با شکایت مرد پولدار مأموران پلیس به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیها نشان داد سارقان از مدتی قبل دست به سرقتهای سریالی از خانههای شمال و غرب تهران میزنند. اعضای این باند سه نفر هستند که در تمامی سرقتها صورتهایشان را میپوشانند و پس از وارد شدن به خانهها طلا، سکه، عتیقه و پول سرقت میکنند و اگر گاوصندوقی هم در خانه باشد پتوپیچ کرده و با خودشان میبرند.
اوایل دی ماه سال قبل، مردی در تهران به اداره پلیس رفت و گفت سارق یا سارقانی به خانهاش دستبرد زده و چند میلیارد اموالش را سرقت کردهاند. وی گفت: «در ساختمان مسکونی در یکی از خیابانهای غربی تهران همراه خانوادهام زندگی میکنم.
به گزارش جوان، چند روز قبل به خاطر آلودگی هوا و تعطیلی مدارس همراه خانوادهام به ویلایمان در یکی از شهرهای شمالی رفتیم. ساعتی قبل وقتی به خانهمان برگشتیم، دیدیم قفل در خانه تخریبشده و همه وسایل زندگیمان به هم ریخته است. همان لحظه فهمیدیم سارقانی به خانهمان دستبرد زدهاند. وقتی به سراغ گاوصندوقم رفتم، خبری از گاوصندوق نبود و فهمیدم سارقان گاوصندوقم را که تمامی طلاها و سکهها و مقدار زیادی پول نقد داخل آن نگهداری میکردم، سرقت کردهاند.»
با شکایت مرد پولدار مأموران پلیس به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیها نشان داد سارقان از مدتی قبل دست به سرقتهای سریالی از خانههای شمال و غرب تهران میزنند. اعضای این باند سه نفر هستند که در تمامی سرقتها صورتهایشان را میپوشانند و پس از وارد شدن به خانهها طلا، سکه، عتیقه و پول سرقت میکنند و اگر گاوصندوقی هم در خانه باشد پتوپیچ کرده و با خودشان میبرند. مأموران در ادامه با شکایتهای متعددی روبهرو شدند که همه شاکیان افراد پولداری بودند که در خانههایشان طلا، سکه و عتیقه نگهداری میکردند. یکی از شاکیان مرد تاجری بود که به مأموران اعلام کرد سارقان علاوه بر پول، سکه و طلا، سه مجسمه عتیقه قیمتی از خانهاش
سرقت کردهاند.
تحقیقات برای شناسایی اعضای باند سارقان ادامه داشت و مشخص شد اعضای این باند در آخرین سرقت به شرکت تجاری دستبرد زده و گاوصندوق شرکت را که داخل آن ۲۰ هزار دلار و مقدار زیادی پول و اسناد و مدارک بوده سرقت کردهاند. در حالی که مشخص شد سارقان در این سرقت هم بسیار حرفهای عمل کرده و هیچ ردی از خود به جای نگذاشتهاند، یکی از شاکیان به اداره پلیس رفت و ردی از سارقان در اختیار مأموران قرار داد. شاکی گفت: «من تاجرم و وضع مالی خوبی دارم. چند ماه قبل سارقان به خانهام دستبرد زدند و در جریان سرقت آنها سه مجسمه عتیقه بسیار ارزشمند که از آبا و اجدادمان به من ارث رسیدهبود، سرقت کردهبودند.
چندی قبل در دورهمی خانوادگی بودیم که یکی از بستگان به من گفت چند سال قبل سارقان وسایل عتیقه او را سرقت کردهبودند و او وقتی برای خرید اجناس آنتیک به مغازه آنتیکفروشی میرود، عتیقههایش را در آنجا میبیند و به پلیس خبر میدهد. وقتی صحبتهای او را شنیدم، به بهانه خرید عتیقه و وسایل آنتیک به مغازههای عتیقهفروشی میرفتم تا اینکه پس از چند روز سه مجسمه سرقتی از خانهام را در مغازه عتیقهفروشی در مرکز شهر دیدم. فروشنده گفت مجسمهها را مدتی قبل برای او فرستادند و قیمت زیادی دارند و من هم وقتی مجسمهها را از نزدیک دیدم، مطمئن شدم مجسمههای سرقتی خودم است.»
