bato-adv
کد خبر: ۸۲۲۰۲۲

(تصاویر) متن و حاشیه دیدار مسعود پزشکیان با ولادیمیر پوتین

(تصاویر) متن و حاشیه دیدار مسعود پزشکیان با ولادیمیر پوتین

دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران ظهر جمعه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در کاخ کرملین دیدار و گفت‌و‌گو کرد. همچنین نشست مشترک هیئت‌های عالی‌رتبه ایران و روسیه پس از برگزاری دیدار دوجانبه در کاخ کرملین، به ریاست روسای جمهور دو کشور برگزار شد. در ادامه مراسم امضای اسناد همکاری‌های راهبردی و مصاحبه خبری روسای جمهور ایران و روسیه، در کاخ کرملین برگزار شد. با امضای این معاهده دو کشور روابط خود را به شکل ویژه در زمینه‌های اقتصادی، علمی، فناوری، فرهنگی و گردشگری گسترش خواهند داد.

تاریخ انتشار: ۲۳:۱۹ - ۲۸ دی ۱۴۰۳
ناشناس
Turkiye
۱۲:۰۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
چرا مسئولین جمهوری اسلامی آداب صحیح نشستن را بلد نیستند؟ (عکس چهارم، نفر اول)
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
نتیجه این هزینه سفرها باید بهبود ملموس و قابل فهرست زندگی مردم باشد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
روسیه شده پاتوق مسئولین ایرانی!
روسیه فلاکت زده فلاکت بار فلاکت آور چه دستاورد اقتصادی میتونه برای ما داشته باشه؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
کل تاریخ نشان داده که روسیه دوست مردم ایران نیست
آشنا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
مفاد اسناد همکاری های راهبردی چیست ؟
اطلاع رسانی می شود؟ یا نه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
تو رو خدا یکی به این آموزش های لازم رو بده به هر کی میرسه میگه مخلصیم درخدمتیم قربانِ شما ... ، این هنوز کوچه بازاری حرف میزنه
انتشار یافته: ۸
امین میرزائی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۶ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
فرارو جان ! سلام . این کامنتیه که چن سال قبل نوشتم ... بیزحمت منتشرش کن روسوفیلا بخونن ... نکته اول : روسا یه زمانی ریختن تو ایران تا همدانو گرفتن ... بابا بزرگِ مرحومِ من یکی از کسایی بود که با روسا جنگید ... هم تو همدان هم تو آذربایجان هم تو خراسان ...کنارِ کلنل ممتقی خانِ پسیان ... روسا گرفتن اعدامش کنن یادشون رفت تیرِ خلاصو بزنن ... از راه آب ِ یه باغی دررفت مامان بزرگِ منو دید ... باهاش ازدواج کرد شد بابای مامانِ مرحومِ من ... اسمِ فامیلش سحابی بود ، چون مدیرِ یه مدرسه ای بود همدانیا بهش "آقای مدیر" میگفتن ... دخترشم که مامانِ من باشه فرستاد یه مدرسه امریکایی تو همدان ... مامانمم ضدِ روس و غربزده شد هی میگفت مرگ بر تاواریشا ... میگفت روسا پسته رو با پوستش میخورن ... دبیرِ دبیرستان بود زیست و زمین درس میداد ... میگفت اوپارینِ روسی بود که پیوندای مولکولی کلّوئیدی رو کشف کرد ... به تروفیم لیسنکوئم فحش