روزنامه ای پشتپرده حملات بیامان تندورها به محمدجواد ظریف را بررسی کرده است.
به گزارش اعتماد، در بخشهایی از این گزارش میخوانید؛
«ظریف همچنان در سیبل حملات تندروها قرار دارد.» این تیتر یکی از فراوانترین عباراتی است که طی سالهای اخیر در عرصه سیاسی کشور تکرار شده است. از زمان حضور ظریف در تیم مذاکراتی قرارداد ۵۹۸ در سالهای پایانی دهه ۶۰ خورشیدی گرفته تا حضور او به عنوان نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل و نقش ویژه او در مذاکرات هستهای سعدآباد در سال۸۳ و از دوران فعالیت به عنوان وزیر امور خارجه دولت روحانی و امضای برجام گرفته تا ورود ناگهانی ظریف به اتمسفر انتخاباتی سال ۱۴۰۳ و تغییر بازی به نفع پزشکیان و…در همه این بزنگاهها، ظریف نقشههای رادیکالها و تندروها را به نفع منافع ملی کشور تغییر داده است.
بنابراین طبیعی است که اعضای جبهه پایداری و چهرههایی چون حمید رسایی، امیرحسین ثابتی و سید محمود نبویان و سایرین، هر جا که تریبونی یافتهاند و چشمانی را نگریسته، مرثیهای هم برای حضور ظریف بسرایند و حضور او در دولت را تاب نیاورند. بررسی رویاروییهای سیاسی اخیر کشور نشان میدهد که تیغه تیر حملات طیفهای رادیکال و تندروی جناح راست متوجه ظریف است. چهرهای که طی سالهای اخیر بیشترین دستاوردها را در حوزه منافع ملی کشور ساخته و مورد تایید راس هرم تصمیمسازیهای کشور هم قرار داشته است.
اما هر اندازه مردم بیشتر به ظریف توجه نشان داده و از دستاوردهای او تقدیر کردهاند به همان اندازه نیز طیفهای تندرو از او اعلام برائت کرده و با هر بهانه و دستاویزی او را نواختهاند. ریشه این نفرت و خصومت تندروها علیه ظریف به چه موضوعی باز میگردد؟ ظریف چه کرده که تا این اندازه خشم و خصومت رادیکالها را برانگیخته است؟
واقع آن است که ظریف یکی از نمادهای اصلی توجه و تاکید بر منافع ملی با استفاده از رویکردهای اصلاحطلبانه و صلحطلبانه بوده است؟ حضور ظریف و موفقیتهایی که در عرصههای گوناگون مدیریتی داشته، نفی رویکردهای افراطی همه جریاناتی است که تنش را به مدارا، جنگ را به جای صلح، برخوردهای سلبی را به جای رویکردهای ایجابی، قهر را به آشتی و سکوت را به گفتوگو ترجیح میدهند. ظریف اما هر زمان که وارد میدان کنشگری شده، عرصه را بر تندروی و انقباض و قهر تنگ کرده و گفتوگو و مذاکره و تعامل را برگزیده است.