
رئیسجمهور زلنسکی بهدلیل رفتار نامحتاطانه و فشارهای علنی بر دولت ترامپ، روابط اوکراین با آمریکا را در معرض خطر قرار داد. این تنش موجب تضعیف موقعیت اوکراین شد و شرایط را برای ادامه حمایت نظامی ایالات متحده دشوارتر کرد. حال، دولتهای اروپایی و زلنسکی با چالشهای جدی در تعریف سیاستهای آینده روبهرو هستند، در حالی که آینده سیاسی زلنسکی نیز زیر سؤال رفته است.
فرارو– آناتول لیون، مدیر برنامه اوراسیا در مؤسسه کوئینسی و استاد دانشگاه جرج تاون قطر و استاد دپارتمان مطالعات جنگ در کالج کینگز لندن
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، این اتفاق که میان دونالد ترامپ، مایک پنس و ولودیمیر زلنسکی رخ داد، در روابط پشتپرده رهبران جهان چندان عجیب نیست. اما آنچه این ماجرا را خبرساز کرد، تبدیل شدن آن به یک رویارویی علنی در فضایی مثل کاخ سفید بود، اتفاقی که تقریباً بیسابقه به حساب میآید. در این کشمکش، هر دو طرف اشتباههایی مرتکب شدند که بحران را عمیقتر کرد، اما زلنسکی بهخاطر موقعیت ضعیفتری که داشت، رفتار نسنجیدهتری نشان داد؛ موضوعی که دونالد ترامپ بارها به آن اشاره کرد.
این کشمکش به دلایل مختلف در نهایت به یک شکست دیپلماتیک تبدیل شد، اما مهمترین دلیل آن، تفاوت بنیادی دیدگاه دو طرف درباره علل آغاز جنگ و راه پایان آن بود. زلنسکی همانند بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، تمام مسئولیت شروع جنگ را متوجه روسیه میداند. او باور دارد که روسیه همچنان بهدنبال اهداف حداکثری در اوکراین است و حتی احتمال حمله به کشورهای حوزه بالتیک و ناتو وجود دارد. به همین دلیل، زلنسکی به حلوفصل بحران از طریق مذاکره خوشبین نیست، مگر اینکه اعضای اروپایی ناتو با حمایت کامل آمریکا یک نیروی دفاعی مؤثر برای اوکراین فراهم کنند. با این حال، از آنجا که دولت روسیه بارها چنین سناریویی را رد کرده است، طرح این شرط در عمل بهمعنای نادیده گرفتن هرگونه راهحل صلحآمیز و پذیرش ادامه بیپایان جنگ خواهد بود.
در مقابل، ترامپ و پنس معتقد هستند که روسیه دلایل موجهی دارد که جاهطلبیهای غرب در اوکراین را تهدیدی برای امنیت و منافع حیاتی خود بداند. آنها این جنگ را بخشی از یک رویارویی بزرگتر میان غرب و روسیه میبینند که ریشه آن به گسترش ناتو و نظم امنیتی پس از جنگ سرد در اروپا برمیگردد. از نگاه آنها، اگر دیپلماسی جدی به کار گرفته نشود، این چرخه تنش و تقابل شدیدتر خواهد شد و بهقول ترامپ، حتی ممکن است به «جنگ جهانی سوم» برسد. ترامپ و پنس پوتین را رهبری بیرحم، اما منطقی میدانند که اگر شرایط اصلی امنیتی روسیه تضمین شود، حاضر است به توافق پایبند بماند. آنها باور ندارند که پوتین قصد حمله به ناتو را دارد و مهمتر از همه، معتقد هستند که آمریکا نباید هیچ تعهد امنیتی تازهای را در اروپا فراتر از مرزهای فعلی ناتو بپذیرد.
