فرارو- احمدینژاد همانطور که مخالفان و منتقدان جدی دارد، هواداران متعصبی نیز دارد که از او با عنوان «دکتر» یاد میکنند. او اگر چه دو دوره ریاستجمهوری را بر عهده داشت، اما نقشآفرینیاش در نهاد انتخابات و تنها به سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ محدود نمیشود. احمدینژاد در ۱۹ سال گذشته همواره با شدت کم و زیاد در ادوار مختلف انتخابات نقشآفرین بوده است. یک روز با «زندهباد بهار» و یک روز با «به نام خدای بهار».
انتخابات سال ۸۴ انتخابات عجیبی بود و آثاری تاریخی از خود به جا گذاشت. میتوان گفت ظهور پدیدهای مثل محمود احمدینژاد تاریخیترین اثری بود که انتخابات نهم به وجود آورد. احمدینژاد آن زمان شهردار تهران بود و یک نیروی سیاسی معمولی تقریبا ناشناخته به حساب میآمد. عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت بود و سابقه فرمانداری و استانداری نیز در کارنامه خود داشت.
بر خلاف احمدینژاد، بقیه کاندیداها سعی میکردند خود را چهرهای متفاوت از گذشته نشان دهند. هر کس به نحوی این تغییر مسیر را نشان میداد. محمدباقر قالیباف که تا آن زمان یک نیروی نظامی بود و از جایگاه فرماندهی نیروی انتظامی وارد رقابت ریاستجمهوری شد، یونیفورم پلیس را با یونیفورم خلبانی عوض کرد و با عنوان «دکتر خلبان محمدباقر قالیباف» پای انتخابات آمد. علی لاریجانی با شعار دولت هوای تازه، کتوشلوارهای روشن میپوشید و از بازیگران در فیلم انتخاباتیاش استفاده کرد. اکبر هاشمی رفسنجانی در آن زمان هنوز یک چهره راست سنتی محسوب میشد و از یک سو جریان رادیکال اصلاحطلب او را طی سالهای قبل میزدند، و به عنوان نماد اشرافیت و چیزهای دیگر معرفیاش میکردند. مصطفی معین همان خاتمی بود و محسن رضایی نیز به سیاق لاریجانی و قالیباف که هر سه سابقه نظامی داشتند سعی میکرد یک محسن رضایی جدید به نمایش بگذارد.
تحلیلهای متفاوتی از روند انتخابات ۸۴ وجود دارد. برخی معتقدند که هاشمی تکرار خودش بود، معین و کروبی و مهرعلیزاده تا حدی تکرار سیدمحمدخاتمی بودند و لاریجانی، رضایی و قالیباف با سیاست تغییر کردند و هیچ کدام آنها دیگر «آرمانگرا و انقلابی» نبودند. همه آن ۶ نفر مدافعان و مسببان وضع موجود تلقی میشدند، اما احمدینژاد متفاوتترین چهره انتخابات نهم بود. در حالی که عدهای در ساخت قدرت از بعضی اتفاقاتهای دوران اصلاحات ناراضی بودند، شخصی به میدان آمده بود که تمام نمادهای انقلابیگری را داشت. لباس ساده میپوشید، خانهای کوچک و معمولی داشت و شعارهایش آرمانگرایانه بود. «مردی از جنس مردم» یک راهبرد تبلیغاتی برای احمدینژاد بود و «صل علی محمد بوی رجایی آمد»، یکی از شعارهای اصلی در تجمعهای انتخاباتی. مصطفی معین در بخشی از گفتگویی که با ویژهنامه نوروزی روزنامه شرق (سال ۹۵) داشت، انتخابات ۸۴ را این طور توصیف کرد: «هرکس دیگری به جز آقای هاشمی، روبهروی احمدینژاد قرار میگرفت، او برنده میشد. علت هم این است که آنموقع آقای هاشمی موقعیت الان را نداشت. عکس آن هم صادق است: اگر کس دیگری به جز احمدینژاد با آقای هاشمی رقابت میکرد، باز هم او برنده میشد.»
