شورای آتلانتیک در گزارشی به امکانسنجی توافق هستهای جدید در دوران رئیسجمهور جدید ایران پرداخته است. دنی سیترینوویچ نویسنده گزارش ۱۲ ژوئیه در این خصوص مینویسد: مسعود پزشکیان رئیسجمهور منتخب در جریان مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که قصد دارد برای رفع تحریمهای آمریکا علیه ایران تلاش کند. واضح است که رفع تحریمها بر بخشهای حیاتی اقتصاد ایران مانند بخش انرژی، مستلزم توافق جدید با غرب در خصوص برنامه هستهای است.
به گزارش دنیای اقتصاد، پزشکیان تنها کسی نبود که درباره لزوم بازگشت به توافق هستهای اظهارنظر کرد. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز درباره لزوم یافتن جایگزینی برای توافق هستهای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) صحبت کرد که عملا هیچکس به آن پایبند نیست. اما با توجه به پویاییهای اخیر در صحنه جهانی - جنگ اوکراین، ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ ایران و حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل - و این واقعیت که ایران عمدتا کنترل نشده است، آیا توافق هستهای جدید میتواند محقق شود؟
با نگاهی به وضعیت کنونی مذاکرات که به طور بالقوه میتواند منجر به بازگشت به برجام شود - که ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد و بهرغم اینکه تهران این توافق را نقض نکرد، تحریمهای یکجانبه را مجددا بر جمهوری اسلامی اعمال کرد - پیشرفت چندانی حاصل نشده است.
این شکست و این واقعیت که اکثر محدودیتها بر ایران همانطور که در توافق هستهای تعیین شده است، تا ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ -آخرین تاریخی که غرب میتواند تحریمهای «اسنپ بک» را اعمال کند، برداشته میشود- احتمال بازگشت به توافق هستهای را بسیار بعید میسازد. بهرغم درخواستهای گروسی، برجام دیگر در دستور کار قرار ندارد.
با این حال، با توجه به تمایل فوری طرفین برای جلوگیری از وخامت و تشدید کنترلنشده، آنها به گفتوگوی خود در عمان برای جلوگیری از تشدید تنش منطقهای در جهان پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ادامه دادهاند.
در هر صورت، بازگشت به برجام پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر و بهویژه با توجه به پیروزی پزشکیان در ایران و ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵، دوباره روی میز خواهد بود. بنابراین، تهران و قدرتهای جهانی مربوطه باید در مورد امکان ایجاد یک چارچوب سیاسی جدید برای موضوع هستهای ایران گفتوگو کنند. در غیر این صورت، احتمال وقوع بحرانهای بیسابقه بین ایالات متحده و ایران به شدت افزایش خواهد یافت.
اما با توجه به ناکامی طرفها در بازگشت به برجام - و با توجه به بیاعتمادی عمیق تاریخی بین آنها - این سوال مطرح میشود که وقتی وضعیت برنامه هستهای ایران بهطور چشمگیری با آنچه در آن وجود دارد متفاوت شده است، به چه نوع توافقی دست خواهند یافت.
تهران پیشرفت چشمگیری در ظرفیت غنیسازی خود داشته است. امروزه با استفاده از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته ۶۰درصد غنیسازی میکند و ذخایر اورانیوم غنیشده زیادی دارد. لازم است تعدیلهای اساسی در رابطه با انتظارات از هزینههای یک توافق محتمل در آینده برای برنامه هستهای ایران انجام شود. با این حال، تصمیم این کشور برای توسعه تاسیسات غنیسازی در فردو، در واکنش به تصمیم شورای حکام آژانس در تصویب یک قطعنامه الزامآور به دلیل همکاری نکردن با آژانس برای حل مسائل باز، خطری را در صورت عدمدستیابی به توافق نشان میدهد.
هر مذاکرهای پیچیده و چالشبرانگیز خواهد بود، اما با توجه به تفاهم در مورد گزینههای احتمالی، میتوان به توافق جدیدی دست یافت. بدون توافق جدید و با ادامه پیشرفت برنامه هستهای، احتمال درگیری بین ایران و غرب - بهویژه ایالات متحده - به طور تصاعدی افزایش مییابد. همانطور که گفته شد، هنگام نزدیک شدن به بحثهای مربوط به توافق هستهای جدید بین ایران و قدرتها، واقعبینی و درک آنچه شامل توافق جدید نمیشود ضروری است.
از نظر فناورانه، هدف تعیینشده در نسخه برجام ۲۰۱۵، شکستن یکساله گریز هستهای به دلیل پیشرفت بیسابقه ایران در غنیسازی بود که اکنون از نظر تکنولوژیک غیرمرتبط به نظر میرسد و اجرای این هدف را در عمل غیرممکن میکند. ایران با استفاده از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته از آستانه غنیسازی تا ۶۰درصد گذشت و هیچ کشور یا نهادی قادر به حذف این دانش نخواهد بود، حتی اگر بیشتر زیرساختهایش از بین بروند.
علاوه بر این، توافق هستهای آینده تنها توانایی هستهای ایران را محدود میکند - و نه پیشرفت آن در زمینه متعارف یا فعالیتهای منطقهایاش - زیرا توافق اولیه تنها بر پرونده هستهای متمرکز بود. این موضع قطعی ایران است و توانایی تغییر آن تقریبا وجود ندارد.
