در عرصه سیاسی ایران و بهویژه در بین اصولگرایان، جبهه پایداری که در دوران ریاست محمود احمدینژاد بر دولت متولد شد را میتوان بهعنوان یکی از پرحاشیهترین گروههای اصولگرایان دانست که پیش از هر انتخابات فعالیت آنها به اوج رسیده و در تلاش هستند تا بتوانند در کرسیهای قدرت سهم داشته و در روند تصمیمگیریها تاثیرگذار باشند؛ بهگونهای که نظر برخی اصولگرایان حتی بر این است که آنها بیشترین سهم و اثر را در مسیر حرکت دولت سیزدهم دارند.
به گزارش هم میهن، در ماههای منتهی به انتخابات مجلس دوازدهم، این جریان باز هم فعال شده است؛ البته اینبار شکل کار به صورت دیگری در حال پیگیری است و بزرگان جریان اصولگرا هدف حملههای آنها و بهصورت ویژه دبیرکل جبهه پایداری قرار گرفتهاند.
ابتدا علی لاریجانی را با بهانه استفاده از واژه «خالصسازی» مورد حمله قرار دادند، سپس انتقاد محمدرضا باهنر از ردصلاحیتها و مهندسی انتخابات توسط دولت را بهانهای برای حمله به او کردند و در آخرین گام، نوبت به محمدباقر قالیباف رسید که از این ماجرا عقب نمانده و پس از انتقادات او از «سهمخواهی» در سیبل انتقادات این جریان قرار گرفت. البته در کنار حمله به بزرگان اصولگرا، دبیرکل جبهه پایداری چالش بزرگی را در ماههای اخیر سپری کرد که مربوط به رفاقتش با محمود احمدینژاد بود؛ روندی که منجر به این شد تا او به صورت رسمی از احمدینژاد دفاع و حمایت کند.
تا نزدیک به دو سال پس از انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم، صادق محصولی سکوتی طولانیمدت را در سیاست کاری خود قرار داده بود، اما چند روز پس از اینکه علی لاریجانی در واکنش به گزارش خبرگزاری تسنیم (مبنی بر فعالیتش در انتخابات مجلس دوازدهم) از رفع نگرانی جریان خالصساز حرف زده بود، دبیرکل جبهه پایداری که سخنران نشست سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی بود، بدون اینکه حتی از کنار موضوع مورد اشاره لاریجانی عبور کند، چهار گام را درباره ارائه لیست مشترک برای انتخابات مجلس دوازدهم مطرح میکند.
او در این سخنرانی که ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار شد، میگوید: «در رسیدن به این اشتراکات در گام اول این نکته مطرح است که نیروهای انقلابی همدیگر را تخریب نکنند و در گام دوم شاخصهای لازم برای پیشنهاد و اولویت نامزدها بهطور دقیق بررسی و مشخص شود و ملاکها و اصول کاملاً شفاف و واضح تبیین گردد. در گام سوم مبتنی بر شاخصهای ذکرشده باید مشترکات لیستها را شناسایی کرد و در گام چهارم در صورت امکان توافق، لیست نهایی بهصورت یک لیست واحد و مشترک بین جریانها و نیروهای انقلابی ارائه شود.» و در ادامه روی یک گام تاکید ویژه انجام میدهد: «مرحله دوم که مرحله تعیین اصول و شاخصهاست از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا در این مرحله نباید از خطوط قرمز پا فراتر گذاشته شود و باید برمبنای این شاخصها نامزدهای اصلح شناسایی شوند، طبق روایات دینی اگر اصلح را انتخاب نکنیم به خدا و رسول و مردم خیانت کردهایم.»
البته پس از این سخنرانی و تبیین گامهای مدنظر جبهه پایداری، او برای یک مقطع دیگر وارد سکوت میشود؛ روندی که تا مرداد سال جاری ادامه پیدا میکند.