انتخابات ریاستجمهوری دهم از جنبههای مهمی قابل بررسی است. بالاترین مشارکت تمام ادوار ریاستجمهوری از ۱۳۵۸ (دوره اول) تا ۱۴۰۰ (دوره سیزدهم) مربوط به انتخابات سال ۸۸ است که ۸۴ درصد در آن مشارکت کردند. تحلیلها و نظرات متفاوتی درباره این انتخابات وجود دارد و معمولاً روایت رسمی از آن، بر تمام روایتها و ایرادات دیگر غلبه داشته است. اما در این انتخابات، اتفاقات مهمی افتاد که نقشآفرینیهای انتخاباتی احمدینژاد را نیز متفاوت کرد.
احمدینژاد انتخابات ۱۳۸۸ را میتوان از سه زاویه نگاه کنیم:
اول؛ احمدینژاد مناظرات: رئیسجمهور مستقر در جریان مناظرات تلویزیونی که آن زمان به صورت چهره به چهره برگزار میشد، بسیار هجومی ظاهر شد. در میان تمام آن مناظرات، جلسات مربوط به مناظره احمدینژاد با مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی بیشتر در ذهنها مانده است. در جریان آن مناظرات به خصوص جلسه رویارویی موسوی و احمدینژاد، بحثهای فراوانی مطرح شد و برای اولین بار شنیدههایی که پیش از آن سالها درباره برخی مقامات و فرزندانشان وجود داشت، روی آنتن زنده تلویزیون از زبان رئیسجمهور و کاندیدای انتخابات شنیده شد. فرصت دفاع از خود هیچ وقت به اکبر هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ناطق نوری داده نشد.
رضا پورحسین مجری مناظرات ۸۸، آن رویداد را در گفتگویی که سال ۱۴۰۰ با باشگاه خبرنگاران داشت، اینطور تحلیل میکند: «مناظرههای سال ۸۸ به دو دلیل اهمیت پیدا کرد، یکی آنکه اولین مناظره در سطح نامزدهای ریاست جمهوری بود، دیگر آنکه شرایط اجتماعی سیاسی جامعه ایران به گونهای بود که رویارویی فکری کاندیداها با هم دیدنی بود. البته قبلاً مناظرهها درسطح نمایندگان کاندیداها برگزار شده بود، اما مناظره بین کاندیداها برای اولین بار در سال ۸۸ برگزار شد.»
علاوه بر این مناظرات، یک وقت اضافه تلویزیونی از سوی کمیته تبلیغات صداوسیما به محمود احمدینژاد اختصاص داده شد که به صورت انفرادی و رو به دوربین، در یک برنامه زنده به آنچه دیگر کاندیداها در غیاب او گفته بودند، پاسخ دهد. ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ قربانعلی دری نجفآبادی دادستان وقت کل کشور به ایلنا گفت: «کمیسیون تبلیغات صدا وسیما با حضور نماینده صدا وسیما، نماینده شورای نگهبان و نماینده دادستان کل کشور تشکیل میشود که محوریت جلسهها برعهده نماینده دادستان است. در جلسه اخیر کمیسیون تبلیغات صدا وسیما که با هدف بررسی مناظرههای صورت گرفته بین نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تشکیل شده بود، نماینده دادستان حضور نداشته است و به همین دلیل نه تنها برگزاری این جلسه رسمی نیست، بلکه مصوبات آن نیز از درجه اعتبار ساقط است. پیش از این نیز به دو عضو دیگر این کمیسیون اعلام کرده بودیم که زمان در نظر گرفته شده برای کاندیداها باید برابر و یکسان باشد؛ از این رو اختصاص وقت به نامزدهای انتخابات بهصورت نابرابر غیرقانونی است.»
دوم؛ احمدینژاد تبلیغات: محمود احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور مستقر، در ایام منتهی به انتخابات نیز به فعالیتها و به خصوص سفرهای خود ادامه میداد. شاید این همان چیزی باشد که سعید حجاریان سال ۱۳۹۲ در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، آن را «تدلیس سیستماتیک» خواند: «چند بار گفته ام که بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است. به نظر من واقعهای اتفاق افتاده است که اسم آن “تدلیس سیستماتیک” است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلا اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب زمینی و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. درست است؟ آقای احمدی نژاد وعده نداد، در این راه پول خرج کرده وگونی گونی سیب زمینی و ... به مردم داده است، درست است؟ بنده میخواهم بگویم چهار سال دور اول ریاست جمهوری به علاوه دوره شهرداری، آقای احمدی نژاد چقدر از بیت المال برای رای آوردن “تدلیس” کرده است؟ بر این اساس نه میگویم تقلب شده و نه میگویم تخلف شده است. ترجیح میدهم اسم جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن “تدلیس سیستماتیک” است. یک زمانی برای دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی با پول خودمان و نه بیت المال، دفترچه مشق ۴۰ برگ برای مدرسهها تهیه کردیم که عکس آقای خاتمی پشت آنها بود. اما شورای نگهبان آن را مصداق تدلیس تشخیص داد و همه را جمع کرد.»
سوم؛ احمدینژاد سرمست از پیروزی: در انتخابات ریاستجمهوری دهم، بیش از ۳۹ میلیون نفر شرکت کردند. بیست و چهار و نیم میلیون رای برای احمدینژاد بود و مهندس موسوی نیز ۱۳ میلیون رای آورد. از همان روز تا امروز، سواات بیجواب زیادی باقی مانده و از سال ۱۳۸۹ نیز میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی در حصر خانگی به سر میبرند. حوادثی که پس از انتخابات سال ۸۸ رخ داد از جنبههای مختلف سیاسی، امنیتی و جامعهشناسی باید مورد توجه قرار بگیرد. اما شاید بتوانیم آغاز تغییر ریل محمود احمدینژاد که در نهایت به «انحراف» او تعبیر شد را همین نتیجه انتخابات دهم بدانیم. ایران سال ۱۳۸۸ بسیار ملتهب بود و محمود احمدینژاد به عنوان نامزد پیروز کمکی به آرام شدن این فضا نمیکرد. ۲۴ خرداد جشن پیروزی محمود احمدی نژاد در میدان حضرت ولیعصر (عج) برگزار شد. نامزد پیروز انتخابات ۱۳۸۸ در بخشی از سخنرانی خود، این جملات را مطرح کرد: «ملّت ایران، یک ملّت متّحد است. امروز خبرنگاری سؤال کرد، گفت بعضیها گوشه و کنار بعضی کارها را انجام میدهند؛ اغتشاش است، شورش است، اعتراض است. واژههای تندی را بهکاربرد. من یه مثال زدم. یه نتیجهگیری کردم. برای شما عرض میکنم. گفتم شما اشتباه میکنید. ملّت ایران یکپارچه است. در یک مسابقهی فوتبال، پنجاههزار، هفتادهزار تماشاچی میرن؛ اون کسی که تیمش باخته، وقتی میاد بیرون، عصبانیه و به هر دری میزنه. در ایران، در انتخابات، چهل میلیون نفر، خودشون بازیگر اصلی و تعیینکنندهی اصلی بودن؛ حالا چار تا خس و خاشاک، این گوشهها یه کاری میکنن، بدانید این رودخانهی زلال ملّت، جایی برای خودنمایی آنها نخواهدگذاشت.»
احمدینژاد این جملات را زمانی به کار برد که جو روانی کشور وضعیت نامطلوبی داشت و اعتراضات پراکندهای صورت میگرفت. ادعای تقلب طرفدار داشت و وضعیت عادی نبود. به دنبال این اظهارنظر رئیسجمهور منتخب، در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ یک راهپیمایی بزرگ در تهران و بعضی شهرهای دیگر برپا شد که بهزاد نبوی در گفتگویی که سال ۱۳۹۶ با اعتماد انجام داد، جمعیت حاضر در آن را ۲ تا ۳ میلیون نفر تخمین زد.
محمد قوچانی روزنامهنگار اصلاحطلب در گفتگویی که در جماران منتشر شد، تعبیر جالبی از احمدینژاد پس از ۸۸ داشت: «سال ۸۴ سرآغاز انحراف در مسیر انقلاب بود. در این سال رئیسجمهوری بر سر کار آمد که پرونده ایران را وارد شورای امنیت کرد. تحریمها را ناچیز دانست و در سال ۱۳۸۸ هم منشاء اصلی اتفاقات بحرانی در کشور بود. بلافاصله هم نسبت به رهبری و کل کشور ناسپاسی کرد. الان حتی اصولگرایان او را قبول ندارند.»
دولت دوم احمدینژاد از دولت اول او عجیبتر بود. فردی که به عنوان رئیسجمهور مکتبی و رجایی دوم سر کار آمد، حمایت روحانیون سنتی و رادیکال را پشت سر خود داشت، هاله نور اطراف او در سازمان ملل شکل گرفت، پدیده هزاره سوم بود و آیتالله مصباح یزدی در زمان ریاست او، اطاعت از رئیسجمهور را اطاعت از خدا دانست در نهایت تبدیل به یک منحرف سیاسی شد. دولت دوم احمدینژاد در حالی پایان یافت که ایران حداقل ۳ قطعنامه تحریمی از شورای امنیت دریافت کرد و اولین جهش قیمت ارز در سال ۱۳۹۱ از حدود ۱۰۰۰ تومان به بالای ۳ هزار تومان رخ داد. از لحاظ سیاسی، احمدینژاد با مقام رهبری و برخی دیگر از مقامات و سران قوا درگیر زاویه و بحران ارتباطی شد. قهر ۱۱ روزهاش اتفاق افتاد، مدتی سرپرست وزارت اطلاعات شد، حکم حکومتی رهبری را زمین گذاشت و دهها حاشیه دیگر داشت.
تیم احمدینژاد از دیگر اصولگرایان جدا شد و حتی حامیان جدی دیروزش که شاگردان مرحوم مصباح یزدی بودند از دور او پراکنده شدند و لقب انحرافی به آنها دادند. حلقه یا جریان انحرافی سه عضو اصلی داشت که احمدینژاد، حمیدرضا بقایی و اسفندیار رحیم مشایی بودند و بقیه «احمدینژادیها» یا «بهاریها» حول محور آنها تعریف میشدند. مشایی به عنوان سرحلقه جریان انحرافی شناخته میشود.
با چنین سابقه و پیشزمینهای، دولت احمدینژاد به پایان نزدیک شد. زمزمههایی به گوش میرسید که شاید احمدینژاد بخواهد از مدل پوتین – مدودوف استفاده کند. یعنی یک نفر بعد از او رئیسجمهور شود و پس از یک دوره که دیگر منع قانون اساسی برای نامزدی مجدد وجود ندارد، دوباره به قدرت برگردد.
اسفندیار رحیم مشایی گزینه احمدینژاد برای این مدل بود. مشایی به همراه احمدی نژاد در آخرین دقایق نامنویسی و قبل از ساعت ۱۸ روز بیستم اردیبهشت ۱۳۹۲ به ستاد انتخابات کشور رفت. سال ۱۳۹۲ خبر رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی آنقدر بزرگ بود که رد صلاحیت بهاریها را کمرنگ کند. احمدینژاد ابتدا درباره رد صلاحیت مشایی سکوت کرد و در نهایت این اظهارنظر را داشت: «بنده آقای مشایی را معرفی کردم و ایشان را میشناسم. ایشان فردی صالح و مفید برای کشور هستند و معتقدم که دارای توانمندی هستند. ایشان مظلوم واقع شدند، ولی معتقدم در کشوری که ولایت فقیه وجود دارد حق مظلوم آن هم در این سطح پایمال نمیشود. به نظرم با وجود رهبری مشکلی پیش نخواهد آمد ومن از طریق ایشان تا لحظه آخر این موضوع را پیگیری و تعقبیب میکنم و امیدوارم مشکل حل شود و مشکلی نخواهد بود.»
احمدینژاد در انتخابات ۱۳۹۶ همان وضعیتی را داشت که هاشمی با آن در انتخابات ۱۳۹۲ روبرو شد. این نخستین انتخاباتی بود که احمدینژاد پس از واگذاری کلید پاستور در آن شرکت کرد و به عنوان مهمترین رد صلاحیتشده آن انتخابات، شناخته شد. اما انتخابات دوازدهم برای احمدینژاد یک قدم دیگر در سیاستورزیاش بود. او در انتخابات ۱۳۹۶ بر خلاف نظر صریح رهبری که به صورت علنی مطرح شده بود و نامهای که خودش به این مقام ارسال کرد، دست به نامنویسی زد.
در آن زمان بحث ورود مجدد احمدینژاد به انتخابات مطرح شد و زمزمههایی مبنی بر مخالف رهبری با این قضیه نیز شنیده میشد. در نهایت ۵/۷/۱۳۹۵ مقام رهبری در بیانات ابتدای درس خارج فقه فرمودند: «یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.»