علاوه بر این، با توجه به عدماعتماد به غرب، که تنها پس از خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ تشدید شد، احتمال اینکه تهران با برچیدن زیرساختهای هستهای خود موافقت کند بسیار کم است. این بدان معنا نیست که ایران آماده برچیدن سانتریفیوژها نخواهد بود. با این حال، بعید است که ایران با برچیدن دستهجمعی موافقت کند، بهخصوص اگر انبار سانتریفیوژها دور از تاسیسات هستهای باشد.
باوجود این موارد، به نظر میرسد ایران و ایالات متحده میتوانند در چند زمینه به توافق برسند: اول و مهمتر از همه، اطمینان از یک رژیم بازرسی طولانیمدت است. حتی اخیرا، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی شد که ایران برخی از باتجربهترین و خبرهترین بازرسان ناظر هستهای سازمان ملل را منع کرده و از بازرسی در سایت تولید سانتریفیوژها جلوگیری کرده است. (تهران با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری میکند تا بتوانند ماهیت برنامهاش را برای مدت طولانی راستیآزمایی کنند.)
علاوه بر این، ایران آماده است تا برخی از مواد هستهای خود را رقیق کند، اگرچه ایالات متحده از برجام خارج شد، اما تا زمانی که سانتریفیوژها در حال چرخش هستند، انباشته شدن این مواد از نظر ایران قابل بحث است. ایران احتمالا بر ادامه تحقیق و توسعه تاسیسات هستهای غیرنظامی پافشاری خواهد کرد. با این حال، احتمالا آماده خواهد بود تا وضعیت تاسیسات هستهای را بدون تغییر قابلتوجه باقی بگذارد.
با در نظر گرفتن این موضوع، ساخت بمب هستهای به مواد شکافتپذیر و همچنین توانایی برداشت این مواد و تبدیل آن، به یکافزار هستهای نیاز دارد. ایران در غنیسازی بسیار پیشرفته است و میتواند به سرعت مواد شکافتپذیر داشته باشد، اما برای ساخت دستگاه به دانشمندان متعهد نیاز دارد.
برجام بر محدود کردن توانمندیهای غنیسازی ایران متمرکز بود، اما تمرکز کمتری بر گامهایی داشت که ایران برای دستیابی به تسلیحات باید بردارد. این موضوع در توافق قبلی مورد توجه قرار گرفت اما با توجه به تاکید بر فعالیت غنیسازی ایران کافی نبود. با توجه به استدلال ایران مبنی بر اینکه قصد تولید تسلیحات هستهای ندارد، احتمالا میتوان نظارت دقیقتری بر تسلیحات بالقوه ایجاد کرد.
با فرض اینکه طرفین بتوانند بر اساس این مفروضات اولیه به توافق برسند، غرب توانایی نظارت بر برنامه هستهای ایران (از استخراج مواد تا تولید سانتریفیوژها تا خود غنیسازی) را برای سالهای طولانی دریافت خواهد کرد. این توافق ایران را به عنوان یک کشور در آستانه غنیسازی بالا ایمن میکند.
با این حال، تهران را چند ماه از رسیدن به ۹۰درصد دور خواهد کرد. توانایی نظارت بر پیشرفت ایران به سمت تسلیحات به طور قابلتوجهی بهبود خواهد یافت. در ازای این، ایران رفع کامل تحریمهای بخش انرژی و برنامه تحقیقاتی و توسعهای گسترده و عمیق را دریافت خواهد کرد که با توجه به خروج آمریکا از توافق هستهای، ایران میتواند به راحتی و نسبتا سریع به آن بازگردد.
برجام ۲ توافق کاملی نخواهد بود، اما توانایی غرب برای نظارت بر برنامه هستهای ایران را به میزان قابلتوجهی بهبود میبخشد و اطمینان میدهد که این برنامه به اهداف صلحآمیز محدود میشود. هزینه لغو تحریمها بسیار قابلتوجه خواهد بود. ایالات متحده از ابتدا میخواست تحریمها را به عنوان چماق حفظ کند که در ازای اجرای توافق هستهای توسط ایران میتوانست قابل چشمپوشی باشد.
ایران افزایش نیروهای متعارف خود مانند موشکهای بالستیک و پهپادها را متوقف نخواهد کرد و حاضر نخواهد شد در مورد همکاری خود با نیروهای نیابتی در خاورمیانه گفتوگو کند. هرگونه مداخله بینالمللی در این موضوعات دارای خط قرمز است و ایران هیچگونه محدودیتی را در ارتباط با هیچ متحدی در هیچ معاملهای نمیپذیرد. استراتژی ایران از روز اول روشن بود: محدودیت در برنامه هستهای «صلحآمیز»، در ازای لغو تحریمها و هیچ چیز دیگری.
حتی اگر قدرتهای جهانی این اصول را بپذیرند، دستیابی به توافق آسان نخواهد بود. سوء ظن بین واشنگتن و تهران بدون توجه به اینکه چه کسی در هر دو کشور بر سر کار است، ادامه خواهد داشت. با این حال، ممکن است این درک وجود داشته باشد که بدون ایجاد چارچوب توافق بلندمدت دیگری، درگیری در مورد برنامه هستهای ایران تقریبا اجتنابناپذیر است. از طریق سازشهای دردناک برای هر دو طرف و تمایل به اجتناب از تشدید تنشها میتوان احتمال دستیابی به برجام ۲ را افزایش داد که به نفع خاورمیانه و جامعه بینالمللی است.