میداد ... میگفت زیست شناسِ مخالفِ مندل و طرفدارِ استالین بوده ... با پاولوف و بختروفم بد بود با ویگوتسکی ام ... خودمم تو جنگِ ایران و عراق با اسکاد بیا و میگا و سوخوا و سامای روسی جنگیده م ... مامانم میگفت هواپیماها و موشکای ِ روسی رو بیار پایین که شهرای ِ ایرانو نزنن ... منم یه چن تا سوخو و میگ انداختم یکیش افتاد بیرونِ تهران ... اکثرِ فامیلام مهاجرت کرده بودن تهران منم تو تهران به دنیا اومده م ... مرحوم بابام به ادبیاتِ روسی سمپاتی داشت ... نقطه مقابلِ مادرم ... دو سه سال مونده بود به انقلاب منو میبرد انتشاراتِ میرِ خیابون شاهرضا (انقلاب فعلی) برام کتابای روسی میخرید ... تازه اولِ دبستان بودم که با چخوف و تالستوی و داستایفسکی و پوشکین و تورگنیف آشنا شدم ... یه سری نقاشی روسی ام زده بودم به دیوارِ اتاقم ... ماشینمونم لادای روسی بود وقتی سوارش میشدم فلاشراشو روشن میکردم با دهنم صدای آژیر درمیاوردم ... با لایکائم تو بچگیم آشنا شدم . سگِ فضانوردی که قبلِ تولدِ من به فضا رفت ... دوست داشتم لایکارو از نزدیک ببینم ولی نشد ... مُرده بود . ده دوازده سال قبلِ تولد من ... پس روسارو میشناسم . چه سگشون چه آدم ... پس تعصب ضدِ روسی ندارم ولی تا دلتون بخواد باهاشون جنگیده م ... تازه چخوف (نویسنده مورد علاقه م ) در اصل اوکراینیه بیخودی بهش روس میگن ... تو دهسالگیم (سالِ پنجاه و هفت) فقط بی بی سی گوش نمیدادم ... رادیو مسکوی روسائم میشنیدم که با شاه بد بودن ... نکته دوم : زمانِ جنگ ایران و عراق یه روسه میرفت تو کارخونه های ِ مختلف آهنربا میذاشت پشتِ کامپیوترا سیستمای قالبسازی و پرس و ریخته گری تزریقی رو فلج میکرد ... من اونوقتا فرمانده یه تیمِ عملیاتی بودم تو کارخونه هایی که برا جنگ مهمات میساختنم کارِ جهادی میکردم ... خودم و تیمم گرفتیمش ... اونوقتا سیبیلام درنیومده بود یه نوجوونِ تازه سال بودم ... چارده پونزه ساله حدودن ... تو هیجده سالگیمم یه جاسوسِ روسِ دیگه رو گرفتم به روسی گفت "آستایوِ مینیا" ، یعنی ولم کن ... ولی ولش نکردم ... پارتی داشت ولش کردن ... منم عصبانی شدم یه روزی تو خیابون از پشت زدم بهش ماشینش پرس شد ... گفت آخ ننه م ... نکته سوم : روسا از زمانِ پطرِ کبیر دنبالِ آبای آزاد و گرم بودن ... به همین خاطرم به افغانستان حمله کردن ... میخواستن از پاکستانم رد بشن ... نکته چارم : زمانِ شاه یه سیستمی تو ایران ساخته شده بود به اسمِ آیبکس (Ibex) ... یه سیستمِ شنود بود ... برا کنترلِ تحولاتِ مرزی ...انقلابیا ازش خبر نداشتن ... سالِ پنجاه و هشت جورج کِیوِ امریکایی اومد ایران به ابراهیم یزدی و امیرانتظام خبر داد که عراقیا با کمکِ روسا میخوان به ایران حمله کنن ... به حرفش گوش نکردن ازون وَرَم یه عده الاغ ریختن تو سفارتِ امریکا به جای این که برن از آیبکس استفاده کنن ... یه دونه جاسوسِ امریکایی پیدا نشد به جاش چن ماه بعدش جاسوسِ روس و انگلیس بود که میگرفتیم ... از ناخدا افضلی