صبحانه با زرافهها ساخته سروش صحت تلاش میکند تا مخاطب را وادار به فکر کردن درباره چیستی زندگی نماید و به دنبال این است که ثابت کند ارزش لحظههای زندگی بیشتر از آن است که با غم و ناراحتی سپری کنیم.
فرارو- جدول اکران فیلمهای سینمایی در این روزهای دیماه ۱۴۰۳، فیلمهای متنوعی را شامل میشود؛ اما بخش مهمی از آن فیلمهای کمدی هستند که هر روز بر تعداد آنها نیز اضافه میگردد.
به گزارش فرارو، در جدول اکران فیلمهای سینمایی ما با فیلمهایی مواجه هستیم که انتخاب را برای همه ما سخت مینماید. فیلمهای در حال اکران دی ماه ۱۴۰۳ که قسمت اعظم آنها کمدی است بر خلاف فیلمهای اجتماعی چند سال اخیر توانستهاند مخاطب را جذب کند؛ اما حال سؤال این است که آیا همه آنها ارزش دیدن دارد؟ با بررسی بهترین و پرفروشترین فیلمهای در حال حاضر به این نتیجه میرسیم که برخی از این فیلمها ارزش چندباره دیدهشدن را نیز دارند.
بهرام افشاری در اولین تجربه کارگردانیاش سعی کرده است تا اثری قابلقبول را با حضور دوست صمیمیاش هوتن شکیبا بر روی پرده سینما ببرد. آنها به واسطه تئاترهای مشترک و دوستی عمیق چند ساله از آزمون و خطاها گذر کردند و در کنارهم صحنههای جذابی را رقم زدند. بازی سایر بازیگران مانند ناهید مسلمی و سیاوش طهمورث نیز به فیلم اعتبار ویژهای داده است. قصه داستان مردی به اسم یعقوب (سیاوش طهمورث) را روایت میکند که همراه چند نفر دیگر در یک گاراژ متروکه زندگی میکند و فقط یک هفته به پایان زندگیاش مانده است؛ اما ناگهان برنده یک جایزه ۳۰ میلیاردی میشود البته همه چیز همینجا تمام نمیشود، مسئولان به یعقوب گفتهاند دو هفته طول میکشد تا جایزه به دستش برسد.
چند لحظه خودتان را جای یعقوب تصور کنید، چند روز بیشتر زنده نیستید؛ اما برنده جایزه میشوید که دو هفته دیگر به دستتان میرسد؟ احتمالاً همه ما از زمینوزمان عصبانی میشویم و به دنبال چاره برای عمر بیشتر میگردیم تا حداقل ۳۰ میلیارد را به چشم ببینم. قصه هفتاد سی نیز همین است، اهالی گاراژ تلاش میکنند تا یعقوب عمر بیشتری کند و از این پول بادآورده آنها نیز سهمی داشته باشند.
شاید اگر بهرام افشاری کارگردانی داستان را به کس دیگری میسپارد و خود فقط بازی میکرد، هفتاد سی مخاطب بیشتری را جذب میکرد. او تلاش نموده است در قالب کمدی سیاه به مضامینی مانند اختلاف طبقاتی و فقر بپردازد؛ اما عملاً در این کار موفق نبوده است و فقط به صحنه دعوای هوتن شکیبا و بهرام افشاری تبدیل شد. نکته مثبتی که در هفتاد سی وجود دارد این است که بهرام افشاری در مقام نویسنده و کارگردان سعی کرده است از شوخیهای جنسی که این روزها نقل اکثر فیلمهای سینمایی است فاصله بگیرد و الحق که این کار را درست انجام داده است.
رامبد جوان در تجربه کاری خود نشان داده است که از امتحان کردن ژانرهای مختلف سینمایی و موضوعات متنوع ترسی ندارد. در کارنامه کاری رامبد جوان آثاری را میبینیم که شاید هیچ ربطی به هم نداشته باشد؛ اما ثابت کرده است که کارگردانی هنری اصلی اوست. زودپز جدیدترین ساخته رامبد جوان با بازی نوید محمدزاده، محسن تنابنده و گلاره عباسی به سالهای جنگ میرود و با ترکیدن یک زودپز شروع میشود. نقطه عطف قصه همان ترکیدن زودپز است که باعث مرگ پدر خانواده میشود و به نظر میرسید سیروس و شاهین پسران خانواده در ترکیدن آن نقش داشتند. آنها از ترس پلیس تلاش میکنند تا مرگ پدر را بر اثر بمباران موشکی عراق جلوه دهند و از مجازات بگریزند.
