در ادامه دو دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ بر اساس آمارهای نمونهگیری نیروی کار مرکز آمار بررسی شده است. این بررسیها نشان میدهد در هر دو دوره، بیشترین سهم درصدی از علل مهاجرت مربوط به علت پیروی از خانوار بوده است که حدود ۵۰ درصد از کل علل مهاجرت را پوشش داده است.
نتایج بررسیها نشان میدهد که طی ربع قرن اخیر یعنی از سال ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۰، مهاجرت داخلی و جابهجایی ساکنان استانهای مختلف بین مناطق جغرافیایی ایران به دلیل عمده «عوامل اقتصادی» به ویژه عوامل مربوط به کار و شاخصهای نیروی کار مانند اشتغال و بیکاری پیوند خورده است. بنابراین با ورود نسلهای بیشزایی جمعیت (دهه ۶۰) به سنینی که در آن مهاجرت عمدتا به دلیل اقتصادی و عوامل مربوط به نیروی کار (یعنی سنین جوانی و بزرگسالی) صورت میگیرد، به خاطر حجم زیاد آنها، خود به خود عوامل مربوط به کار اهمیت بیشتری مییابد و ممکن است روند مهاجرت داخلی در سالهای آتی تشدید شود.
به گزارش اعتماد، مهاجران در مقاطع مختلف، عواملی مانند جستوجوی کار، یا جستوجوی کار بهتر و انتقال شغلی را به عنوان یک علت مهم و تاثیرگذار در مهاجرت خود عنوان کردهاند و خالص مهاجرتی ارتباط نزدیکی با نرخ اشتغال و بیکاری استانهای کشور داشته است.
بنا بر این گزارش که توسط مرکز پژوهشهای مجلس تهیه شده، مهاجرت داخلی بیش از هر چیز ارتباط به «سن و سال» فرد نیز دارد. به عبارتی در سنین جوانی، بیش از سنین دیگر رخ میدهد. در واقع جمعیت گروههای سنی ۱۵ تا ۳۴ سال به عنوان افرادی که فعال اقتصادی محسوب میشوند و به صورت بالقوه در آستانه تشکیل خانواده، ازدواج و باروی هستند؛ دست به مهاجرت داخلی میزنند تا شغل بهتری پیدا کنند.
اما مهاجرت این افراد علاوه بر تاثیر مستقیم بر حجم جمعیت هر یک از دو منطقه «مهاجر فرست» و «مهاجر پذیر» با تحت تاثیر قرار دادن الگوی سنی و میزان ازدواج و باروی، جمعیت منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد. از طرف دیگر، مهاجران در سنین مختلف، به دلایل متنوع دیگری مهاجرت میکنند. برای مثال، در سنین کودکی، عمده دلیل مهاجرت، پیروی از خانواده است. در سنین نوجوانی و حتی اوایل جوانی، نقش تحصیلات پررنگ است.
در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی در مردان، «سربازی» نقش مهمی ایفا میکند و پس از آن از سنین ۲۵ سالی به بعد، عوامل مربوط به نیروی کار تا آستانه سنین سالمندی یعنی ۶۰ تا ۶۴ سالگی، دلیل مسلط مهاجرت است. بهطور کلی مردان بیش از زنان مهاجرت میکنند. هرچند در دهههای اخیر به دلیل افزایش سطح تحصیلات زنان و شهرنشینی و سایر عوامل مهاجرت زنان نیز افزایش یافته است. علت مهاجرت زنان در عمده گروههای سنی، پیروی از خانوار ذکر شده است و بنابراین از نوع مهاجرت تبعی است.
نتایج این پژوهش نشان میدهد حجم مهاجرت داخلی در مقطع زمانی ۱۳۹۵-۱۳۸۵در مقایسه با مقطع پیش از آن یعنی ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ بیش از دو میلیون کاهش پیدا کرده است. البته از بعد از آن خبری در دست نیست چون سرشماری جدیدی پس از سال ۱۳۹۵ انجام نشده است. اما چرا این آمار کاهشی شده است؟ تهیهکنندگان گزارش میگویند عمده دلیل این اتفاق آن است که سطح توسعه انسانی اکثر استانها در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ در مقایسه با ۱۳۸۵ افزایش یافته است. اما نکته مهم آن است که سمت و سوی مهاجرت داخلی در کشور، عمدتا از مناطق و استانهای مرزی به سمت مناطق و استانهایی که در مرکز کشور واقع شدهاند در جریان است.
در سرشماری که سال ۱۳۸۵ انجام شده و یک بازه دهساله را بررسی کرده، ساکنان اکثریت استانها در حدود میانگین کشوری، عوامل مربوط به کار را به عنوان دلیل مهاجرت خود عنوان کردهاند. مهاجران وارد شده زیادی در مقایسه با استانهای دیگر به استان یزد با فاصله درصدی نسبتا بالا، علت مهاجرت خود را عوامل مربوط به کار و اشتغال ذکر کردهاند.
احتمال موجود این است که به دلیل فرصتهای شغلی که در این استان وجود دارد، مهاجران، آن را به عنوان مقصد مهاجرت خود برگزیده باشند. استان یزد ویژگیهای اقتصادی نسبتا جذابی دارد که از آن جمله میتوان به پایین بودن نرخ بیکاری اشاره کرد که آن را به مقصد مطلوب مهاجران نیروی کار در دهه ۱۳۷۵تا ۱۳۸۵ تبدیل کرده است.