با سرنخی که شاکی در اختیار مأموران قرار داد، مرد عتیقهفروش بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد.
وی در بازجوییهای ابتدایی منکر خرید اموال سرقتی شد، اما وقتی با مدارک و شواهد روبهرو شد سه سارق حرفهای را که از آنها اموال سرقتی با ارزش میخرید به پلیس معرفی کرد. بررسیها نشان داد متهمان سارقان سابقهداری هستند که از یکی از شهرهای غربی کشور برای سرقت راهی تهران میشوند و چند روز بعد دوباره به شهرشان بر میگردند. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران سه متهم را بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
کامبیز یکی از سارقان است که مدعی است هر سه آنها دوست صمیمی هستند و چند سال قبل باند سرقت را تشکیل دادهاند و نام باندشان را جغدان شب گذاشتهاند.
کامبیز سابقه داری؟
بله من و همدستانم سابقههای زیادی در پروندهمان ثبت شدهاست.
چه سابقههایی؟
همهاش سرقت. مثلاً سرقت از خانه، مغازه و شرکتها.
چه شد که این باند را تشکیل دادی؟
ما سه نفر دوست صمیمی هستیم و از دوران نوجوانی و جوانی با هم بودیم. چند سال قبل بیکار بودیم و دیدیم بعضی از دوستانمان از راه سرقت پول زیادی در میآورند و ما سه نفر هم باند سرقت را تشکیل دادیم و از خانهها سرقت میکردیم.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدید؟
چند سال قبل دستگیر شدیم و اوایل زمستان پارسال از زندان آزاد شدیم و درست ۲۴ ساعت بعد تصمیم گرفتیم سرقتهایمان را دوباره شروع کنیم.
درباره شیوه سرقتتان توضیح بده؟
ما سه نفری به سرقت میرفتیم. البته قبل از سرقت زاغزنی میکردیم و در خیابانها و کوچههای شمال و غرب تهران پرسه میزدیم و خانههایی را که به نظر میرسید، صاحبان آن پولدارند زیر نظر میگرفتیم و وقتی متوجه میشدیم، مثلاً یکی از ساکنان ساختمان به مسافرت رفته برای سرقت وارد ساختمان میشدیم. معمولاً شیوه ما توپیزنی بود، اما ما یک دیلم و شاهکلید داشتیم که به راحتی در خانه را بدون تخریب باز میکردیم.
چه چیزی سرقت میکردید؟
ما معمولاً طلا، سکه، پول و دلار و اشیای عتیقه سرقت میکردیم. البته اگر در خانهای با گاوصندوق روبهرو میشدیم با پتو آن را بیرون میبردیم و در مخفیگاهمان گاوصندوق را تخریب میکردیم و اموالش را بر میداشتیم. اسناد و مدارک سرقتی را هم به جاعلان میفروختیم.
فکر میکردی دستگیر شوید؟
نه. ما حسابشده عمل میکردیم، اما کارآگاهبازی یکی از شاکیان ما را به دام انداخت. البته دستگیری ما دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت و اینبار که خیلی زود دستگیر شدیم، خدا میخواست دست مالخر ما را
رو کند.
چرا؟
ما هر چقدر عتیقه سرقت میکردیم، به صاحب مغازهای که عتیقه خرید و فروش میکرد، میفروختیم، اما او هر بار سر ما کلاه میگذاشت و میگفت عتیقهها قیمتی نیستند. مثلاً همین سه مجسمهای که راز سرقتهای ما را آشکار کرد، حدود ۱۰ میلیارد تومان ارزش دارند، اما عتیقهفروش به ما گفت ارزش چندانی ندارند و ۱۰۰ میلیون تومان از ما خرید.
چرا اسم باندتان را جغدهای شب گذاشتید؟
چون ما شبها به سرقت میرفتیم و در واقع شبها بیدار بودیم و روزها بیشتر میخوابیدیم و به همین خاطر هم عکس جغد را روی بدنمان خالکوبی کردیم.