فرارو- جمال صدرعاملی، پژوهشگر حوزه بین الملل؛ اگر بخواهیم عمق بحرانى را که اسراییل به واسطه شخص ناتانیاهو درگیر آن است درک کنیم باید برگردیم به مارچ ٢٠٢٣ (اسفند ۱۳۹۸) زمانی که حزب لیکود جهت کنترل بیشتر اوضاع سیاسی در اسراییل تلاش کرد تا اختیارات دادگاه عالی را محدود کند که رهبرحزب یعنی ناتانیاهو هم انگیزه مضاعفی جهت تحت تاثیر قرار دادن دادگاه فساد مالی خودش داشت. اسراییل دچار بحران و شکاف شد و مردم به خیابانها ریختند و حتی بعضی وزرای کابینه مقابل نتانیاهو ایستادند و کابینه در معرض سقوط قرار گرفت و نتانیاهو ظاهرا کوتاه آمد. محبوبیت نتانیاهو کاهش یافت و جامعه اسراییل نگرانیهایی بروز داد. ۷ اکتبر به کمک ناتانیاهو آمد و علیرغم تذکرات متحدان اروپایی اسراییل و آمریکا و سپس سیاستمدارانی، چون ایهود باراک، ناتانیاهو به غزه هجوم برد.
نتانیاهو تمام تلاشها جهت برقراری آتش بس در غزه را عقیم گذاشت و همزمان تهدید کرد که پس از پایان جنگ غزه به جنوب لبنان جهت کنترل حزب الله حمله خواهد کرد. نتانیاهو به صورت برنامه ریزی شده تنش را بالا نگاهداشت. پس از به بن بست رسیدن در غزه تلاش کرد با حمله به کنسولگری ایران در سوریه و ترغیب ایران به ورود به رویارویی با اسراییل پای آمریکا را به معرکه باز کند. تماسهای پشت پرده ایران و آمریکا از بعد از هفت اکتبر که تاکنون هم ادامه دارد تنشها را کنترل کرد و تیر ناتانیاهو به سنگ خورد.
برنامه ریزیهای دقیق اسراییل که ریشه در ماهها و سالهای قبل دارد و بی توجهی ایران به اهمیت مسایل امنیتی که قبلا هم باعث ترورهایی در داخل ایران شده بود باعث شد که فرصت طلایی در اختیار اسراییل قرار گیرد و هنیه ترور شد.
نتانیاهو به دست آوردِ ترور بسنده نخواهد کرد و دنبال سناریوی وارد کردن ایران و آمریکا به معرکه و پیدا کردن فرصت تنفس تا تعیین تکلیف انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است.
هفته گذشته، مدودف رییس جمهور سابق روسیه اعلام کرد یک جنگ تمام عیار مسایل منطقه را حل خواهد کرد. روسیه بعد از اختلاف با پریگوژین و خروج از جبهه اوکراین دست آورد قابل توجهی نداشته است. جبهه جنگ اوکراین فرسایشی شده و روزانه بیش از پنج هزار سرباز از طرفین کشته میشوند. ملاحظه خطوط نبرد نشان میدهد که بیش از یک ماه است تغییر قابل توجهی در جبهه ایجاد نشده. اکنون روسیه و اسراییل مشخصا نتانیاهو دچار بن بست در جبهههای جنگ و سیاست گزاری هایشان شده اند لذا تصادفی نیست که ندای جنگ از روسیه و مخالفت با آتش بس و صدای کوبیدن بر طبل افزایش تنش از جانب اسراییل شنیده میشود.
کشورهای منطقه کلا از جنگ بیزارند، ولی دو کشور در خطر رویارویی به طور مشخص نیاز به تنش ندارند، یکی ایران که دولت نوپایش با شعار اصلاحات اقتصادی به میدان آمده و برای تحقق آن نیاز به آرامش دارد؛ و دیگری آمریکا در آستانه انتخابات از ورود به هرگونه جنگ گریزان است.
با تلاشهای فراوان اقتصاد آمریکا از تورم بالا نجات پیدا کرده، ولی آثار رکود به شکل افزایش نرخ بیکاری و ریزش بازار سهام خود را نشان داده، هرگونه تنش اقتصاد آمریکا را دچار چالش جدید خواهد کرد که در آستانه انتخابات دولت از آن گریزان است.
عدم توجه تصمیم گیران در ایران به عوامل تاثیرگذار بالا کشور ما را درگیر بحرانهای اقتصادی و سیاسی بین المللی خواهد کرد که ما را دچار چالش و بن بست خواهد کرد و فضای تنفسی برای آتش افروزی بیشتر توسط ناتانیاهو را فراهم مینماید.