تا پایینتر ... با این حال روابطِ ما با روسیه و انگلیس قطع نشد امریکاییارو بیرون انداختن ... عباسِ امیرانتظامم که به عنوانِ مثلن جاسوسِ امریکا گرفتن چن سال بعدش فهمیدن بیگناهه ولش کردن ... نکته پنجم : بعدِ جنگم با روسا درگیر بودم ... کلی جاسوسِ روسو تو گونی کرده م ... یه وقتی بذار توئم بندازم تو گونی ببرمت یه جایی پرونده هاشونو بهت نشون بدم ... نکته آخر : میخواستن ممدعلی شاهو از لِنگ بگیرن آویزونش کنن ... فرار کرد سفارتِ روسیه اونام فراریش دادن ... اول رفت اودِسا (جالبه که اودسا تو اوکراینه !) ... از اوکراین رفت ایتالیا تو پاریسم مُرد ... چون زیادی اهلِ استخاره بود با آخوندای ضدِ مشروطه ام روابطِ حسنه داشت ... میرفت پیشِ آسد ابوطالب زنجانی برا ختنه کردنِ بچه هاش استخاره میکرد ... همین آخونده که تازه فرانسه ام بلد بود و داروینم نقد کرده بود و با سفیرِ انگلیسم دوستِ جون جونی بود با قرآن استخاره کرد ... استخاره که مشروطه خواهارو بکشیم یا نه !؟ ... استخاره خوب اومد ... اونم به ممدعلی شاه گفت یه چن تا شِرَپنل بذار تو دروازه شمرون یا میدونِ بهارستان با کمکِ روسا مجلسو به توپ ببند ... آخوندای ِ مشروطه خواه مثِ آخوند خراسانی و سید ممدِ طباطبایی و آسد عبدالله بهبهانی با ممدعلی شاه بد بودن ...مشروعه خواها ولی طرفدارش شدن ... اخرسرم بردنش عراق تو کربلا دفنش کردن ... پسرش نشست جاش که بشه شاه ... اونم کلّه پا شد ... قاجار رفت هوا !!!!!!!!!!!
امین میرزائی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
نظامی ِ گنجوی درباره روسا :

که فریاد شاها ز بیدادِ روس ،
که از مهدِ ابخاز بِستَد عروس !
ستیزنده روسی ز آلان و ارگ ،
شبیخون درآورد همچون تگرگ .
به دربندِ آن ناحیت راه یافت ،
بِفراطها [یعنی از رو آب و با کشتی] سوی دریا شتافت !
به تاراج برد آن بر و بوم را ،
که ره بسته باد آن پی ِ شوم را .
جز از کُشتگانی که نتوان شمرد ،
خرابی بسی کرد و بسیار بُرد !
در انبارِ آکنده خوردی نماند ،
همان در خزینه نَوَردی [یعنی آردِ آسیاب شده یا چیزِ به درد بخوری ] نماند !
ز گنجینهٔ ما تهی کرد رخت ،
دُر از دُرج [یعنی مروارید از گاوصندوق] بِربود و دیبا ز تخت !
همان مُلک بِردع بر انداختند ،
یکی شهرِ پر گنج پرداختند !
به تاراج بردند نوشابه را ،
شکستند بر سنگ قرّابه را !
ز چندان عروسان که دیدی به پای ،
نماندند یک نازنین را بجای .
همه شهر و کشور بهم بر زدند ،
دِه و دوده را آتش اندر زدند .
اگر من در آن داوری بودمی ،
از این بِه ، به کشتن بر آسودمی !
من اینجا به خدمت شده سربلند ،
زن و بچه آنجابه زندان و بند .
اگر داد نستاند از خصم شاه ،
خدا باد یاری دهِ دادخواه .
ببینی که روسی در این روزِ چند ،
به روم و به اَرمَن رسانَد گزند .
چو زینگونه بر گنج ره یافتند ،
شتابند از آنسان که بشتافتند.
ستانند کشور ، گشایند شهر ،
که خامانِ خلقند و دونانِ دهر .
همه رهزنانند چون گرگ و شیر ،
به خوان نادلیرند و بر خون دلیر !