اینکه زلنسکی در کنفرانس مطبوعاتی، بهصورت علنی از ترامپ و پنس خواست تا آمریکا نقش «پشتیبان نظامی» یک نیروی «حفظ صلح» اروپایی را در اوکراین برعهده بگیرد، خشم آنها را بهشدت برانگیخت. اگرچه واکنش ترامپ به زلنسکی بسیار غیر دیپلماتیک بود، اما در پاسخ به یک پرسش دیگر، نکتهای منطقی و دیپلماتیک را مطرح کرد: «شما میخواهید من چیزهای وحشتناکی درباره پوتین بگویم و بعد از او بخواهم: هی ولادیمیر، نظرت درباره یک معامله چیه؟» ترامپ همچنین بر نکتهای تأکید کرد که شاید بدیهی به نظر برسد، اما اغلب از سوی سیاستسازان و نهادهای امنیتی آمریکا نادیده گرفته میشود: اینکه رئیسجمهور، پیش از هر چیز، در برابر مردم کشور خودش مسئولیت دارد.
اما زلنسکی ظاهراً متوجه نبود که دولت ترامپ کاملاً متفاوت از دولت بایدن یا رهبران اروپایی عمل میکند. او و دیگر مقامات اوکراینی به این سبک عادت کرده بودند که علناً از دولتهای غربی بهخاطر کمکهای ناکافیشان انتقاد کنند و با استفاده از رسانهها، افکار عمومی و پارلمانهای غربی، خواستههای خود را جلو ببرند. در بسیاری از موارد، بایدن و رهبران اروپایی که ابتدا درخواستهای اوکراین را رد کرده بودند، در نهایت تسلیم این فشارها میشدند. همین تجربه باعث شد زلنسکی تصور کند که حتی در برابر ترامپ هم میتواند با استفاده از فشار عمومی و تحریک احساسات اخلاقی امتیاز بگیرد. نکته قابل توجه درباره تیم مشاوران زلنسکی این است که او کاملاً ناآماده وارد این جلسه شد. سفیر اوکراین که هنگام بالا گرفتن مشاجره سرش را میان دستانش گرفته بود، بهخوبی میدانست چرا چنین واکنشی نشان میدهد.
واکنش ترامپ و ونس به فشارهای عمومی و انتقادهای زلنسکی کاملاً متفاوت بود. با این حال، نیازی نبود که آنها چنین تند و صریح در انظار عمومی پاسخ بدهند. همانطور که یکی از نویسندگان «ریسپانسیبل استیتکرافت» در مقالهای که اوایل این هفته منتشر شد بهدرستی اشاره کرده بود، گاهی اوقات سکوت علنی میتواند در روابط بینالمللی ارزش و تأثیر زیادی داشته باشد.
برخی از برداشتها و انتظارات زلنسکی قطعاً نیاز به پاسخهای صریح و قاطع از سوی آمریکا داشت، اما این پاسخها باید دور از چشم رسانهها و در فضای خصوصی مطرح میشد. چنین برخوردهای علنی نهتنها با جایگاه کاخ سفید سازگار نبود، بلکه به تصویر بینالمللی آمریکا هم آسیب میزد. ترامپ میتوانست پیش از آنکه کنفرانس مطبوعاتی به یک مشاجره داغ و پرتنش تبدیل شود، آن را مدیریت کند و نقدهایش را مستقیماً و در یک جلسه خصوصی با زلنسکی مطرح کند. اینکه این بحث از کنترل خارج شد، تا حد زیادی نتیجه رنجشهای شخصی ترامپ و ونس بود. زلنسکی با توجه به حمایت سیاسی آشکار دموکراتها از او، نقشی که در استیضاح اول ترامپ داشت و حتی حضور غیررسمیاش در کارزار انتخاباتی بایدن در پنسیلوانیا در سال ۲۰۲۴، میتوانست محتاطتر و دیپلماتیکتر رفتار کند.
شکاف عمیق در دیدگاهها، همراه با شکست در دستیابی به توافق معدنی که ترامپ آن را محور اصلی روند صلح میان آمریکا و اوکراین میدانست، شرایط را پیچیدهتر کرده است. حالا دولت روسیه با دو گزینه روبهرو است: از یک طرف، تندروهای مسکو ممکن است پوتین را تحت فشار بگذارند تا موضع سختتری در مذاکرات بگیرد و از هیچیک از خواستههای کلیدی روسیه عقبنشینی نکند.