تقریباً ۳ ماه پس از اینکه در اردیبهشتماه، صادق محصولی چهار گام جبهه پایداری را برای لیست واحد در انتخابات مجلس ارائه کرد، او ۲۰ مرداد به شبکه خبر میرود و در روزی که محصولی خود را در قامت مخالف دخالت نیروهای مسلح و نهادهای حاکمیتی در انتخابات نشان داده بود، گریز دیگری به کاندیداهای مدنظرشان میزند و میگوید: «افرادی که سابقه درخشان در حفظ استقلال کشور دارند، باید معرفی شوند. افرادی هستند که به نهاد مستقل انقلاب در کشور حمله میکنند، اما خودشان را برانداز نمیدانند البته نقد اشکالی ندارد، اما حمله به بنیانهای نظام غلط است.» جملهای که به نظر میرسد هدف آن علی لاریجانی است که منتقد رفتارهای شورای نگهبان شده و خودش از رفتارهای شورای نگهبان در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ آسیب دیده است.
صادق محصولی پس از حضور در برنامه زنده، موتورش برای سخنرانی روشن شده و گام به گام حملههایش به اصولگرایان را تندتر میکند.
او که پیش از این اشاره مستقیمی به علی لاریجانی نداشت، اینبار کلمهای را میگوید که به صورت واضحتری مخاطب این کلمه، علی لاریجانی است. او اول شهریور در سخنرانی خود به میزبانی دفتر تحکیم وحدت میگوید: «امروز ما در جنگ شدید ترکیبی با دشمن هستیم که برخلاف جنگ تحمیلی، صدای بمباران و خمپارهها و فشنگهای آن شنیده نمیشود. این جنگ خیلی سختتر است. در این جنگ شاهدیم که برخی به اصطلاح خودی از پشت ضربه میزنند بدون آنکه دیده شوند.
این را فقط کسانی که بصیرت دارند، متوجه میشوند.»، اما نقطه اوج پس از بیان این جمله ارائه میشود؛ جایی که میگوید: «باید مراقب واژهسازی با پروپاگانداهای کسانی که سالیان سال در پستهای مختلف نظام حضور داشتند و بیشتر از خدمت به مردم خیانت کردهاند و امروز طلبکار هستند، باشیم و تحت تاثیر شعارها و واژهسازیهای آنها مثل «خالصسازی» نباشیم. آنها خودشان بیشتر به دنبال خالصسازیاند. بله، خالصسازی حضور چهرههای غربگرا در پستهای مختلف کشور است؛ و برای همین از حضور نیروهای انقلابی در مجلس و دولت واهمه دارند. غربگراهایی که از انقلابی بودن پشیمان شدهاند و حتی نسبت به سیاستها و اقدامات امام راحل اعلام مخالفت و پشیمانی میکنند.».
اما بعد از این سخنرانی، صادق محصولی یکبار دیگر روند سکوت خود را آغاز میکند و باز هم تقریباً سه ماه دیگر به سکوت خود ادامه میدهد. سومین مقطع از شکستن سکوت توسط صادق محصولی، با ادامه حمله به علی لاریجانی آغاز میشود.
او ۲۶ آبانماه در مجمع عمومی جبهه پایداری جملهای را میگوید که ابتدا به نظر میرسد در نقد عملکرد دولت است: «دولت ضعفهایی هم دارد. اصلیتریناش این است که برخی افراد حاضر در دولت، مثل خود رئیسجمهوری در فکر و عمل، تحولگرا نیستند، ولی همچنان در دولت حضور دارند. از دولت انتظار داریم و مطالبه میکنیم هرچه سریعتر نیروهای کارآمد انقلابی را جایگزین چنین افرادی کند.»، اما در ادامه و برای تکمیل جمله خود، عبارتی را به کار میبرد که نشاندهنده این است که منظور محصولی این است که از روند یکدستسازی در دولت رضایت کامل را ندارد و از رئیسی میخواهد این روند عمیقتر شود. اما جامعه هدف در این مسیر ادامه جمله اوست: «از دولت انتظار داریم... اسیر شانتاژهایی، چون اتهام خالصسازی نشود. متاسفانه امروز تکرار واژه خالصسازی اسم رمز حمله به شایستهسالاری شده است. باید تلاش جهادی داشته باشیم. تنها با شایستهسالاری و شاخصمحوری میتوان «حاجقاسمها» در عرصه سیاسی را تکثیر کرد. نباید از برچسبهایی مثل خالصسازی و امثال آن بترسیم.»