در این دوره زمانی بیشترین درصد مهاجران وارد شده به علت عوامل مربوط به کار و اشتغال به استانهای لرستان و کرمانشاه اختصاص یافته و این دو استان در مقایسه با سایر استانها از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارند و دارای بیشترین خالص مهاجرتی منفی بین استانی در این دوره بودند، با این حال، حجم جابهجایی درون استانی و مهاجران درون استانی که احتمالا به دلایل اقتصادی در درون استان جابهجا شدهاند بالا بوده و سهم درصدی کسانی که برای جستوجوی کار بهتر، در درون استان به مناطق توسعه یافتهتر استان مهاجرت کردهاند را افزایش داده است.
در سنین زیر ۱۰ سال، در هر دو دوره مورد مطالعه، چه در مردان و چه در زنان علت مسلط مهاجرت، پیروی از خانوار بوده است. در هر دو جنس از سنین ۱۰ سالگی تأثیر تحصیل در مهاجرت افراد کمکم نمایان میشود و تا سنین ۲۴-۲۰ سالگی به عنوان یک علت مهم در مهاجرت افراد همچنان نقش ایفا میکند.
علاوه بر سن، عامل جنس هم نقش مهمی در علل مهاجرت ایفا میکند. تفاوتهای جنسی در علل مهاجرت از سنین ۱۵ سالگی به بعد آشکار شده و تا آخرین گروههای سنی ادامه مییابد. درحالی که در زنان علت مهاجرت در همه سنین عمدتا پیروی از خانوار بوده، در مردان این قضیه متفاوت است. در مردان، چه در کل جمعیت و چه در شهرها و روستاها با وجود تفاوتهای جزیی، در سنین ۲۴-۲۰ سالگی و ۲۹ -۲۵ سالگی انجام یا پایان خدمت و در سنین ۲۵ و بیشتر عوامل مربوط به کار و همچنین در دوره، ۱۳۸۵تا۱۳۹۰ علت دستیابی به مسکن برجسته و مهم هستند.
در یک مقایسه براساس محل سکونت، عوامل مربوط به کار در شهرها نسبت به روستاها و انجام یا پایان خدمت در روستاها نسبت به شهرها دارای اهمیت بیشتری است. این امر احتمالا طبیعی است. چون فرصتهای شغلی و اقتصادی در شهرها بیشتر از روستاهاست و از سوی دیگر، بخشی از مهاجران ساکن در روستا به خاطر دوره سربازی به آنجا مهاجرت کردهاند.
در ادامه دو دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ بر اساس آمارهای نمونهگیری نیروی کار مرکز آمار بررسی شده است. این بررسیها نشان میدهد در هر دو دوره، بیشترین سهم درصدی از علل مهاجرت مربوط به علت پیروی از خانوار بوده است که حدود ۵۰ درصد از کل علل مهاجرت را پوشش داده است. پس از این علت، عوامل مربوط به کار حائز اهمیت است که حدود یکپنجم از دلایلی که مهاجران برای مهاجرت خود عنوان کردهاند را شامل شده است و نقش آن حتی در دوره دوم یعنی ۱۳۹۵تا ۱۳۹۹ بیشتر هم شده است. با این حال، از نقش علت تحصیل یا پایان آن در دوره دوم در مقایسه با دور اول، اندکی کاسته شده است.
این پژوهش سپس به بررسی میانه دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ یعنی سال ۱۳۹۲ در شاخصهای نیروی کار (مانند تعداد شاغلان و بیکاران، نرخهای اشتغال و بیکاری برای کل جمعیت و جمعیت فارغالتحصیلان دانشگاهی) به تفکیک استانهای کشور پرداخته است. بررسیها نشان میدهد که نرخ بیکاری در استانهای با میزان خالص مهاجرت منفی ۱.۳ درصد بیشتر از استانهای با میزان خالص مهاجرت مثبت است.
وقتی به جای شاخصهای نیروی کار در کل جمعیت به این شاخصها در جمعیت فارغالتحصیلان دانشگاهی پرداخته شود، این اختلاف حتی بیشتر هم میشود. درحالی که در استانهای با میزان خالص مهاجرت مثبت نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی حدود ۱۷ درصد بوده است، در استانهای با میزان خالص مهاجرت منفی این رقم بیش از ۲۱ درصد بود. این شاخصها و عددها به چه معناست؟
این عددها نشاندهنده نقش مهم شاخصهای نیروی کار به خصوص در جمعیت تحصیلکرده کشور در تعیین جریانهای مهاجرتی کشور است. به عبارتی اگر قرار باشد که با ایجاد فضای دانشگاهی، امکان ادامه تحصیل حتی در دورترین و محرومترین استانهای کشور ایجاد شود اما خبری از اشتغالزایی همسان با آن رشته تحصیلی نباشد، فارغالتحصیلان مجبور به فرار از استان محل سکونت خود و مهاجرت به استان و شهرهایی هستند که برای آنها کار وجود داشته باشد.