از طرف دیگر، دیدگاههای میانهروتر میتوانند دست بالا را پیدا کنند و پوتین از این فرصت برای نشان دادن چهرهای صلحطلب استفاده کند. این گزینه با ترجیحات بسیاری از شرکای روسیه در جهان جنوب که کرملین از آنها با عنوان «اکثریت جهانی» یاد میکند همخوانی دارد. همچنین، این مسیر میتواند برای مسکو فرصتی باشد تا رابطه تازهای با آمریکا تعریف کند و به سمت توافقهای جامعتری در حوزه امنیتی برود؛ توافقهایی که روسیه سالها بهدنبال آنها بوده است.
در این میان، موقعیت اوکراین بهطور جدی تضعیف شده است. اگر دور بعدی مذاکرات به یک مصالحه منطقی میان تیمهای آمریکایی و روسی برسد، اوکراین چارهای جز پذیرش اصول آن نخواهد داشت و باید تمام تلاش خود را به کار بگیرد تا در جزئیات مربوط به آتشبس و هرگونه اصلاحات قانون اساسی، حداکثر امتیازات ممکن را به دست آورد. این مذاکرات، فارغ از اینکه رابطه ترامپ و زلنسکی در چه وضعیتی باشد، برای اوکراین یک ضرورت است و نمیتواند از آن کنار بکشد. اگر اوکراین به مخالفت با توافق ادامه بدهد و ترامپ تصمیم بگیرد حمایت آمریکا را بهطور کامل قطع کند، از ارسال تسلیحات گرفته تا قطع دسترسی به استارلینک و توقف ارائه اطلاعات بلادرنگ از میدان نبرد، نیروهای اوکراینی با بحرانی جدی برای حفظ خطوط دفاعی و جلوگیری از یک شکست فاجعهبار مواجه خواهند شد.
این وضعیت حتی اگر کشورهای اروپایی به کمکهای خود ادامه بدهند، تغییر چندانی نخواهد کرد. حالا دولتهای اتحادیه اروپا و بریتانیا با یک تصمیم حیاتی روبهرو هستند که باید در نشست روز یکشنبه، دوم مارس که زلنسکی هم در آن شرکت میکند درباره آن به نتیجه برسند. بهاحتمال زیاد، آنها بار دیگر بر تعهد خود به ادامه حمایت از اوکراین تأکید خواهند کرد، اما پرسش اصلی این است که آیا این تعهد بهتنهایی کافی خواهد بود؟
با این حال، اگر کشورهای اروپایی اصرار کنند که از همان مراحل اولیه در مذاکرات صلح حضور داشته باشند، روی ایجاد نیروی صلح اروپایی پافشاری کنند و اوکراین را به رد هرگونه توافق تشویق کنند، نهتنها باقیمانده نفوذ خود در واشنگتن را از دست خواهند داد، بلکه ممکن است با اقدامات تلافیجویانه آمریکا از جمله اعمال تعرفههای تجاری مواجه شوند.
علاوه بر این، چنین رویکردی میتواند خطر وقوع یک فاجعه تمامعیار برای اوکراین را بهشدت افزایش دهد. این وضعیت در نهایت پرسشهای جدی درباره آینده سیاسی زلنسکی مطرح میکند. شاید در کوتاهمدت، مقاومت زلنسکی در برابر فشارهای آمریکا باعث افزایش محبوبیت او شود و به نوعی وحدت ملی در داخل اوکراین منجر شود، اما در بلندمدت، زمانی که مردم با واقعیتهای سخت اقتصادی و سیاسی روبهرو شوند و نیاز به بهبود روابط با دولت ترامپ را احساس کنند، احتمالاً رقبای سیاسی زلنسکی فرصت را غنیمت میشمارند و خواستار برگزاری انتخابات ریاستجمهوری میشوند.