیجان باشد.
تمایز بین یک وضعیت که میتواند به رشد مقاومت منجر شود و وضعیتهای فشارزای شدید، معمولاً بر اساس میزان کنترلی است که ما بر آن داریم. نظریه «واکسن استرس» بر این عقیده استوار است که قرار گرفتن در معرض استرسهای ملایم و قابل مدیریت میتواند به تقویت مناطق مغزی کمک کند که واکنشهای عاطفی را کاهش میدهند و در نتیجه باعث ایجاد مقاومت به استرسهای آینده میشود. در مواجهه با موقعیتهای استرسزا، بهتر است که این قرارگیری تدریجی و در حد تحمل فرد باشد. قرار گرفتن در معرض اضطراب شدید و ناگهانی اضطراب میتواند باعث شود فرد تلاش کند تا از آن فرار کند و در نتیجه باور کند هیچ موقعیتی نمیتواند مدیریت شود.
اگر اضطراب مانع از عملکرد طبیعی فرد شود و دیگر روشها موثر نباشند، داروها ممکن است به کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کنند. هدف این داروها حذف اضطراب نیست، بلکه هدف این است که فرد بتواند موقعیتهای اضطرابی را به گونهای متفاوت تفسیر کند. برخی داروها به صورت روزانه مصرف میشوند و برخی دیگر تنها در مواقع نیاز (هنگام مواجهه با موقعیتهای اضطرابآور) مصرف میشوند. داروهای روانپزشکی همچنین میتوانند به فرد کمک کنند تا درگیر درمانهای دیگر مانند رواندرمانی شوند، که برای بسیاری از افراد دشوار است چرا که این نوع درمان نیاز به پردازش مسائل ناراحتکننده دارد تا مؤثر باشد.
در نهایت، اضطراب بخشی طبیعی از تجربه انسانی است، اما زمانی که شدت آن از حد طبیعی فراتر میرود و تأثیرات منفی بر زندگی فرد میگذارد، میتواند به یک اختلال تبدیل شود. مهم است که تفاوت بین اضطراب سازگار و ناسازگار را شناسایی کرده و در صورت نیاز به متخصص مراجعه کنیم تا بتوانیم راهکارهای مؤثری برای مدیریت اضطراب پیدا کنیم.