کارلوس کیروش، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران، از قطر هم اخراج شد. این مرد پرتغالی که به طرز شگفتآوری پس از ثبت نتایج ضعیف به همراه تیم ملی ایران به عنوان سرمربی جدید تیم ملی فوتبال قطر انتخاب شده بود، در آستانه برگزاری رقابتهای جام ملتهای آسیا، آنهم در شرایطی که زمان زیادی تا شروعش باقی نمانده، از کار برکنار شد.
اقدام قطریها در دو مقطع بسیار عجیب بود؛ اول، انتخاب همین کارلوس کیروش بود. قطریها با فلیکس سانچس در دوره قبلی جام ملتها به عنوان قهرمانی رسیده بودند و انتظار میرفت که سرمربی موفقتری را به عنوان جانشین او انتخاب کنند. آنها، ولی در اقدامی بحثبرانگیز به سراغ کارلوس کیروش رفتند، ولی خیلی زود فهمیدند که اشتباه کردهاند. کیروش نهتنها آوردهای برای فوتبال قطر نداشت، بلکه در ۱۱ دیداری که روی نیمکت سرمربیگری این تیم نشست، تنها چهار برد به دست آورد تا میانگین بدی به جا بگذارد. از همه بدتر سبک بازی این تیم بود که دردی را برای قطریها دوا نمیکرد. شکست سنگین ۴ بر صفر برابر تیم ملی ایران، به وضوح نشان داد که کیروش حرف زیادی برای گفتن در قطر نخواهد داشت.
با وجود این از آنجا که زمان زیادی به شروع جام ملتهای آسیا که همین قطر میزبانی آن را بر عهده دارد، نمانده، دومین اقدام عجیب و غریب قطریها قطع همکاری با این مرد پرتغالی در همین فاصله اندک است. البته که دستاورد کیروش میتواند حق را به قطریها بدهد که بیش از این خودشان را اسیر تفکرات فوتبالی کیروش نکنند. به این ترتیب کیروش پس از ثبت ناکامی در دو مقطع در تیم ملی ایران، ناکامی در کلمبیا و مصر، این بار هم از قطر اخراج شد تا شاید در ۷۱ سالگی رفتهرفته به فکر بازنشستگی بیفتد.
اخراج کیروش زنگ خطری هم برای فوتبال ایران به صدا درآورده تا مشخص شود در سالهای اخیر، حداقل در انتخاب سرمربیان خارجی اصلا عملکرد قابل دفاعی به جا گذاشته نشده است. نکته بحثبرانگیز اینکه هر سه مربی خارجی که ایران در سالهای اخیر داشته، روزگار عجیبی را تجربه میکنند؛ دو نفر از آنها که از سایر تیمها اخراج شدهاند و یکی هم که برخلاف تبلیغات گسترده اصلا مشتریای نداشت.
داستان حضور کارلوس کیروش در تیم ملی ایران که بر کسی پوشیده نیست. او در دوره نخست با وجود اینکه تغییرات ساختاری در ترکیب و سیستم تیم ملی فوتبال ایران به وجود آورد، ولی عملا کار مفیدی انجام نداد؛ یعنی نه در جام ملتهای آسیا توانست ایران را قهرمان کند و نه اینکه توانست تیم ملی را به مرحله بعدی جام جهانی ببرد. بازگشتش به فوتبال ایران در دومین مقطع هم که غیر از فاجعه چیز دیگری به همراه نداشت. او در جام جهانی، ضعیفترین نتایج تاریخ فوتبال ایران را ثبت کرد و بعد هم که با توجه به اتفاقاتی که افتاده بود و مردم رسما دل خوشی از تمدید قرارداد او نداشتند، کیروش از برنامههای فدراسیون فوتبال ایران خارج شد.