در سالهای اخیر با فروش فیلمهایی مانند نهنگ عنبر، کارگردانان به این نتیجه رسیدند که مردم ایران عاشق نوستالژیهای دهه ۶۰ و ۷۰ هستند و به همین دلیل ما هرازچندگاهی فیلمهایی با این مضمون میبینیم. زودپز ساخته رامبد جوان نیز از همین الگو برای روایت داستان و جذب مخاطب استفاده کرده است.
چند لحظه نوید محمدزاده را در یک نقش کمدی تصور کنید؟ میدانم خیلی سخت است، چون ما همیشه او را با نقشهای جدی، تلخ و عصبانی به یاد میآوریم. رامبد جوان دستبهکار بزرگ و پر ریسکی زد و از نوید محمدزاده در یک نقش کمدی استفاده کرد. وقتی فیلم را تماشا کنیم تا دقیق اولیه حضور نوید در یک نقش کمدی شاید برای ما گنگ و ناملموس باشد؛ اما دیالوگهای قوی و بازی محسن تنابنده این ایراد را میپوشاند و کمکم با او ارتباط میگیریم.
زودپز بر خلاف سایر فیلمهای خندهدار، کمدی شخصیت نیست و از افراد برای خنده گرفتن استفاده نمیکند؛ بلکه شبیه آنچه در ورود آقایان ممنوع و قانون مورفی دیدیم از موقعیتها برای خنداندن استفاده میکند، شاید هر بازیگر دیگری هم بهجای نوید و محسن بود ما باز هم همان قدر میخندیدیم. تهیهکننده و کارگردان زودپز از همان کلیشههای رایج کمدی ایران استفاده کردهاند تا فیلمشان خوب به فروش برود.
مرگ و زندگی دستمایه سروش صحت برای ساخت فیلم صبحانه با زرافههاست. او در این فیلممانند فیلم قبلیاش یعنی جهان با من برقص نشان میدهد که مرگ هر چقدر غمانگیز و ناراحتکننده باعث نمیشود زندگی و دنیا متوقف شود و زمان منتظر ما نمیماند. زن در ساخته جدید سروش صحت جایی ندارد و ما با داستانی مردانه و پر از مواد مخدر روبهرو میشویم. داستان از یک تالار عروسی شروع میشود که مهمانان از جو میهمانی خسته شدهاند و برای تغییر روحیه خود در گوشهای از تالار شروع به مصرف مواد میکنند؛ اما ناگهان رضا (پژمان جمشیدی) بیهوش میشود و بعد از بههوشآمدن میبیند که همه چیز تغییر کرده است.
شما در جدیدترین ساخته سروش صحت با افرادی روبهرو هستید که برای رنگ و بو دادن به زندگی مرفهشان حاضر به انجام هر کاری هستند و حتی مرگ نیز نمیتواند آنها را از رسیدن به هدف جدا کند. کمدی سروش صحت از جنس آثار داریوش مهرجویی است؛ اما سعی کرده است با استفاده از المانهای الحاقی مانند موسیقی در قالب میانپرده فیلم را با امضای خودش بسازد. صحت در آثارش نشان داده است که فقط به دنبال پول درآوردن از سینما نیست؛ بلکه تلاش کرده است با تمرکز بر روی جزئیات معنای عمیق زندگی را از دل صحنههای کمدی بیرون بکشد.
بازی هوتن شکیبا در صبحانه با زرافهها جذاب است؛ انگار صحت قلق بازی گرفتن از هوتن شکیبا را بلد است؛ اما کارگردان یادش رفته است که فیلمش بازیگران دیگری نیز دارد و نتوانسته است در شخصیتپردازی سایر بازیگران بهخوبی عمل نماید. موضوع مهم دورشدن پژمان جمشیدی از نقشهای تکراری در این فیلم است. پژمان جمشیدی در سالهای اخیر انگار وارد یک دور تکرار شده بود، ما در تگزاس همان پژمانی را میبینیم که در هتل نیز دیده بودیم و چیز جدیدی نداشت؛ اما در صبحانه با زرافهها کاراکتر و شخصیت جمشیدی متفاوت از گذشته است. شاید اگر سروش صحت در شخصیت پردازی و استفاده از عناصر مانند مواد مخدر قویتر عمل میکرد ما با یک شاهکار مانند جهان با من برقص روبهرو بودیم.
این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام نوشته علی اصغر عزتی پاک است. این فیلم داستان کودکان و نوجوانان جنگ زده را در یک باغ روایت میکند. داستان از جایی شروع میشود که خبری دهانبهدهان در میان اهالی روستا میچرخد و آن خبر این است: در باغ کیانوش موز روییده است! بچهها برای رسیدن به موزها با هم مسابقه میدهند، اما نمیدانند که باغ نفرین شده است و تلهای بزرگ در انتظار آنهاست.
کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان برای همه ما یادآور خاطرات خوبی است که به روزهای اوجش برمیگردد، شاید بد نباشد بدانیم که باغ کیانوش ساخته کانون است و بازیگران نوجوان سهم اساسی در آن دارد. رضا حداد کشاورز در باغ کیانوش اولین فیلم بلندش انگاری قصد داشته است ادای دینی به نوجوانان و کودکان این سرزمین داشته باشد و برخی معتقدند که در آن موفق بوده است. گفته میشود که شخصیتپردازی بازیگران کارکشته مانند شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدی فر در کنار بازیگران نابلد نوجوان توانسته است اثر قابلقبول برای مخاطب باشد.
نام انیمیشن شنگول و منگول برای ما یادآور بز زنگوله پاست. ما در این انیمیشن شاهد یک دره صلح هستیم که حیوانات با آرامش کنار هم زندگی میکنند؛ اما روزی یک گرگ و نوچهاش به دره حمله میکند و حیوانات را به اسارت میگیرد. سایه سرخ بهعنوان قهرمان ظهور میکند و با کمک دوستانش گرگ را شکست میدهد و قراردادی را با او امضا میکند که حق ندارد هیچ حیوانی را شکار کند مگر اینکه حیوان با پای خود به مسلخگاه مرگ برود. سالها از این داستان میگذرد و گرگ هر لحظه به دنبال فرصتی است تا دوباره بتواند حیوانات را شکار کند. راسوی بدبو از سمت گرگ مامور میشود که تا در میان شاگردان مدرسه کونگ فو تفرقه بیاندازد و بچههای بزبز قندی را به خانه گرگ ببرد.
شنگول و منگول داستان آشنایی برای همه است؛ اما در اینجا چندان قوی روایت نشده است و بیشتر بر روی مبارزهها و صحنههای اکشن تمرکز کرده است. حتی از نظر داستانی ما با باگهای زیادی مواجه هستیم، در میان حیوانات اهلی شاهد چند نژاد وحشی مثل کفتار هستیم. انیمیشن شنگول و منگول به کارگردانی کیانوش و فرزاد دالوند با نام (Gools) اکران شد و بر اساس نظر کارگردانی اقتباسی آزاد از داستان فولکور گرگ و هفت بزغاله است.
نقطه قوت و اوج انیمیشن شنگول و منگول عملکرد عالی صداپیشگان است. فارغ از تمام مسائل فنی دنیای انیمیشن، صداگذارانی مانند محمدرضا علیمردانی، بهنوش بختیاری و هادی کاظمی کار خود را به بهترین شکل انجام دادند. هوتن شکیبا که اینروزها جز معروفترین بازیگران کشور است خود را از دنیای عروسک و کودک جدا نمیداند و در این انیمیشن با گویش کردی استعداد خود را به همگان ثابت کرده است.
در سالهای اخیر فیلمهای کمدی و تجاری جای ثابتی در جدول اکران سینماها دارد. انگاری کارگردانان و سرمایه گذاران درآمد بیشتر را به هر چیزی ترجیح میدهند؛ اما این قضیه همیشگی نیست. در فیلمهای در حال اکران هفتاد سی و زودپز را فیلم کاملاً کمدی میدانیم که با استفاده از کلیشهها و خلق صحنههای خندهدار به دنبال جذب مخاطب بیشتر هستند؛ اما سعی کردهاند از شوخیها و لودگیها دوری کنند. سروش صحت در جدیدترین اثر سینماییاش دغدغه پول ندارد و با خیال راحت جهان فلسفی خود را وارد فیلم کرده که شاید برای همگان موردپسند نباشد؛ اما اثری قابلقبول و شایسته در سینمایی این روزهای ایران است.
باغ کیانوش دغدغه نوجوان و کودک را دارد. شنگول و منگول نیز برای کودکان ساخته شده است، اما اگر در قصه پردازی قویتر عمل میکرد مخاطب بیشتری را داشت. به طور کلی اگر به دنبال خندیدن در سینما و فارغ شدن از مشغولیات ذهنی هستید فیلمهای هفتاد سی و زودپز بهترین پیشنهاد برای شماست، اما اگر به دنبال معنا در فیلم میگردید باغ کیانوش و صبحانه با زرافهها جایگزین بهتری هستند. از سوی دیگر اگر قصد دارید با بچههای کوچکتان به سینما برید و یا مدیر مدرسه و آموزشگاههای ابتدایی هستید و میخواهید برای دقایقی آنها را سرگرم کنید بلیط انیمیشن شنگول و منگول را بخرید. در نهایت برخی از مخاطبان با طیف سلیقه های گوناگون گفته اند که میان فیلمهای رو پرده شاید بتوان صبحانه با زرافهها و باغ کیانوش را بهترین اثر برای دوباره دیدن دانست.