ز روسی نجوید کسی مردمی ،
که جز گوهری نیستش زادَمی !
اگر بر خری بارِ گوهر بُوَد ،
به گوهر چه بینی همان خر بُوَد !!
چو ره یافتند آن حریفان به گنج ،
بسی بومها را رسانند رنج .
به بیداد کردن بر آرند یال ،
ز بازارگانان ستانند مال .
خلل چون دران مرز و بوم آورند ،
طمع در خراسان و روم آورند .
بشورید شاهنشه از گفتِ او ،
ز بیداد بر خانه و جفتِ او .
پریشان شد از بهرِ نوشابه نیز ،
که بر شاه بود آن ولایت عزیز .
فرو برد سرِ طیره و خشم ساز ،
وزان طِیرگی[یعنی پریشانی]سر برآورد باز .
به فریادخوان گشت : فرمان تُراست ،
مرا در دلست آنچه در جان تراست .
ازین گفته بِه باشد ار بگذری ،
تو گفتی و باقی ز من بنگری .
ببینی که چون سر به راه آوَرَم ،
چه سرها ز چنبر به چاه آوَرَم !
چه دلهای مردان برآرم ز هوش ،
چه خونهای شیران در آرم به جوش .
برآرم سگان را ز شور افکنی ،
که با شیر بازیست گور افکنی .
نه برطاس مانم نه روسی بجای ،
سرِ هر دو را بسپرم زیر پای !!
اگر روس مصر است نیلش کنم ،
سراسیمه در پای ِ پیلش کنم !
برافرازم از کُهش اورنگ را ،
در آتش نشانم همه سنگ را .
نه در غارِ کوه اژدهائی هِلَم
نه از بهرِ دارو گیاهی هِلَم [یعنی باقی بذارم]
گر این کین نخواهم ز شیرانِ روس ،
سگم سگ نه اسکندرِ فیلقوس !!
وگر گرگِ برطاس را نشکرم ،
ز برطاسی روس روبه ترم !
[برطاسا همون روسان]
گر از گردشِ چرخ باشد زمان ،
بخواهیم کینِ خود از بدگمان .
همه برده را باز جای آوریم ،
ستاننده را زیر پای آوریم !
نمانیم نوشابه را زیرِ بند ،
چو وقت آید از نی برآریم قند .
گر آن سیم در سنگ شد جایگیر ،
برون آوریمش چو موی از خمیر .
به چاره گشاده شود کارِ سخت،
به مدت شکوفد بهار از درخت !
در این ره چو برداشتم برگ و زاد ،
صبوری کنم تا برآید مراد ...
نخسبم نیاسایم از هیچ راه ،
مگر کینه بستانم از کینه خواه .
دوالی [یعنی اون پیکه یا قاصده که از راه رفتن پاش واریس گرفته بود و درد میکرد ] چو دید آن پذیرفتگی ،
برآسود از آن خشم و آشفتگی .
به لب خاک را عنبر آلود کرد ،
زمین را به چهره زراندود کرد !!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
تو رو خدا یکی به این آموزش های لازم رو بده به هر کی میرسه میگه مخلصیم درخدمتیم قربانِ شما ... ، این هنوز کوچه بازاری حرف میزنه
آشنا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
مفاد اسناد همکاری های راهبردی چیست ؟
اطلاع رسانی می شود؟ یا نه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۴ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
روسیه شده پاتوق مسئولین ایرانی!
روسیه فلاکت زده فلاکت بار فلاکت آور چه دستاورد اقتصادی میتونه برای ما داشته باشه؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
کل تاریخ نشان داده که روسیه دوست مردم ایران نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
نتیجه این هزینه سفرها باید بهبود ملموس و قابل فهرست زندگی مردم باشد
ناشناس
Turkiye
۱۲:۰۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
چرا مسئولین جمهوری اسلامی آداب صحیح نشستن را بلد نیستند؟ (عکس چهارم، نفر اول)
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین