
پسر جوان که از خانه مادربزرگ دوست دخترش سرقت کرده بود، در بزمی شبانه بر سر شرطبندی تیم فوتبال، به سرقت میلیاردی اعتراف کرد.
در روزهای اول بهار امسال، زن میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خانهاش خبر داد: «شب گذشته خانه پسرم میهمان بودم و هنگام بازگشت به خانه، متوجه در ورودی شدم که شکسته شده و طلاهایم به همراه چند تابلو فرش که دستباف بود به سرقت رفته است.»
با گزارش ایران، زن میانسال، مأموران راهی محل شده و در بررسیهای اولیه مشخص شد گرچه سارقان تلاش داشتند با صحنهسازی نشان دهند که با شکستن در ورودی وارد شدهاند اما نحوه شکسته شدن در نشان میداد که آنها پس از ورود در را تخریب کردهاند تا نشان دهند سرقت کار افراد ناآشنا بوده است.
از سویی دوربینهای مداربسته محل سرقت نشان میداد دو نفر که کاپشن و شلوار، کلاه و ماسک داشتند، وارد خانه شده و سناریوی سرقت را رقم زدهاند.
در حالی که تحقیقات برای یافتن رد و سرنخی از سارقان ادامه داشت، چند روز بعد پسر جوانی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد: «روز گذشته به همراه چند نفر از دوستانم مشغول تماشای بازی فوتبال ایران و ازبکستان بودیم و بر سر صعود ایران به جام جهانی ۲۰۲۶ با یکی از دوستانم شرطبندی کردم. دوستم اصرار داشت که ایران میبازد اما من مصر بودم که ما صعود میکنیم. ما ۱۰ میلیون تومان شرطبندی کردیم و من بردم.»
او ادامه داد: «دوستم وضع مالی خوبی نداشت اما در کمال ناباوری ۱۰ میلیون تومان پول را به من پرداخت کرد. زمانی که از او پرسیدم پول از کجا آوردی، به من گفت خانهای را سرقت کرده و آنقدر پول گیرش آمده که ۱۰ میلیون تومان برایش هیچ است. زمانی که این موضوع را متوجه شدم، تصمیم گرفتم که به پلیس اطلاع دهم.»
تماس و پس از هماهنگیهای قضایی، کارآگاهان به سراغ متهم رفته و به صورت نامحسوس او را زیر نظر گرفتند. تحقیقات نشان میداد که وی چندین بار به چند طلافروشی مراجعه کرده و مقدار زیادی طلا فروخته است. باتوجه به اینکه او وضع مالی متوسطی داشت، طلاهایی که در اختیارش بود شک تیم تحقیق را به یقین تبدیل کرد و پسر جوان بازداشت شد.
متهم که ابتدا منکر سرقت بود زمانی که با طلاهای کشف شده در خانهاش مواجه شد، به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت طلاها را به همراه چند تابلو فرش نفیس از خانه مادربزرگ دوست دخترش و با همدستی او به سرقت برده است. با اعتراف وی، دختر جوان نیز بازداشت شد و به سرقت اعتراف کرد.
پسر ۲۲ ساله، دانشجوست و مدتی قبل در فضای مجازی با نیوشا آشنا شد. آنها قرارهایشان را برای ازدواج گذاشتند اما از آنجایی که برای رسیدن به خواستهشان نیاز به پول داشتند، تصمیم گرفتند سرقت کنند آن هم از خانه زنی آشنا.
نقشه سرقت را چه کسی کشید؟
نیوشا خودش پیشنهاد سرقت داد. زمانی که متوجه شد برای زندگی آیندهمان به پول نیاز داریم، گفت میتوانیم از مادربزرگم سرقت کنیم. مادربزرگش از دوران جوانی عاشق طلا بود و مقدار زیادی طلا خریداری کرده بود. با فروش آنها، زندگی ما از این رو به آن رو میشد.
تو هم قبول کردی؟
پیشنهاد وسوسه کنندهای بود. تصمیم گرفتیم با هم این کار را انجام دهیم. نیوشا لباس مردانه پوشید و با هم راهی خانه مادربزرگش شدیم. شبی که برای سرقت رفتیم، همه آنها به خاطر عید دیدنی به خانه دایی نیوشا رفته بودند. نیوشا هم بهانه مریضی را آورد و آن شب به خانه داییاش نرفت.
میدانی چطور لو رفتی؟
بله، خودم باعث شدم. شب بازی فوتبال ایران و ازبکستان با دوستانم دور هم جمع شدیم. حسابی مست کرده بودم و حال خوبی نداشتم. شهرام به صعود ایران اصرار داشت و من مخالف بودم. سر همین مسأله شرطبندی کردیم و درنهایت هم شرط را باختم. آنقدر مست بودم که به شهرام گفتم سرقت کردهام و کلی پول دارم و باز هم میتوانم شرطبندی کنم.
با وسایل سرقتی چه کردی؟
تابلوفرشها را که فروختم و مقداری از طلاها را هم در چند مرحله فروختم و مقداری از طلاها نیز در خانهام پیدا شد. چون قرار بود بعد از تعطیلات عید به خواستگاری نیوشا بروم، میخواستم با بخشی از پولها، خودرو بخرم.