اگرچه انتخاب مجددش به عنوان سرمربی تیم ملی ایران بحثهای فراوانی به همراه داشت و رسما نتایجش این موضوع را توجیه میکرد، ولی مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران، از انتخاب این سرمربی به عنوان مرد اول نیمکت فوتبال قطر به عنوان سوژهای برای حمله به منتقدانش استفاده کرد و گفت که انتخاب کیروش توسط قطریها نشان میدهد فدراسیون فوتبال ایران در بازگرداندن او به ایران تصمیم درستی گرفته است. با این حال، ولی قطریها خیلی زود از انتخابشان پشیمان شده و عذر کیروش را خواستند. مردی که در طول دوران حضورش در ایران هزینه سنگین مالی روی دست فدراسیون فوتبال ایران گذاشته در سالهای اخیر هرجایی که کار کرده به غیر از شکست و ناکامی چیزی عایدش نشده است.
دومین انتخاب فدراسیون فوتبال ایران برای سرمربیگری در تیم ملی هم دستکمی از فاجعه ندارد. مارک ویلموتس که او هم در عصر مهدی تاج به عنوان سرمربی به ایران آمد، حتی از کیروش هم بحثبرانگیزتر شد. مهدی تاج او را مرد نجیبی توصیف کرده بود، ولی بعدها مشخص شد همین مرد نجیب فقط به جیب فدراسیون فوتبال ایران چشم دوخته و اصلا دلش با تیم ملی نبود. هنوز هم حرف و حدیث درباره پرونده قرارداد این سرمربی بلژیکی زیاد است و روزی نیست که بند عجیبی از آن قرارداد سر از رسانهها درنیاورد. ایران بزرگترین غرامت ورزشیاش به یک مربی فوتبال را به همین ویلموتس پرداخت کرد. جالب آنکه این مرد بلژیکی بعد از قطع همکاری با تیم ملی فوتبال ایران که نان و آب زیادی برایش داشت، یکی دو سال را بدون تیم ماند تا حسابی فدراسیون ایران را بدوشد. بعد هم سر از تیم رجای مراکش درآورد که آنجا هم دستاورد فوتبالی نداشت و از کار برکنار شد. ویلموتسی که فدراسیون فوتبال ایران از او به عنوان یکی از تاپترین سرمربیان دنیا نام میبرد، به غیر از ایران و رجا، مشتریای نداشت و این روزها مشابه با بسیاری از روزهای زندگی حرفهای خانهنشین است.
در این بین، ولی هنوز یک استثنای عجیب هم وجود دارد: دراگان اسکوچیچ. این مربی کمآوازه کروات نتایج خیرهکنندهای در تیم ملی ایران گرفت، ولی از آنجا که بازیکنان تیم ملی اعتقاد داشتند او چیزی از دنیای مدرن فوتبال و تمرینات بهروزشدهاش نمیداند، توسط مهدی تاج، در آستانه برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ قطر از کار برکنار شد به این امید که تیم ملی نتایج درخوری در جام جهانی بگیرد. اطرافیان دراگان هم در آن برهه با حمله به این اقدام فدراسیون فوتبال ایران از این گفتند که دراگان حتی یک روز هم بیکار نمیماند و همین حالا از بسیاری از تیمهای حاشیه خلیج فارس برای سرمربیگری در تیمهای ملی پیشنهاد دارد. این موضوع یک بلوف بزرگ بود، چراکه هیچکس به دراگان اعتماد نکرد تا او را سرمربی تیم ملی کشورش کند. دراگان هم بعد از مدتها خانهنشینی پیشنهادی بهتر از حضور در تیم ملی زیر ۲۱ سالههای کرواسی به دست نیاورد تا افسانههایی که درباره او توسط اطرافیانش عنوان میشد، همگی ساختگی از آب درآیند.
حالا مرور سرنوشت سه مربی خارجی که اخیرا در فوتبال ایران آنهم در سطح ملی کار کردهاند، نشان از آن دارد که مسئولان فدراسیون فوتبال ایران چشم بازار را درآوردهاند. مربیانی که دو نفرشان فقط به فکر جنبه مالی قراردادهایشان بودند و دیگری هم آنقدری قد نکشیده بود که بتواند در قامت سرمربیگری تیم ملی عرض اندام کند و ماندگار شود. درست به همین دلایل است که وقتی صحبت از انتخاب سرمربی تیم ملی ایران میشود تن و بدن بسیاری بابت انتخابهای احتمالی فدراسیون به لرزه درمیآید!