توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس، در پی فشارهای سیاسی و دیپلماتیک، شامل آزادسازی گروگانها، آتشبس ششهفتهای، خروج تدریجی نیروهای اسرائیلی و افزایش کمکهای انسانی به غزه است. با وجود امید به آرامش، چالشهای متعددی از جمله اختلاف اهداف طرفین، نگرانیهای امنیتی اسرائیل و فشارهای سیاسی بینالمللی باقی میماند. موفقیت این توافق به اقدامات آتی طرفین، همکاری قدرتهای منطقهای و خلاقیت دیپلماتیک وابسته خواهد بود.
فرارو– آرون دیوید میلر، کارشناس ارشد مسائل بین الملل مرکز مطالعات استراتژیک بین الملل
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، با دستیابی به توافق آتشبسی که مدتها انتظارش میرفت، هم جو بایدن و هم دونالد ترامپ میتوانند این دستاورد را بهعنوان موفقیتی سیاسی به نام خود ثبت کنند. این در حالی است که اسرائیل و حماس همچنان سرگرم بررسی تعهدات خود در چارچوب این توافق هستند.
در مرحله اول این توافق، ۳۳ تن از نزدیک به ۱۰۰ گروگان باقیمانده در غزه آزاد خواهند شد، یک آتشبس ششهفتهای برقرار خواهد شد، نیروهای اسرائیلی از مناطق پرجمعیت عقبنشینی خواهند کرد، احتمالاً صدها فلسطینی زندانی آزاد خواهند شد و کمکهای انسانی بیشتری به غزه خواهد رسید. در ادامه، در جریان همین آتشبس، مذاکره برای مرحله دوم آغاز خواهد شد که شامل آزادی تمامی گروگانهای باقیمانده، خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه و دستیابی به توافقی برای پایان همیشگی درگیریها خواهد بود. مرحله نهایی این توافق نیز شامل بازگرداندن بقایای سایر گروگانها و بازسازی غزه خواهد شد.
این توافق برای برخی از گروگانها و خانوادههایشان و همچنین مردم تحت فشار غزه خبری امیدوارکننده است. با این حال، عبور به مرحله دوم هیچ تضمینی ندارد و این نگرانی را برمیانگیزد که آیا این جنگ واقعاً پایان خواهد یافت یا خیر. برای ترامپ که این آتشبس را بهعنوان نخستین موفقیت بزرگ خود در مقام ریاستجمهوری معرفی کرده است، حقیقت تلخ این است که اکنون مسئولیت سرنوشت این توافق بر عهده او قرار گرفته است.
غزه با یک فاجعه انسانی روبهرو است که نسلی از ساکنان آن را با تجربههای عمیقاً آسیبزا مواجه کرده است. وزارت بهداشت اعلام کرده که از زمان آغاز درگیریها، بیش از ۴۶،۶۰۰ نفر در این منطقه کشته شدهاند، هرچند که این آمار میان نظامیان و غیرنظامیان تفکیک نشده است. جنگ در غزه سختیهای عظیمی به بار آورده است: گرسنگی فراگیر، کمبود شدید آب و خدمات درمانی و ویرانی گسترده زیرساختها و مناطق مسکونی.
رئیسجمهور بایدن ممکن است از این واقعیت که آتشبس، پس از مدتی طولانی، بالاخره حاصل شده و گروگانهای بیشتری از جمله چندین شهروند آمریکایی، آزاد خواهند شد، تا حدی خرسند باشد. با این حال، سایه رئیسجمهور منتخبی که خود را در موقعیتی قرار داده تا این موفقیت را به نام خود ثبت کند، بر این دستاورد دیرهنگام سنگینی میکند. تهدید ترامپ که اگر توافقی پیش از به قدرت رسیدنش صورت نگیرد «جهنم به پا خواهد شد»، ظاهراً مؤثر واقع شده است: گفته میشود فرستاده او به خاورمیانه، آقای نتانیاهو را برای رسیدن به توافق تحت فشار شدید قرار داده و در نهایت نتانیاهو تسلیم شده است.
