آمدن ترامپ از چند جهت میتواند برای رسیدن به یک توافق پایدار مناسب باشد: اول، ویژگیهای شخصی ترامپ است که دوست دارد خود را بانی و قهرمان توافقهای مهم بداند؛ دوم اینکه، سیاست حزب دموکرات در مخالفت با شکلگیری توافق ترامپ نخواهد بود، چون خودشان پیشتر چنین کردهاند.
روزنامه هممیهن در یادداشتی با عنوان «معنای نفی گفتوگو» به چرایی منفیبافی درباره گفتگو و مذاکره از سوی برخی اشخاص و نهادها پرداخته است.
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: شاید عادت شده که تا بحث از گفتوگو میشود، از آن تعبیر به عقبنشینی و شکست میشود. درحالیکه این رویکرد نفی گفتوگو، ذاتاً ناشی از ترس و فقدان اعتمادبهنفس است که خود را در پوشش انقلابیگری پنهان میکند.
اصولاً در جهان امروز و حتی گذشته مخالفت با گفتوگو نشانهای از ضعف است؛ مگر هنگامی که یک طرف ماجرا طرف دیگر را به رسمیت نشناسد یا خواهان تسلیم بدون قید و شرط آن شود که طبعاً این گفتوگو نیست، بلکه درخواست تسلیم کامل است. بنابراین، اجتناب از گفتوگو بهطور ضمنی دعوت به تسلیم طرف مقابل است و این به معنای مجاز شمردن آغازگری تنش از سوی طرف دیگر در قالب هر نوع اقدامی است.
این را باید پذیرفت که اختلافات دو نفر یا دو گروه یا دو کشور لزوماً با گفتوگو حل نمیشود؛ ولی بدون گفتوگو نیز حل نخواهد شد که بدتر میشود، چون در غیاب گفتوگو طرفین نسبت به مواضع یکدیگر ناآگاه میشوند.
شاید گفته شود که اگر طرف مقابل نقض پیمان کرده باشد، چه باید کرد؟ همچنان که ایالات متحده از برجام خارج شد. پاسخ در ماهیت حقوقی پیمان است. اگر پیمان منعقدشده ضمانت اجرای کافی داشته باشد، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. همچنان که قرارداد۱۳۵۹ الجزایر میان ایران و آمریکا از چنان قوامی برخوردار است که ریگان نتوانست آن را نقض کند و دادگاههای آمریکا نیز اجازه نقض آن را نمیدهند. پس اگر برجام نقض شده، ضمانت آنرا باید در عمل متقابل ایران جستوجو کرد و نه در سازوکارهای حقوقی که در این توافق نیست به همین دلیل هم به آن قرارداد نمیگویند.
بهعلاوه، ایران یا هر کشوری میتواند از گذشته درس بگیرد و مطابق تجربیات خود رفتار کند. با این مقدمه باید گفت که آمدن ترامپ از چند جهت میتواند برای رسیدن به یک توافق پایدار مناسب باشد. اول، ویژگیهای شخصی ترامپ است که دوست دارد خود را بانی و قهرمان توافقهای مهم بداند. دوم اینکه، سیاست حزب دموکرات در مخالفت با شکلگیری توافق ترامپ نخواهد بود، چون خودشان پیشتر چنین کردهاند.
از سوی دیگر؛ آنان مدعیاند که ایران دنبال ساختن بمب است ایران هم که بارها و بارها اعلام کرده که چنین قصدی ندارد و به همین دلیل هم نظارت آژانس را پذیرفته است، زیرا دلیلی ندارد که خارج از تعهدات بینالمللی خود عمل کند. از سوی دیگر، میتوان توافق را با درسگیری از ضعفهای احتمالی برجام انجام داد.
با توجه به ویژگیهای شخصی ترامپ وی میتواند توافق را به قرارداد تبدیل کند همچنان که کارتر از این حق خود استفاده کرد. اکنون مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرده است که: «درباره برنامه هستهای ایران با ترامپ گفتوگو کردم. اکنون فرصتی وجود دارد که ترامپ به یک توافق دست یابد، توافقی که «جاهطلبیهای هستهای» ایران را محدود کند.»
روشن است که منظور او از جاهطلبی هستهای یا ساختن بمب است که در مورد ایران منتفی است، یا فراتر رفتن از غنیسازی صنعتی بیش از ۲۰درصد است که این نیز دقیقاً به علت خروج آنها از برجام رخ داده است و ایران در این مورد ذیحق است و میتوان درباره آن توافق کرد. بنابراین، فرصتی مناسب پیش آمده که در چارچوب رویکرد وفاق آقای رئیسجمهور مجموعه نیروهای داخل کشور، برای عبور از وضع کنونی و بهبود شرایط کشور و مردم چنین گفتوگوهایی را آغاز کنند و اجازه ندهند که بدخواهان این ملت همچنان محور تحریم و تنش را تقویت کنند.
گفتوگو از یک سو کوششی است برای پردهبرداری از جهل دو طرف نسبت به هم، و از طرف دیگر رسیدن به نقطه بهینهای که کمترین زیان و بیشترین سود را برای طرفین داشته باشد.
کمترین نتیجه منفی پرهیز از گفتوگو این است که دو طرف نسبت به اهداف و منویات یکدیگر غلو کرده و جهل پیدا میکنند و زیان رفتار آنها به مراتب بیشتر از سود آنها خواهد بود.