
مغز زمانی که هر دو مخروطی S (نور آبی/بنفش) و L (نور قرمز) فعال میشوند، دچار سردرگمی میشود. مغز برای غلبه بر این سردرگمی، طیف نور مرئی را به شکل یک دایره خم میکند تا قرمز و آبی بتوانند به هم برسند و رنگ بنفش حاصل شود. به این ترتیب، مغزمان ما را متقاعد میکند که رنگی را میبینیم که در واقع وجود خارجی ندارد.
عاشقان رنگ بنفش ممکن است با شنیدن این خبر شوکه شوند که رنگ مورد علاقهشان در واقع وجود خارجی ندارد! یک مطالعه جدید نشان داده که مغز انسان این رنگ را بهطور مصنوعی ایجاد میکند.
به گزارش روزیاتو، زمانی که طولموجهای نور قرمز و آبی را بهطور همزمان میبینیم، چشمها و مغز دچار سردرگمی میشوند؛ زیرا این رنگها در دو انتهای مخالف طیف نور مرئی قرار دارند. برای جبران این سردرگمی، مغز طیف نور را بهصورت یک دایره در نظر میگیرد و رنگ آبی و قرمز را به هم وصل میکند تا رنگ بنفش را بسازد. اگرچه این رنگ از نظر دیداری «واقعی» به شمار میرود، اما در اصل، نتیجه تلاش مغز برای حل تضاد میان دو طولموج متضاد نور است.
رنگهای رنگینکمان به این ترتیب هستند: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش. این رنگها «طیفی» محسوب میشوند و طیف نور مرئی را تشکیل میدهند، بهطوری که هر کدام دارای طولموج خاص خود هستند. در اینجا، منظور از «بنفش» همان انتهای کوتاهتر طولموجهای نور است، که شامل پرتوهای فرابنفش (UV) نیز میشود؛ پرتوهایی که باعث آفتابسوختگی میشوند.
وقتی نور وارد چشمان شما میشود، به سلولهای خاصی به نام سلولهای مخروطی برخورد میکند.
این سلولها به شما کمک میکنند که رنگها را ببینید و سه نوع از آنها وجود دارد: سلولهای مخروطی کوتاه (S) برای تشخیص آبی و بنفش، سلولهای مخروطی متوسط (M) برای تشخیص سبز و زرد و سلولهای مخروطی بلند (L) برای تشخیص قرمز و نارنجی. هر نوع از این سلولها به بخش خاصی از طیف نور مرئی واکنش نشان میدهد.
وقتی یک رنگ خاص نور به چشم میتابد، سلولهای مخروطی مربوط به آن فعال میشوند. سپس این سلولهای ویژه سیگنالهایی را از طریق عصب بینایی به مغز ارسال میکنند. در ابتدا، تالاموس که وظیفه پردازش حسهای بدن را برعهده دارد، این سیگنالها را دریافت میکند و فرایند درک آنچه دیدهاید را آغاز میکند. سپس این سیگنالها به قشر بینایی مغز میروند و مغز بررسی میکند که کدام سلولهای مخروطی تا چه حد فعال شدهاند. مغز با استفاده از این اطلاعات، رنگ دقیق را تشخیص میدهد.
اگر نور بین دو رنگ قرار داشته باشد، مثلاً بین آبی و سبز، ممکن است مخروطی S و M را به صورت همزمان فعال کند. مغز میزان فعالیت هر مخروطی را با هم مقایسه میکند تا رنگ نهایی را تعیین کند. این سیستم به ما این توانایی را میدهد که نهتنها رنگهای پایه، بلکه ترکیبها و سایههای بین آنها مانند فیروزهای یا سبزآبی را هم ببینیم. در مجموع، چشم و مغز ما قادر به تشخیص بیش از یک میلیون رنگ مختلف هستند.
ممکن است تصور شود که مغز رنگ بنفش را هم به همین روش پردازش میکند. بالاخره، مگر این رنگ ترکیبی از طولموجهای قرمز و آبی نیست؟
درست است، اما از آنجایی که قرمز و آبی در دو انتهای مخالف طیف نور مرئی قرار دارند، طبق منطق مغز، نباید بتوانند با هم ترکیب شوند تا رنگ جدیدی بسازند.
در نتیجه، مغز زمانی که هر دو مخروطی S (نور آبی/بنفش) و L (نور قرمز) فعال میشوند، دچار سردرگمی میشود. مغز برای غلبه بر این سردرگمی، طیف نور مرئی را به شکل یک دایره خم میکند تا قرمز و آبی بتوانند به هم برسند و رنگ بنفش حاصل شود. به این ترتیب، مغزمان ما را متقاعد میکند که رنگی را میبینیم که در واقع وجود خارجی ندارد.
با این حال، رنگ بنفش جایگاه مهمی در فرهنگ انسانی دارد و نماد سلطنت، تجمل، رمز و راز، جادو و چیزهای دیگر است. پس اگر رنگ بنفش رنگ مورد علاقهتان است، از مغزتان بابت ساختن این رنگ خیالی تشکر کنید!