۲۸ آبان، محمدرضا باهنر مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان انجام میدهد و بدون اینکه نامی از جریانی خاص ببرد، از روند ردصلاحیتهای مجلس دوازدهم در هیئتهای اجرایی گله کرده و میگوید: «خواهشم از هیئتهای نظارت این است که توجه داشته باشند، اگر کسی واقعاً روشن شد که ضدنظام و برانداز است، بله، در این صورت هیچکس معتقد به تاییدصلاحیت وی نیست، اما افرادی که در نظام خدمت کردند حتی اگر اصلاحطلب باشند، یا جریان اصولگرایی و یا شخص باهنر را قبول ندارد و بر دولت آقای رئیسی نقد دارد، این گناه نیست و این اتفاقاً فعالیت سیاسی و سرزنده بودن است. اینکه یک نفر با دولت مشکل داشته باشد و صلاحیتش رد شود، هیچ منطقی ندارد، این خودش نوعی مهندسی انتخابات است.»
هر چند در این مصاحبه، باهنر اشارهای حتی غیرمستقیم به جبهه پایداری ندارد، اما آنها اظهارنظر نایبرئیس پیشین مجلس را به خود میگیرند. اینبار سخنگوی جبهه پایداری وارد گود شده و پاسخ دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین را میدهد. مجید متقیفر، ۷ آذر سال جاری در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان میگوید: «آقای باهنر زیاد حرف اینجوری میزند.
وی یک بار گفت اینکه جبهه پایداری بگوید ۵۰ درصد این لیست برای من، این درست نیست و صددرصد دروغ است و یک بار در کل انتخابات ما این حرف را نزدیم. نمیدانم از چه جایگاهی حرف میزند و اصلاً کی این را تعیین کرده برای این اظهارنظرها و کی این را قیم کرده که اینها جای خود دارد. خودش رئیس میشود و برای خودش حکم میزند این آدم اینجوری است. آقای باهنر وقتی یک جایی مورد پسندش نباشد، راحت اتهام میزند. یک مورد مستند بیاورد کسی بهدلیل مخالفت با دولت رد شده است. وی بازیگر یک نقشی شده و یک زمین بازی طراحی کردند و آنجا دارد کار میکند و مشغول آنجاست برای اینکه آنها را رونق دهد سعی میکند جریانات مؤثر در انتخابات را بزند.»
آذرماه سال جاری، یک اتفاق مهم دیگر در جریان اصولگرایی و در راستای انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم رخ میدهد. چهارم آذرماه، مجمع بیداری نیروهای انقلاب یا همان «مبنا» اولین همایش انتخاباتی خود را در حرم امام برگزار میکند. نکته مهم همایش این موضوع بود که هیچکدام از چهرههای شاخص جبهه پایداری به این همایش دعوت نشده بودند، همایشی که محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل سخنرانهای اصلی آن بودند تا مشخص شود آنها در جریان انتخابات مجلس دوازدهم پیرامون این دو نفر لیست خواهند داد که البته حدادعادل بیشتر نقش ریشسفید را ایفا میکند. البته برای حضور در این همایش از سیدابراهیم رئیسی هم دعوت شده بود که نیامد.
در بخشی از این مراسم، محمدباقر قالیباف در سخنرانی خود طعنهای به برخی اصولگرایان میزند و میگوید: «باید سهمخواهی را حرام بدانیم. کسانی باید به مجلس راه یابند که دغدغه و توان حل مسئله را داشته باشند، زیرا کشور نیازمند تحول است.»
این جمله بهنوعی ادامه روندی است که رئیس مجلس یازدهم در یک سال و نیم اخیر طی کرده و بارها به مناسبتهای مختلف بدون اینکه نامی از گروه خاصی ببرد، یک طیف از اصولگرایان را مورد حمله قرار داده و عنوان «سوپرانقلابی» را برای آنها استفاده کرده است، برای مثال او گفته بود: «بعضیها را نگاه میکنیم، هر چه نگاه میاندازیم که چه کرده؟ هیچ نکرده. ولی از همه هم طلبکار است.»