بهطور منصفانه، سطح همکاری بین دولتهای کنونی و آینده ایالات متحده در این زمینه بیسابقه بوده است. بر اساس تجربیات دههها خدمت دولتی، سابقهای وجود ندارد که رئیسجمهور منتخب و فرستاده غیررسمی او در مذاکراتی با چنین اهمیت بالایی و با حمایت کامل رئیسجمهور وقت، نقشی به این نزدیکی و آشکاری ایفا کرده باشند. نتانیاهو—که مشتاق حفظ حمایت ترامپ بوده و در تلاش است تا برای سیاستهای اسرائیل در قبال برنامه هستهای ایران و دیگر مسائل حمایت کسب کند—شاید تصمیم گرفته باشد پیش از مراسم تحلیف پیروزیای به او اهدا کند. او ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که بیتوجهی به ترامپ هزینهای بیشتر از نادیده گرفتن دولت بایدن دارد.
آینده این توافق به سیاستهای ترامپ در مقام رئیسجمهور وابسته خواهد بود. اکنون او مسئول این روند است: بازگرداندن تمامی گروگانها، آزادی زندانیان فلسطینی بیشتر و تبدیل آتشبس ششهفتهای به پایان دائمی جنگ. این موارد چالشبرانگیز خواهند بود و موفقیت یا شکست این تلاشها تعیین خواهد کرد که آیا این توافق تنها یک وقفه موقتی بود یا گامی واقعی به سوی صلح.
شانزده روز پس از آغاز مرحله اول، مذاکرات برای بازگرداندن گروگانهای باقیمانده و خروج اسرائیل از غزه باید آغاز شود. اما اهداف نهایی اسرائیل و حماس همچنان در تضاد کامل قرار دارند: حماس، بدون تعهد اسرائیل به پایان جنگ و خروج کامل از غزه، گروگانهای باقیمانده—تنها اهرم قدرتش—را آزاد نخواهد کرد. از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو که هم نگران ادعای پیروزی حماس است و هم از عواقب سیاسی این توافق بر آینده خود بیم دارد، تنها در صورتی حاضر به پذیرش چنین توافقی است که راهکاری برای تشکیل یک نیروی امنیتی بینالمللی یا منطقهای بیابد؛ نیرویی که بتواند از بازسازی تسلیحاتی حماس جلوگیری کند. حتی با این شرایط، خروج کامل اسرائیل باید تدریجی باشد و به عملکرد این نیروی امنیتی وابسته باشد.
شاید پس از شش هفته آرامش و ورود آزادانه کمکهای انسانی به غزه، هر دو طرف به این نتیجه برسند که بازگشت به درگیری برایشان بیش از حد پرهزینه یا دشوار است. با این حال، دشوار است باور کنیم که نتانیاهو تا زمانی که حماس بهعنوان یک بازیگری سیاسی باقی بماند، به جنگ پایان دهد. در همین حال، ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد از مسئله کنار بکشد و تقصیر را بر گردن اسرائیل و حماس بیندازد. اما اگر او واقعاً به توافق عادیسازی روابط اسرائیل-عربستان سعودی علاقه داشته باشد یا حتی به دنبال کسب جایزه صلح نوبل باشد و یا صرفاً بخواهد شرایط غزه را پس از جنگ بهگونهای دیگر تنظیم کند به ناچار با چالشهای پیچیدهای روبهرو خواهد شد.
این مسائل شامل وضعیت اصلاحنشده تشکیلات خودگردان فلسطینی، امنیت و بازسازی غزه و در نهایت راهحل دو کشوری خواهد بود که او را مستقیماً با نتانیاهو و دولت راستگرای اسرائیل درگیر خواهد کرد. در واقع، عربستان سعودی ممکن است برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل، خواستار تعهد روشن و عملی اسرائیل به تشکیل یک کشور فلسطینی شود و گامهای مشخص و ملموسی را در این مسیر مطالبه کند. بنابراین، آیا این توافق اخیر راهی برای بنبست بیشتر در مذاکرات خواهد بود یا میتواند زمینهای برای پیشرفت اسرائیلیها و فلسطینیها فراهم آورد؟ آیا امیدی به ظهور شرایط بهتر پس از این جنگ وجود دارد؟ پاسخ به این سؤال منفی خواهد بود اگر تخیل ترامپ و رهبران منطقه به مدیریت صرف این بحران محدود بماند.