صبح ۶ مهر ۱۳۹۵ متن نامه احمدینژاد خطاب به رهبری منتشر شد که به طور خلاصه حاوی این پیام بود: «.. حضرتعالی توصیه فرمودید که در این دوره به مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم.
ضمن تشکر از بیانات مهم حضرتعالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار میرسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامهای برای حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی سال آینده ندارم...».
اما احمدینژاد در ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ همراه با مشایی و بقایی به وزارت کشور رفت و با شعار زندهباد بهار، ثبتنام کرد. خبرنگار ایرنا که آن زمان در ستاد انتخابات حاضر بود، در خبر خود نوشته است: «احمدی نژاد امروز به همراه حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی در وزارت کشور حضور یافت و در هنگام ثبت نام خطاب به خبرنگاران با نشان دادن خودکار خود گفت: سلاح ما قلم است.»
احمدینژاد و حمید بقایی در این انتخابات رد صلاحیت شدند و بیانیه مشترک و کوتاهی صادر کردند: «چنانچه استحضار دارید در پی در خواستهای گسترده و مکرر شما مردم عزیز، اینجانبان با احساس مسئولیت و برای صیانت از حقوق شما و خدمت به ملت و کشور آمادگی خود را اعلام نمودیم. اینک با همه وجود و صمیمانه و در کمال تواضع از عواطف گرم و حمایتهای بی شائبه و همه جانبه تک تک شما مردان و زنان هوشمند، غیور، مومن و انقلابی ایران زمین که طی هفتههای اخیر به اشکال گوناگون ابراز شد، تقدیر نموده و برای همیشه خود را مدیون بزرگواری و لطف شما میدانی. ما همواره خود را خادم کوچک ملت و سرباز انقلاب میشماریم و این را افتخاری ابدی برای خود میدانیم. به صراحت اعلام میداریم که در انتخابات پیش رو از هیچ فردی حمایت نکرده و نخواهیم کرد.»
احمدینژاد در ۱۱ سالی که از پایان ریاستجمهوریاش میگذرد، کنشها و واکنشهای سیاسی مختلفی داشت. از همراهی نزدیکانش در دادگاه و مصاحبه با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، تا بستنشینی و اعتراض به لاریجانیها که از دوران مسئولیتش با هر دوی آنها اختلاف داشت. او حتی در جریان حمایت از حمید بقایی یکی از مدیرانش که درگیر پرونده قضایی بود، پای سرلشکر سلیمانی را وسط کشید.
احمدینژاد در این سالها استاد دانشگاه علم و صنعت و با حکم مقام رهبری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و هیچ مسئولیت دیگری ندارد. سال ۱۴۰۰ در انتخابات نامنویسی کرد، اما بار دیگر رد صلاحیت شد. حضور احمدینژاد در این انتخابات شاید بیشترین حاشیه را داشت. روز ثبتنام خبرگزاری تسنیم فیلمی از درگیری همراهان احمدینژاد و حراست وزارت کشور منتشر کرد. محمود احمدینژاد نیز پس از ثبتنام، پشت تریبون رفت و یک سخنرانی طولانی ایراد کرد که این بخش از آن بیشتر مورد توجه قرار گرفت: «اگر رد صلاحیت شوم نه انتخابات را تایید میکنم و نه رای میدهم.» این صحبتها در حالی از سوی احمدینژاد مطرح شد که او به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد وزارت کشور شد و پشت تریبون رفت.
محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز ثبتنام کرد. از چند روز قبل، فیلمهای مختلفی از دعوت مردم از احمدینژاد برای حضور در انتخابات منتشر میشد. در نهایت، رئیس دولتهای نهم و دهم بار دیگر در انتخابات ریاستجمهوری حاضر شد و دلیل این حضور را نیز دعوت ملت اعلام کرد. خبرنگاران مختلفی در زمان حضور او در ستاد انتخابات کشور، سوالاتشان را به نظرش درباره رد یا تائید صلاحیت احتمالیاش اختصاص دادند. اما او پاسخی به این سوالات نداد و به شوخی بسنده کرد.
باید منتظر ماند و دید که شورای نگهبان قانون اساسی این بار چه تصمیمی برای نامزدهای متقاضی حضور در انتخابات ریاستجمهوری میگیرد و سهم احمدینژاد در این تصمیمات چیست.