مشخصاً در این اظهارنظر در همایش مبنا، باز هم قالیباف اشاره مستقیمی به جریانی ندارد و در ماجرای سهمخواهی اسمی از کسی نمیبرد، اما مانند ماجرای باهنر، باز هم حرف زده میشود و جبهه پایداری حرف را به خودش میگیرد، اما اینبار دبیرکل جبهه پایداری وارد جریان میشود.
چند روز بعد از سخنرانی رئیس مجلس، صادق محصولی مصاحبهای با خبرگزاری فارس انجام میدهد و در بخشی از این مصاحبه که ۲۱ آذر منتشر شد، جواب قالیباف را میدهد و میگوید: «فکر میکنم الان شرایط در جامعه نسبت به قبل بیشتر روشن شده است و جریانهای انقلابی متوجه شدهاند آن چیزهایی که دوره قبل میگفتیم درست بوده است. یعنی بایستی روی اصول و ارزشها بیشتر ایستاد. شما خودتان شاهد هستید؛ مثلاً فرض کنید بعضی از دوستان میآیند میگویند سهمخواهی حرام است. در دور گذشته لیست نامزدهای تهران از طرف دوستان ائتلاف که خبرگزاری فارس اعلام کرد، بعد از مدتی عوض شد! چرا لیست عوض شد؟ چه کسانی زیرِ میز زدند؟ خود همانهایی که در ائتلاف بودند.»
به غیر از روندی که جبهه پایداری و ارکان اصلی آن در مسیر حمله به بزرگان اصولگرا طی کردهاند، دبیرکل این جریان اصولگرا در ماههای اخیر با چالش بزرگی دستوپنجه نرم کرده است، جایی که برخی اصولگرایان پس از اینکه حملههای محصولی به بزرگان اصولگرا آغاز شد، در مقام پاسخگویی برآمده و برای تلافی، موضوع ثروت صادق محصولی و مسیر کسب این ثروت با کمک محمود احمدینژاد را مطرح کردند. پس از اوجگیری این روند و عنوان شدن موضوعهایی مانند «سوآپ نفتی و یا برج سازی» درباره صادق محصولی و ثروت او، سه مسیر برای واکنش به این موضوع در نظر گرفته شد.
ابتدا مجید متقیفر، سخنگوی جبهه پایداری در تاریخ ۷ آذر مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان انجام داد و فعالیت اقتصادی صادق محصولی از زمان احمدینژاد را بهصورت کامل تکذیب کرد: «آقای محصولی از زمان دولت احمدینژاد یک دینار کار اقتصادی نکرده است. خب چقدر دارد مگر؟ بعد خرجهای عمده را هم ایشان داده است همچنین وی خیریه هم دارد و سه الی چهار هزار نفر را در عید کارت هدیه دویست هزار تومانی و سیصد هزار تومانی میدهد. ما که نمیآییم اینها را تبلیغ کنیم.»
در دومین مرحله، دفتر صادق محصولی در تاریخ ۱۰ آذر اطلاعیهای درباره مسائل مطرحشده درباره ثروت دبیرکل جبهه پایداری منتشر کرد و این موضوع را «پروژهای برای تخریب» دانست: «یکی از طراحیهای دشمنان، فعال کردن چهرههای سوخته پروژهبگیر علیه نیروهای انقلاب با هدف سیاهنمایی و ایجاد دلسردی در مردم در جهت تضعیف مؤلفه مردمی حاکمیت دینی است تا از این مسیر بتوانند یکی از عوامل اصلی قدرت بازدارندگی تهاجمات دشمن را کنار بزنند. از این رو دشمنان برای تخریب یا تضعیف این قدرت، پروژه چندمرحلهای را طراحی میکنند تا به این حضور میلیونی مردم خدشه وارد سازند. یکی از وجوه این طراحی تخریب و دروغپردازی علیه جریانهای انقلابی و نیروهای مؤثر جبهه انقلاب با هدف ایجاد دلسردی در جامعه است.».
اما در گام سوم، صادق محصولی وارد ماجرا شد و دفاع جانانهای از رئیس دولتهای نهم و دهم انجام داد. او در بخشی از این مصاحبه که ۲۱ آذر با خبرگزاری فارس انجام شد، گفته بود: «آقای احمدینژاد کسی است که فارغ از اینکه دکترای دانشگاه را داشت، آن هم در رشته مهندسی، جنم مدیریت هم داشت... آقای احمدینژاد به لحاظ اجرایی انصافاً موفق بود و خدمات بسیار بزرگی هم انجام داد. ایشان از جهت عدالتمحوری و عدالتگستری، یک استوانه محکمی را بنا کرد که قبلاً به این صورت فردی را در جایگاه اجرایی نداشتیم... مشکلی که در نظام داریم این است که بعضی از دوستان متاسفانه با کجفهمی برای اینکه از آقای احمدینژاد خوششان نمیآید کارهای خوب دولت ایشان را هم یا نمیبینند یا منفی جلوه میدهند.»
همانطور که مورد اشاره قرار گرفت، ارکان اصلی جبهه پایداری برای فعالیت در انتخابات مجلس دوازدهم، سرشاخهها و بزرگان جریان اصولگرا را هدف گرفتهاند و منتظر هستند تا بزرگان اصولگرا اظهارنظری را مطرح کرده تا به آنها حمله کنند. نکته جالب توجه اینجاست که هیچیک از آنها که مورد حمله قرار گرفتهاند (علی لاریجانی، محمدرضا باهنر و محمدباقر قالیباف) در اظهارنظرهای خود اشاره مستقیمی به جبهه پایداری ندارند، اما به قول معروف: «حرف را روی زمین بیانداز، صاحبش برمیدارد.»
البته نباید فراموش کرد، در موج حملههای جبهه پایداری، غلامعلی حدادعادل هم در کنار لاریجانی، باهنر و قالیباف قرار گرفته است، ولی با این تفاوت که ارکان اصلی جبهه پایداری بهصورت مستقیم و یا حتی غیرمستقیم کاری با حدادعادل ندارند البته شاید برخی ارکان فرعی این جریان سیاسی وقتی از اصطلاح «پدرخوانده» استفاده کردهاند با توجه به کدهایی که آنها ارائه میکنند، منظورشان حدادعادل است.
کما اینکه حدادعادل هم مرداد سال جاری در یکی از سخنرانیهای خود در جلسه شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی نکتهای را به کنایه مطرح کرد و گفت: «اجازه ندهیم جریان تحریف تحت پوشش ادبیات انقلابی، ذهنیت نادرستی از جبهه انقلاب در اذهان عمومی ایجاد و انقلابیها را در مسائل سیاسی فاقد عقلانیت و اخلاق معرفی کند.»
در مجموع، به نظر میرسد این موج و وجود اختلاف و البته درگیری لفظی بین جبهه پایداری با سایر اصولگرایان در ماههای آینده بیشتر از قبل هم خواهد شد؛ روندی که متفاوت از ادوار قبل و عملکرد پایداریها در انتخاباتهای گذشته هم نیست، این تشکل معمولاً به دنبال «ائتلاف حول ما» در جریان اصولگرایی بودند و اینگونه برای سایر تشکلهای اصولگرا خط و نشان کشیدهاند و سهمخواهی کردند و طی این مدت به جمعیتهای ائتلافی اصلی اصولگرایان یعنی «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» و «شورای وحدت نیروهای انقلاب» هم تمایلی نشان ندادند و حتی اعضای این تشکل هر دوی آنها را «پدرسالار» خواندهاند.
حال با حملههایی که از سوی ارکان اصلی جبهه پایداری به علی لاریجانی، محمدرضا باهنر و محمدباقر قالیباف انجام شده کورسوی امید برای وحدت در ارائه یک لیست اصولگرایی و حداقل حضور مهرههای جبهه پایداری در لیستها با محوریت بزرگان اصولگرا تقریباً نزدیک به صفر خواهد بود و جبهه پایداری، در همین جریان یکدست اصولگرایی هم ساز مخالف خود را خواهد نواخت تا با نگاه یا «با ما» یا «بر ما» وارد انتخابات مجلس دوازدهم شود و حداقلیتر شدن تنوع را در میان همین لیست احتمالاً ائتلافی رقم بزند.