هفته گذشته بعد از انتشار قسمت دوم سریال «زخم کاری۴»، برخی صفحههای اینستاگرامی به گافهای موجود در دو قسمت اول واکنش نشان دادند. از ماجرای کپی بودن نقاشی گرفته تا رفتن ساعتمچی از دست راست به دست چپ و بیمار شلوارجینپوش بیمارستان روانپزشکی و تغییر مکان عروسی بعد از پخش کردن کارت عروسی و …
فصل چهارم سریال «زخم کاری» از ۱۶ آذر متنشر شده و درحال حاضر سه قسمت از این سریال در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
به گزارش فیلمنیوز، بعد از انتشار قسمت دوم بازار سوتی گرفتن از این سریال در فضای مجازی داغ شده است. یکی از ماجراها درباره نقاشی کپی است که مالک به سیما هدیه میدهد. مردی که نقاشی را میآورد از همان ابتدا اعلام میکند نقاشی کپی خیلی خوب از یک اثر هنری است و حتی نقاش آن هم متوجه کپی بودن آن نشده است. این درحالی است که در قسمت دوم، سیما با شنیدن این مطلب که نقاشی کپی است به شدت عصبانی میشود و میگوید آن را به عنوان نسخه اصل خریده و کپی بودنش را انکار میکند.
نکته بعدی به جابهجا شدن ساعت در دست سیما برمیگردد. در قسمت اول وقتی به خانه نیما میرود ساعت در دست راستش است و وقتی از در بیرون میآید ساعت را به دست چپش بسته. این مسئله هم با واکنشهایی روبهرو شده.
بستری کردن پدر سیما در یک بیمارستان روانی با درج تمام مشخصات یکی دیگر از گافهای زخمکاری است.
در قسمت دوم، زمانی که سمیرا برای دیدن پدر سیما به بیمارستان روانپزشکی میرود، مردی را توی راهرو میبینیم که با شلوارجین، پتویی به خودش بسته و به شیوه بیماران روانی فریاد میکشد. این درحالی است که در چنین مرکزی طبیعتا همه افرادی که بستری هستند لباسهای مخصوص میپوشند و کسی با شلوارجین آن وسط نمینشیند. اما بزرگترین گاف در این قسمت به بستری کردن پدر سیما در بیمارستان روانی برمیگردد آنهم با مشخصات کامل این در حالی است که در همان ابتدای قسمت دوم سیما از ترس اینکه زنده بودن پدرش لو نرود از زنگ زدن به اورژانش امتناع میورزد.
در همین قسمت، وقتی سمیرا به اتاق پدر سیما میرود، پسر پرستار میگوید پشت در مراقب است اما وقتی پدر سیما فریاد میکشد و خودش را به در میکوبد، هیچ خبری از پرستار نمیشود.
نکته بعدی اینکه در قسمت اول، مالک به دستمالچی کارت عروسی میدهد. در قسمت دوم مکان عروسی تغییر میکند و مالک میگوید عروسی را در خانه برگزار میکنند آنهم درحالیکه پیش از آن کارتهای عروسی را پخش کردهاند. شب عروسی وقتی آمبولانس، پدر سیما را از بیمارستان روانپزشکی خارج میکند، پرستار میگوید تا دم در تالار سرحال میشود. بالاخره عروسی در تالار برگزار شده یا در خانه؟
قرار بود عروسی «مالک» در منزل آنها برگزار شود اما عروسی در تالار برگزار شد.
از این دست موارد باز هم وجود دارد. برخی هم سوالاتی پرسیدهاند که پاسخی برایش پیدا نکردهاند؛ سوالاتی مثل اینکه پانی با اتهام قتل طلوعی چطور آزادانه میچرخد؟ یا کدام ماموری قبل از عروسی انقدر صریح سراغ عروس میرود و از او میخواهد ازدواجش را بهم بزند؟ یا اینکه چرا تیپ شرکتکنندهها در عروسی مرد بسیار ثروتمندی مثل مالک تا اینحد بد است و یکی با هودی و کتوشلوار چنین رقصی میکند؟ و …
باید دید واکنشها به قسمتهای بعدی این سریال چطور خواهد بود و آیا باز هم تعدد گافها به همین نسبت خواهد ماند؟