مراسم معارفه پیتسو موسیمانه، سرمربی آفریقایی و جدید استقلال، بالاخره روز گذشته انجام شد تا این مربی که قبل از بازی النصر قراردادش را با استقلال امضا کرده بود، بهطور رسمی جانشین جواد نکونام شود. او که رزومه پرباری در دوران مربیگریاش دارد، با ترتیبدادن کنفرانسی خبری، بهطور مفصل با هواداران باشگاه استقلال حرف زد ولی بدون تردید، بخش پرسشبرانگیز اظهاراتش مربوط به جایی است که از کارلوس کیروش، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران، بهعنوان یکی از دلایلی که باعث شده این تیم را انتخاب کند، حرف زد.
موسیمانه بهطور دقیق و با جزئیات درباره صحبتهایی که با کارلوس کیروش داشته سخنی به میان نیاورد، ولی بهطور مشخص از این گفت که با کیروش قبل از حضورش در ایران و باشگاه استقلال حرف زده است. سرمربی جدید استقلال در همان ابتدای نشست معارفهاش گفت: «از هواداران استقلال که از همانجا انرژیشان را گرفتم، تشکر میکنم. اینها باعث شدند من به اینجا بیایم. هنوز قراردادی امضا نکرده بودم که تصمیم گرفتم به اینجا بیایم. هواداران با عشقی که میورزیدند باعث شدند قراردادم را امضا کنم. قبل از حضور در استقلال تحقیقاتی در مورد این تیم داشتم و همینطور با دوست ۲۰سالهام کارلوس کیروش صحبت کردم. علاوه بر این با آیاندا پاتوسی، بازیکن سابق استقلال نیز صحبت کردم و تصمیم گرفتم به ایران بیایم. خیلی خوشحالم اینجا هستم. تاریخچه باشگاه استقلال را میدانم و میدانم کجا هستم و چه انتظاراتی وجود دارد».
قاعدتا حضور کارلوس کیروش در آفریقا باعث آشنایی این دو نفر شده و موسیمانه هم از کیروش بهعنوان دوست ۲۰سالهاش یاد کرده، ولی بخشی که باعث شگفتی میشود، این است که کیروش چه چیزی در فوتبال ایران دیده که به موسیمانه پیشنهاد کرده به باشگاه استقلال برود؟ ابهام ماجرا وقتی بیشتر میشود که بدانیم کیروش در دوره اول حضورش، یعنی همان زمان که محبوبیت خاصی در فوتبال ایران داشت، هر روز با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران بر سر امکانات، آنهم در مورد ریزترین آنها، بحث و جدل داشت. شاید نگرانیهایش درباره کمپ تیم ملی و ایفمارک و سایر موارد اینچنینی بحق بود، ولی نباید از یاد برد که این مربی حتی به کیفیت پیراهنی که قرار بود بازیکنان تن کنند نیز گیر میداد. از سوی دیگر، او سرمربیان ایرانی را قبول نداشت و مدیریت فدراسیون فوتبال را هم به بهانههای مختلف مورد نقد قرار میداد. بهانهجوییهای مکرر او برای اینکه دستمزدش کمی به تأخیر میافتاد، حضورش با لباس شخصی در تمرین به نشانه اعتراض و البته تندخوییهایش برای عدم دریافت پاداش برد و مساویهایش در تیم ملی هم از آن دست مواردی است که به سختی از یاد برده میشود.
واقعیت این است که به غیر از قرارداد به نسبت چرب و پاداش چربتری که کیروش از فدراسیون فوتبال ایران گرفته، بعید است نکته مهم و درخوری در زمینه ساختار فوتبال ایران برایش به یادگار مانده باشد تا بخواهد از آنها به خوشی یاد کند. حال با آن پیشینه، اینکه یکی مثل کارلوس کیروش که به همه چیز فوتبال ایران، قبل از نامحبوب شدنش بین هواداران، گیر داده، بخواهد به سرمربی دیگری پیشنهاد کند که برای رفتن به فوتبال ایران درنگ نکند، از آن دست موضوعاتی است که به اندازه کافی شگفتی در دلش دارد.