«ماموری خبردار شد و آمد که مانع شود. پولی به او دادم و گفتم این بیچاره غریب است در اینجا مرده است مانعشان نباش. او هم رفت. ما تا آخر شب به بهانه کربلائی حسین مرحوم ساختگی، برای امام حسین (ع) گریه زیادی کردیم.»
عبدالله موسیانی به نقل از مرحوم آیت الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، خاطرهای از امام خمینی درباره ایام ممنوعیت روضه خوانی در زمان رضاشاه نقل کرده است.
در ایام ممنوعیت روضه خوانی در زمان رضاشاه، من و امام خمینی از در مدرسه فیضیه بیرون آمدیم، مقداری قدم زدیم تا رسیدیم به در مسافرخانهای.
شنیدیم از آنجا صدای گریه میآید، ما هم وارد شدیم، سوال کردیم چرا گریه میکنید؟
دیدیم یک جنازه در وسط اطاق است ولی به ما اشاره کردند که صحنه ساختگی است، ما هم نشستیم مشغول گریه و عزاداری شدیم.
ماموری خبردار شد و آمد که مانع شود. پولی به او دادم و گفتم این بیچاره غریب است در اینجا مرده است مانعشان نباش.
او هم رفت. ما تا آخر شب به بهانه کربلائی حسین مرحوم ساختگی، برای امام حسین (ع) گریه زیادی کردیم.